خانواده مهمترین محرک کارآفرینی
منشأ و اهمیت کارآفرینی
کارآفرینی مفهومی است که بعد از مقطعی از زمان در زندگی بشر ایجاد شده و با گذشت زمان تا امروز اهمیت قابلتوجهی یافته است. اگر تاریخ زندگی انسانها به دو بخش «قبل از تقسیم کار» و «بعد از تقسیم کار» تفکیک شود، نقطه آغاز کارآفرینی را میتوان به آغاز فرآیند تقسیم کار در جامعه نسبت داد. قبل از تقسیم کار افراد و خانوادهها، عمدتا درآمد خود را بر پایه شکار و مستقل از بازار و سایر افراد کسب میکردند به قسمی که خانوادهها عمدتا نیازهای پوشاک و خوراک خود را، خود برآورده میکردند. مادامی که تقسیم کار و متعاقبا بازارها شکل گرفت، افراد به این نتیجه پی بردند که باید بسته به حوزه تخصص و علایق خود، با استخدام نیروی کار به تولید یک محصول خاص روی آورند.
به این ترتیب کارخانههای منسوجات، مواد خوراکی و غیره تاسیس شد. بعد از این دوره جامعه به دو دسته سرمایهداران، یعنی کسانی که مزد بگیران را استخدام میکردند و مزدبگیران تقسیم شد بهطوری که از کل تولیداتی که در یک اقتصاد یا یک کارخانه شکل میگرفت، بخشی سهم نیروی کار و مابقی سهم سرمایهگذاران یا همان کارآفرینان بوده است. به مرور زمان، تکنولوژی محور اصلی تولیدات قرار گرفت و کشورهای پیشرفته اقتصاد جهانی را تحتسیطره خود درآوردند به طوری که امروزه کارآفرینی از مهمترین محورهای رشد و توسعه اقتصادی کشورهای مختلف است. اهمیت کارافرینی را میتوان در مواردی از جمله افزایش درآمد، افزایش اشتغال، افزایش صادرات و نهایتا افزایش رفاه کلی هم در بعد خانواده و هم در بعد اجتماع خلاصه کرد. بنابراین عوامل مهم موثر بر کارافرینی همواره مورد اهمیت سیاستگذاران کشورهای توسعه یافته بوده است. اگرچه سازوکار تولید در جامعه نقش اساسی در شکلگیری کارآفرینی در جامعه دارد، اما خانواده بهعنوان نقطه آغاز تربیت فرزندان مهمترین عامل موثر بر شکلگیری روحیه کارآفرینی در بطن جامعه است.
خانواده نقطه آغاز کارآفرینی
از آنجایی که کارافرینان همانند سایر انسانها از دل خانواده رشد میکنند و خانواده بیشترین اثر را در پرورش روحیه خلق ایده و کار در افراد دارد، مهمترین منشأ و نقطه آغاز روحیه کارآفرینی را میتوان به خانواده نسبت داد. به همین دلیل در جامعهای که بهطور متوسط خانوادهها اهمیت بیشتری به کارآفرینی میدهند، هم در نسل فعلی و هم در نسلهای آینده، کارآفرینی اجتماعی به مراتب بیشتر شکل خواهد گرفت. تحقق این امر مستلزم توجه ویژه والدین به ابعاد و ساحتهای حیات فردی فرزند از هنگام تولد تا زمان تکوین شخصیت اوست. وقتی والدین همچون الگویی تلاشگر و موثر در عرصه کار و تولید در جامعه ظاهر میشوند، کارکردهای مثبت ناشی از فعالیت آنها فرزند را ترغیب میکند تا ذهن خود را به صورتی منسجم و ثمربخش به ادامه شغل والدین و یا حرفهای جدیدتر سوق دهند. برای چنین فردی دستیابی به منابع اقتصادی ناشی از کار و تسخیر فضاهای جدید، ارزش تلقی میشود. چنین طرز فکری از دنیای پیرامن ذهن فرد را نسبت به خلق ایدهای نو و استقلال اقتصادی و کسب موفقیت، دگرگون میسازد. میزان تحصیلات، نوع شغل والدین، ساخت خانواده، روابط خانوادگی، درآمد خانواده و میزان برخورداری از امکانات رفاهی در شکلگیری فرهنگ کار در خانواده میتواند تاثیر داشته باشد. انسانهای متفاوت توانمندیهای متفاوتی دارند که اگر از همان دوران نوجوانی در مسیر مشخص هدایت شوند، میتوانند با خلق ایدههای جدید، تغییر در روند تولید و بالطبع تغییر در فرآیند تکنولوژی را آسان کنند.
۴ ردپای خانواده در کارآفرینی
اولین مرحلهای که خانواده طی آن در فرآیند کارآفرینی نقش دارد مرحله جهتدهی فرهنگ به سمت کارآفرینی یا بهطور خلاصه، شکلدهی فرهنگ کارآفرینی است. خانواده بهعنوان انتقالدهنده مفاهیم اصلاحات، آیینها و رفتارهای اجتماعی میتواند نقش ثمربخش خود جهت آشنایی با مفاهیمی مانند توفیق طلبی، استقلالطلبی و خطرسازی در عرصه فعالیتهای اقتصادی را به اعضای خود ارزانی دارد. دومین نقش خانواده در کارآفرینی را میتوان به تعیین مسیر شغلی نسبت داد. از آنجایی که از دید فرزندان، خانواده اولین حامی در بزنگاه تصمیمهای مهم است، والدین با شناخت توانمندیهای بالقوه فرزندان خود و هدایت آنها در مسیر شغلی، نقش مهمی در شناسایی و پرورش افراد خلاق و کارآفرین در جامعه ایفا میکنند. توانمندسازی سومین جلوه از نقش خانواده در کارآفرینی است.
به این ترتیب که حمایت و تشویق والدین جهت یادگیری فناوریهای جدید از جمله فناوریهای تکنولوژیکی و اطلاعاتی و معرفی مشاغلی که امکان کسب درآمد بالا را برای فرزندان فراهم میسازد، آنان را علاوهبر نقشآفرینی در درون خانواده معطوف به اهداف توسعه در سطح جامعه یعنی کار مفید و بهرهوری بالا خواهد کرد. راهاندازی و اداره کسب و کار آخرین مرحلهای است که خانواده طی آن به فرآیند کارافرینی در جامعه کمک خواهد کرد. در این مرحله فرد به ارزیابی مشاغل متناسب با خواستههای خود و خانواده و خلق ایده در زمینه کار و فعالیت میپردازد. چارچوب فکری خود را در قالب طرح کسبوکار به جامعه عرضه میکند سپس با مدیریت خود فعالیت اقتصادی را آغاز میکند. بنابراین مهمترین عامل محرک کارآفرینی در هر جامعهای خانواده است. خانوادهها از شکلگیری فرهنگ تا مرحله توسعه کسبوکار میتوانند فرزندان را بهعنوان اجزای جامعه به سمت کارآفرینی هدایت کنند. این هدایت در مرحله اول، به توسعه اقتصاد خانواده در نسل فعلی و نسلهای آینده منجر میشود و در گام دوم، کمک حائز اهمیتی به روند رو به جلوی اقتصاد خواهد کرد.
ارسال نظر