مفهوم اجاره در اقتصاد
در بسیاری مواقع ما از منابع و کالاهای بادوامی استفاده میکنیم که توانایی خرید آنها را نداریم. در چنین شرایطی هزینه استفاده از این وسایل و تجهیزات چگونه محاسبه میشود؟ این مساله شامل دو بخش اساسی است؛ یکی ارزش واقعی منبعی که از آن استفاده میشود و دوم نحوه ارزشگذاری آن در کوتاهمدت. در ادبیات اقتصادی نحوه ارزشگذاری کوتاهمدت برخی کالاها و منابع بلندمدت در واقع همان مساله اجارهبها است. مفهوم اصلی اجاره در اقتصاد در حقیقت تعیین درآمد منظم و قاعدهمند در طول زمان، از یک ثروت یا دارایی با دوام است. برای مثال ملکی که ارزش آن در بازار ۲۰۰ میلیون تومان است، در حقیقت ثروتی به اندازه ۲۰۰ میلیون تومان است و اجارهبهای آن، در واقع تعیین ارزش کوتاهمدت آن در طول زمان است. هر دارایی که انسان بتواند بدون واگذاری حق مالکیت آن به دیگران، از آن کسب درآمد کند در مفهوم اجاره گنجانده میشود.
اجاره به مفهوم ارزش تعیین شده برای استفاده از داراییهای دیگران با در نظر گرفتن کمترین آسیب وارده به ارزش اولیه آن است. برای مثال وقتی شما یک باغ میوه را برای یکسال اجاره میکنید، اگر مالک آن مشاهده کند که برخی از میوهها حیف و میل میشود ممکن است هیچ واکنشی نشان ندهد چون اختیار استفاده از آن را به شما واگذار کرده، اما اگر مشاهده کند برخی درختان شکسته شدهاند یا خشک شدهاند در حقیقت ارزش ذاتی دارایی او درحال کاهش است و مطمئنا به این پدیده واکنش نشان میدهد. هر سالی که از عمر یک منزل میگذرد بالطبع مستهلکتر شده و از ارزش آن کاسته میشود این یک آسیب اجتنابناپذیر است اما اگر شما در یک منزل اجارهای، فعالیت ساختمانی انجام دهید که موجب تخریب بخشی از آن شود در حقیقت شما به ارزش ذاتی آن آسیب وارد کردهاید و باید خسارت آن را پرداخت کنید. گاه اقتضای زمان و مکان است که شرایط اجاره را تعیین میکند.
اگر شما در ایام غیرتعطیل و فصول غیر مسافرتی مثل پاییز، به شمال کشور سفر کنید متوجه میشود، قیمت اجاره قایق نسبت به فصل تابستان -که در آن به وفور مسافران متقاضی استفاده از قایق هستند-، بسیار پایینتر است. ارزش اولیه قایق هیچ تغییری نکرده است؛ این قایق با درنظر گرفتن موادی که برای ساخت آن بهکار رفته، در تابستان و پاییز تفاوت قیمتی چندانی ندارد؛ اما در تابستان ارزش زمانی آن به مراتب بالاتر از پاییز است. در تابستان عده زیادی تمایل دارند سوار قایق شوند بنابراین مالک آن، حاضر است قایق را در اختیار کسی بگذارد که بالاترین قیمت ممکن را پرداخت میکند. بنابراین در بسیاری موارد این ارزش زمانی و مکانی یک دارایی است، که مبنای تعیین میزان اجاره آن قرار میگیرد. اما پدیده دیگری که شاید بارها با آن مواجه شدهاید یا مشاهده کردهاید، تغییر اجاره مغازهها است. یک مغازه که سالها متروکه بوده و هیچ استفادهای از آن نمیشده، یا تا به حال چند نفر آن را اجاره کردهاند ولی موفقیتی کسب نکردهاند، شاید قیمتی زیر ۱۰۰ میلیون تومان داشته باشد.
حال تصور کنید فردی حاضر به اجاره این مغازه شده و با سختی بسیار کسبوکاری در آن راهاندازی میکند. صاحب مغازه متوجه پیشرفت مستاجر شده و خواستار افزایش اجارهبها میشود. آیا بدون تلاشهای مستاجر ارزش مغازه تغییری میکرد؟ چرا صاحب مغازه خواستار اجاره بیشتر است؟ او مغازه خود را ماهی ۵۰۰ تومان اجاره داده ولی مشاهده میکند مستاجر ماهی ۴ میلیون تومان درآمد کسب میکند. از یک طرف میتوان اینگونه تصور کرد که این افزایش ارزش مغازه تماما ناشی از تلاشهای مستاجر است و از طرف دیگر میتوان اینگونه برداشت کرد که دارایی صاحب مغازه که همان مغازه است در کسب چنین درآمدی نقش مهمی داشته است. بنابراین با پیشرفت مستاجر و توانایی او در کسب درآمد صاحب مغازه دائما اجاره را بالاتر میبرد. او بهنوعی در کسبوکار مغازهدار سرمایهگذاری کرده است و تصور میکند هرچه درآمد مستاجر افزایش مییابد سهم او نیز باید از این کسب درآمد بیشتر شود. اما آیا این نگرش درست است؟
چرا سالیان قبل که دیگران نتوانستند در این مغازه کسب درآمد کنند صاحب مغازه به کرایه کمتر قانع بوده است؟ باید توجه داشت تعیین کرایه یک دارایی، باید متناسب با نقش هرکس در ایجاد ارزش آن باشد. اگر فردی موفق شده ارزش مغازه فعلی را بالا ببرد نباید کاری کرد که همواره افزایش اجاره موجب کاهش انگیزه و نهایتا ترک مغازه از سوی او شود. این فرد نقش بسزایی در افزایش ارزش دارایی مغازهدار داشته است، که خود بهمعنای کسب سود ضمنی است و نباید افزایش اجاره خیلی شدید باشد. اکنون اگر مغازهدار بخواهد مغازه خود را بفروشد بدون شک با بیان اینکه فلان فرد در این مغازه ماهی ۱۰ میلیون تومان کار میکرده است ارزش مغازه خود را بسیار بیشتر از گذشته تعیین میکند، این همان بخشی از اجاره است که فرد بهصورت پنهان به مالک میپردازد. بنابراین تعیین کرایه نباید بهصرف ارزش زمانی آن باشد بلکه باید متناسب با نقش هر فرد در ایجاد آن ارزش باشد.
ارسال نظر