قشلاق و ییلاق، حیاتوحش را از تعلیف دستی بینیاز میکند
در فعالیتهایی که با عنوان دانهپاشی برای پرندگان مهاجر در استانهای مختلف نظیر اردبیل صورت میگرفت، حامیان حیاتوحش با در نظر گرفتن یک روز خاص در کنار دریاچههای این استان جمع شده و اقدام به پخش تغذیه پرندگان میکردند؛ برنامهای که با مشارکت قابلتوجه مردم و بهویژه کودکان انجام میشد. چنین رویهای از سوی برخی بهعنوان یک اقدام فرهنگی نام برده میشد که در ارتباط نزدیک انسان و به ویژه کودکان با حیاتوحش نقش موثری را ایفا میکند و میتواند به حفاظت پایدار از پرندگان مهاجر در سالهای آتی منجر شود. فارغ از اردبیل در شمال ایران نیز چنین برنامههایی بهصورت سالانه برگزار شده و هر روزه به تعداد هواداران آن در دانهپاشی برای پرندگان مهاجر افزوده میشود.
با این حال چنین اقداماتی بدون مخالف نیست، درحالیکه برخی چنین رویهای را تنها راه نجات حیاتوحش کمرمق ایران میدانند، گروهی از کارشناسان این حوزه معتقدند انجام اقداماتی تحت عنوان دانهپاشی یا تعلیف دستی میتواند تیشه به ریشه همین حداقلهای موجود حیاتوحش در سرزمین ایران زده و آنها را از صفحه طبیعت محو کند. هوشنگ ضیایی از کارشناسان باسابقه حیاتوحش از جمله این منتقدان است. او میگوید در بسیاری از عرصههای طبیعی که در آنها ییلاق و قشلاق حیاتوحش صورت میگیرد، آنها میتوانند با مهاجرت به مناطق گرمتر غذای زمستانی خود را تامین کنند و گونههایی نظیر کل و بز که حتی در این فصول ماندن در ارتفاعات را ترجیح داده و میتوانند غذای خود را حتی در زمستان هم تامین کنند. به گفته او تعلیف در این مناطق تنها زمانی باید صورت گیرد که ما دورههای طولانی بارش برف سنگین را داشته باشیم و در بقیه موارد ممکن است به جمع شدن حیاتوحش در یک نقطه و احتمال بالای شکار آنها و همچنین به تنبل شدن حیات وحش منجر شود.
همنظران هوشنگ ضیایی کم نیستند و بسیاری از آنها در شبکههای اجتماعی در مقابل هواداران تعلیف و دانهپاشی به بیان آسیبهای چنین رویههایی اشاره میکنند که گاه به برخوردهای تند و ایجاد سوءتفاهم میان دو گروه موافقان و مخالفان منجر میشود. با این حال ضیایی بهعنوان منتقد باسابقه نیز در برخی موارد چنین کاری را لازم و ضروری میداند که نمونه آنها در ورجین در نزدیکی تهران است. او معتقد است تنها زمانی ما به انتقاد از تعلیف دستی مبادرت میکنیم که زیستگاه کلیت خود را حفظ کرده و قشلاق و ییلاق را داشته باشد و نمونه آن پارک ملی گلستان یا پناهگاه حیاتوحش خوش ییلاق است. درحالیکه در ورجین تکهتکه شدن زیستگاه و موانع متعدد، پایین آمدن حیات وحش و عبور و مرور آنها را با چالشهای جدی مواجه میکند. در این منطقه تعلیف دستی راهحلی برای برونرفت از بحران سرما برای حیات وحش تلقی میشود.
اما سازمان محیطزیست فارغ از استدلالهای دو گروه موافق و مخالف دیدگاههای خود را دارد و هر ساله بودجهای را برای تعلیف دستی در نظر میگیرد. بودجهای که گاه چنان کم است که در برخی استانها بسته بهنظر مقامهای مسوول تنها به یک نقطه در مرکز استان تعلق گرفته و شهرستانهای اطراف را بینصیب میگذارد. در مراکزی که تعلیف حیاتوحش صورت گرفته یا احتمال پایین آمدن آنها از ارتفاعات وجود دارد، به گفته مدیران محیطزیست استانهای ایلام، آذربایجان شرقی، اردبیل و سایر استانهای غربی و شمال غربی تعداد گشتهای محیطبانی به ویژه در حوالی زیستگاههای انسانی افزایش مییابد تا آمار شکار در این مناطق کاهش پیدا کند، این درحالی است که بودجه محیطبانان در برخی از این استانها نظیر کردستان چنان کم و محدود است که حتی آنها از توان تامین هزینه بنزین موتورهای محیطبانان نیز برنمیآیند.
در چنین وضعیتی است که بهنظر میرسد با توجه به واقعیتهای موجود درخصوص ضرورت تعلیف در برخی مناطق خاص، عدم توجیه علوفهرسانی به حیاتوحش در بسیاری از مناطق چهارگانه، بهرهگیری از مشارکت جامعه محلی یا جامعه شهری حاشیه این زیستگاهها بهنظر میرسد حتی اگر این زمستان را هم سپری شده و با همان برنامههای سالهای پیش سازمان حفاظت محیطزیست در نظر بگیریم برای سالهای آتی باید کمیتهای تشکیل شود تا در آن نقاط بحرانی در نظر گرفته شده و برنامههایی برای جلب مشارکت محلی برای تعلیف حیاتوحش در این مناطق صورت گیرد. در مقابل آن ضروری است نقاطی که هماکنون در آن برنامههای تعلیف انجام میشود و اجرای این فعالیتها در آنها ضروری نیست نیز شناسایی شوند که در آنها برنامههای حفاظتی از حیاتوحش سمت و سوهای دیگری یابد و توان مردمی نیز در آنها صرف اموری نشود که در ازدیاد یا کاهش حیات وحش تاثیری ندارند.
ارسال نظر