دلایل واقعی نارضایتی کارکنان از شغلشان
بدشانسیهای مدیریتی
فهمیدن اینکه فلسفه مدیریت سازمان شما میتواند بخشی از مشکل باشد، اولین قدم برای حفظ کارکنان است. وقتی استعدادهای برتر خود را از دست میدهید، اول باید به نوع مدیریت نگاه کنید. مدیریت تیمها بهطور کلی کار دشواری است. باید هر یک از افراد را مدیریت کنید و برای اینکه کشف کنید هر یک از این اعضای تیم چه در محیط کار و چه در زندگی شخصی چه نیازهایی دارد، زمان بگذارید. آیا کارکنان شما احساس میکنند که پیشنهادها، نگرانیها و چالشهای آنها مورد توجه قرار میگیرد؟ آیا احساس میکنند به آنها ارزش داده میشود؟ آیا به خواستههای آنها توجه میکنید یا فقط حرفهایشان را میشنوید؟ ممکن است این موضوع از نظر شما بیاهمیت به نظر برسد، اما گوش دادن به نگرانیهای کارکنان و رفع این نگرانیها، میتواند تاثیر زیادی بر حفظ برترین استعدادها داشته باشد. مدیری که کارکنانش مهارتهای ضعیفی دارند، به فرهنگ و اثربخشی کار شرکت در یک مدت زمان کوتاه آسیب وارد میکند. مدیران باید فرد- محور باشند و بتوانند اشتیاق و استعدادهای تیم خود را کنترل کنند.
مدیران ناآماده
به محض اینکه مدیران مشکلآفرین را شناسایی کردید، باید کاوش عمیقتری داشته باشید. بسیاری از این مدیران ناکارآمد، قبلا کارمند ستاره سازمان بودهاند، اما بدون آمادگی و قبل از آنکه کاملا با نیازها و فوتوفنهای مدیریتی آشنا شوند، پا به این عرصه گذاشتهاند. بهعنوان مثال، مهارتهایی که باعث میشوند یک کارمند برنامهنویس یا کدنویس شود، با مهارتهای مورد نیاز برای مدیریت سازمان کاملا فرق دارند. باید آموزش و راهنمایهای لازم را ارائه دهید تا به مدیران خود کمک کنید تیمهایشان را هدایت و مدیریت کنند. یکی از اشتباههای حیاتی سازمانها این فرضیه است که اگر فردی در کارهای روزمره خود عالی عمل میکند، پس به خوبی میتواند از پس مدیریت کردن افراد بربیاید. اما یکی از سادهترین راههای از دست دادن کارکنان این است که آنها با وظایف روزانه خود آشنا نباشند. سازمانها باید به افراد خود مدیر بودن را آموزش دهند. افراد اغلب به پستهای مدیریتی ارتقا مییابند و سپس به حال خود گذاشته میشوند. بنابراین، خیلی مهم است که تشخیص دهیم همه مناسب مدیریت کردن نیستند.
نبود فضایی برای رشد
یکی از اصلیترین دلایلی که کارمندان خوب و بااستعداد سازمان را ترک میکنند این است که احساس میکنند مسیر پیشرفت شغلی آنها مطابق برنامه پیش نمیرود. در این صورت، دیگر مهم نیست روی چه پروژهای کار میکنند و با چه کسانی همکاری دارند. آنها نیاز دارند که کارشان دستاوردی شخصی برایشان داشته باشد، در غیر این صورت، به دنبال کار دیگری میگردند. اما اگر مسیر شغلی شما غیرمدیریتی باشد یا کارکنان نخواهند مدیر شوند، چه؟ ممکن است بهترین کارکنان شما همیشه نخواهند دیگران را مدیریت کنند. بنابراین، باید یک مسیر شغلی مناسب برای آنها و خواستههایشان ایجاد کنید، وگرنه سراغ سازمان دیگری میروند که این کار را انجام دهد. دسترسپذیر کردن فرصتهای پیشرفت شغلی و آموزشی یک باید است.
مطمئن شوید کارکنان از فرصتهای موجود برای رشد و توسعه دانش خودشان آگاهند. اگر واقعا میخواهید به کارکنان خود گوش دهید، یکی از نکات کلیدی این است که دریابید آیا آنها از منابع برای گسترش یا تغییر نقش خود و گرفتن مسوولیتهای بیشتر استفاده میکنند یا نه. خیلی از افراد دوست ندارند هر روز یک کار تکراری را انجام دهند و میخواهند چیزهای تازه یاد بگیرند و تجربیات جدید را امتحان کنند و اگر شما بهعنوان مدیر کسبوکار بتوانید از تلاشهای آنها برای یادگیری چیزهای جدید حمایت کنید، حس وفاداری را به آنها القا میکنید و این موضوع به حفظ بیشتر کارکنان کلیدی منجر میشود. البته نیازی نیست همه این فرصتهای آموزشی مربوط به کار باشند. برنامههای دورهای برای یادگیری یک زبان جدید، یک نمونه خوب است.
سیاستهای کاری خشک
برنامهریزی و ارتباطات منعطف در فضای تکنولوژی امری متداول است، اما هنوز همهگیر نشده و سازمانهایی مثل IBM و یاهو با وجود افزایش تقاضا، سیاستهایی مثل دورکاری را کنار گذاشتهاند. کارشناسان میگویند ساعت کاری منعطف و توانایی استفاده از کارکنان مجازی در فضای کاری امروز به قدری رایج شده که این روند به یک پیشبینی برای دنیای کار آینده تبدیل شده است. برنامهریزی کاری منعطف میتواند روشی فوقالعاده برای حفظ افراد حرفهای در محیط کار باشد. همچنین بهروز نگه داشتن تکنولوژیهای مورد استفاده در محیط کار، میتواند کارکنان ارزشمند را به وجد آورد و آنها را در راهی که شرکت میپیماید، متعهد نگه دارد. اگر بودجه کافی برای بهروزرسانی تکنولوژیهای موجود خود ندارید، از برنامههای آموزشی برای استفاده از تکنولوژیهای جدید استفاده کنید. با این کار، تاکید خود را بر یادگیری مهارتهای جدید نشان میدهید و به کارکنان خود نشان میدهید که اگر امکان فراهم کردن بهروزترین تکنولوژیها را در محیط کار ندارید، آنها میتوانند این مهارتها را در هر جای دیگری استفاده کنند.
عدم توازن بین کار و زندگی
توجه کردن به مشکلات شخصی کارکنان در محیط کار و در خانه میتواند نقش مهمی در حفظ استعدادهای برتر داشته باشد. همین مسائل کوچک اغلب بهترین کارآیی را دارند و باعث میشوند کارکنان فکر نکنند که فقط دندههای یک چرخ هستند و خود را دارایی ارزشمندی برای شرکت میدانند.
ارسال نظر