نگاهی به چند اثر ترجمه شده درباره عباس کیارستمی
ستایشگر زندگی زیر ذرهبین منتقدان
ادای دین به فلسفه واقعی
در جهان معاصر، اگر چه دیگر کمتر به نام فیلسوفی به معنای پیشین برمیخوریم ولی تفکر فلسفی در جنبههای مختلف ادبی و هنری گسترش یافته است. همانطور که سینمای عباس کیارستمی فارغ از جنبههای فنی و بصریاش سرشار از لحظههای تفکر برانگیز و فلسفهآمیز است. مَتیو اَبوت در کتاب «عباس کیارستمی و فیلم-فلسفه» که اخیرا با ترجمه صالح نجفی در کشورمان به چاپ رسیده، به ابعاد ذهنی این کارگردان پرداخته است. اَبوت، در مقدمه این کتاب که سال گذشته میلادی منتشر شده، عنوان میکند: «هنگامی که این کتاب مراحل نمونهخوانی را میگذراند عباس کیارستمی از دنیا رفت. باشد که این کتاب ادای احترامی باشد به خاطره او و به فیلمهای عمیق و سرشار از حس شفقت و مودّتی که او برای ما به یادگار گذاشت.»
اَبوت نشان میدهد فیلمهای کیارستمی تفکرِ سینمایی را به میدان عمل میآورند. فیلمهای او صرفا گزارش مصور بعضی ایدههای از پیش موجود فلسفی نیستند بلکه در عمل کار فلسفی میکنند، نوعی فعالیت واقعی فلسفی. اَبوت با عبور از مرزهایی که بین فلسفه تحلیلی (انگلوساکسن) و فلسفه اروپایی ترسیم شده است، از افکار و آرای لودویگ ویتگنشتاین، استنلی کاول، جان مکداول، آلیس کرری، نوئل کرول، جورجو آگامبن و مارتین هایدگر مدد میگیرد تا تفکر جاری در فیلمهای متاخر کیارستمی را روشن کند. «عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه» در ۲۸۸ صفحه به قیمت ۲۵هزار تومان از سوی نشر لِگا منتشر شده است.
رشد یک نهال بالنده
بررسی سیر تکامل هنرمندان همواره میتواند برای هنرجویان و جوانان الهام بخش باشد. هیچ چهره برجستهای در طول زندگی هنری خود بدون پشتسر گذاشتن ریاضتها و عمق بخشیدن به اندیشههایش به جایگاه شایستهای دست نیافته است. عباس کیارستمی نیز از این نظر مستثنی نیست. نویسندگان و منتقدان زیادی تلاش کردهاند به بررسی شمایل کیارستمی بپردازند اما کتاب «عباس کیارستمی» اثر جاناتان رُزِنبام و مهرناز سعیدوفا از این نظر دستاورد کامل و قابل اعتنایی است که علاوه بر مرور ویژگیهای شناختهشده کیارستمی، موقعیت او را بهعنوان یک هنرمند بینالمللی بررسی میکند و سراغ مسیری میرود که کیارستمی در آن از یک فیلمساز حاشیهنشین و کارگردان فیلمهای «کانونی» به جایگاهی رسید که بزرگان سینمای جهان تحسینش کردند و فیلمسازان زیادی از او تاثیر گرفتند؛ مسیری که در کتاب از جوانب مختلف به بحث گذاشته میشود تا خواننده درک دقیقی از اهمیت و جایگاه کیارستمی در سینمای دنیا به دست بیاورد.
رُزِنبام و سعیدوفا در کتاب «عباس کیارستمی» که یکی از مهمترین منابع نوشته شده به زبان انگلیسی درباره این هنرمند فقید است، کارنامه سینمایی کیارستمی را از اولین تجربهها تا آخرین فیلمهایش بررسی میکنند. آنها در کنار مقالات مجزا و مفصل خود و مکالمه با هم درباره سینمای کیارستمی، گفتوگویی بلند هم با او انجام دادهاند که از بخشهای خواندنی کتاب است. رُزِنبام در مقام یکی از شاخصترین و مشهورترین منتقدان سینمایی و سعیدوفا بهعنوان کارشناس و مدرس سینما با خاستگاهی ایرانی در این کتاب تلاش میکنند به تحلیل مولفههای مسیر هنرمند اصیلی بپردازند که توانست با تکیه بر ریشههای بومی به زبانی جهانی برای ارتباط با مخاطب برسد و تحسین و اعتبار زیادی را متوجه خود کند. کتاب «عباس کیارستمی» را نشر چشمه به قیمت ۱۶ هزار تومان منتشر کرده است.
تبیین تاویلها
ذهن اندیشمند کیارستمی موجب خلق آثاری تاویلپذیر شده است؛ همین خصوصیت موجب شده منوچهر دینپرور با استفاده از آرای ژان لوک نانسی، فیلسوف فرانسوی، در کتاب «واقعیت نمایی و بداهت» جهان فلسفی سینمای کیارستمی را کاوش کند. مولف در این کتاب معتقد است که سینمای ایران میتواند راه و منش جدیدی در تفکرات فلسفی به خصوص با پشتوانه معرفتی، فرهنگی و تمدنی که دارد بازگشایی کند، در این کتاب سعی شده با بررسی سینمای کیارستمی و تأویلهایی که از سوی ژان لوک نانسی صورت گرفته این سینما را مورد بازاندیشی قرار داد. بنا بر باور نویسنده این کتاب ما میتوانیم بر اساس روشها و بینشهای فلسفی آثار هنری را مورد بررسی قرار دهیم و با طرح ایدههای نوین راهی به سوی خلق آثار هنری با مبانی فلسفی بگشاییم.
با جستوجو در آرای نانسی در کشاکش نوع سینمای کیارستمی به این نتیجه میرسیم که در مورد کیارستمی نباید به دنبال «ژانر» فیلم بگردیم یا دنبال سبک او، شخصیت یا اصالت سینمای او؛ بلکه باید بیشتر دنبال این باشیم که سینما چگونه در آثار او وجود خودش را اثبات میکند. یعنی به یک معنا سینما چگونه خودش، خودش را به کرسی مینشاند و این مسالهای بود که با قضیه، سبکها و انتخابهای سینماتوگرافیک، با موضوع رابطهای که نگران تاریخ سینما و آیندهاش باشد، به کلی فرق داشت. اینجا بیشتر با نوعی افتتاح سر و کار داریم؛ افتتاحی که البته پر بود از همه، آنچه در صد ساله هنر هفتم گذشته بود مثل این بود که میخواهیم بگوییم سینما دوباره شروع میشود. یا دنباله سینما همانا سرآغاز آن است. با توجه به اندیشه نانسی لازم است به کیارستمی به گونهای خاص نگریست؛ هنرمندی که مانند دیگر کارگردانها نیست بلکه کیارستمی، در ضمن اعتبار یک شاهد ممتاز را دارد.
شاهدی بر اینکه سینما تجدید حیات میکند. یعنی سینما دوباره به آن چیزی که هست نزدیک میشود. درحالی که همواره همان را به پرسش مینهد. با کیارستمی یک جهان یک نوع فرهنگ جهانی آن چیزی که در سابق «تمدن» میگفتند، تغییر وضع و رفتار میدهد. درست نیست که این فرهنگ را فقط همان «تمدن تصویری» بدانیم که از منظر یک دید افلاطونی مبتذل و واگرا تشریح شد، بلکه بحث بر سر جهانی دیگر است که به خودش شکلهای دیگر میدهد و میکوشد ذات خودش را در آن شکلها بیابد. این کتاب از هشت فصل تشکیل شده که در ابتدا زندگی و آرای عباس کیارستمی و ژان لوک نانسی بررسی شده است. سپس در فصول بعدی این عناوین مورد بررسی قرار گرفته است: کیارستمی در مقام سینماگر اندیشمند، نسبت فلسفه و فیلم، تأویلهای سینمایی و پدیدارشناسی، سینمای بداهت، تامل و درنگی در فلسفه ذات واقع در سینما، حرکت در سینما، نوعی نگاه و زندگی ادامه دارد. چاپ دوم کتاب «واقعیت نمایی و بداهت؛ تأویلهای ژان لوک نانسی از سینمای کیارستمی» از سوی نشر پارسه منتشر شده است.
ارسال نظر