نگاه
ایدههایی برای تجدیدنظر در تکالیف نوروزی
شاید بتوان به جرات گفت که تقریبا همه معلمان ابتدایی کشور در بیتاثیر بودن تکالیف پیک نوروزی متفقالقول هستند، اما پرسش اینجا است که آیا حذف این مجله نه چندان خوشایند، بهترین راهکار است یا خیر. وزارت آموزش و پرورش در بیش از یک دهه گذشته همواره تلاش کرده با اعمال تغییراتی در پیک نوروزی، مسیر دستیابی به اهداف اولیه آن را ساده کند اما تقریبا همه این تغییرات به بن بست رسیدهاند و کارشناسان آموزشی وزارتخانه به این تصمیم نهایی رسیدهاند که متوقف کردن طرح پیک نوروزی فعلا عملیاتیترین و درستترین تصمیم ممکن است که البته چنین نیز هم هست. اما طرحهای جایگزین تا چه اندازه میتوانند نقصهای پیک نوروزی را اصلاح کرده و اهداف طرح را محقق کنند؟ خوشبختانه تغییر رویکرد تکالیف نوروزی از حل مساله به تقویت قوه خلاقیت دانشآموزان نتیجه مهم و اثربخشی است که در سالجاری مورد توجه قرار گرفته است. البته سال گذشته نیز به همراه پیک نوروزی، کتاب داستان نیز میان دانشآموزان توزیع شد.
گزارشهای متفاوتی از استقبال دانشآموزان از کتابهای داستانی ارائه شده اما به نظر میرسد که بیشتر دانشآموزان از این کتابها رضایت داشتهاند. تجربه شخصی من و بسیاری از همکارانم نیز این موضوع را تصدیق میکند. کامل کردن داستانهای ناتمام، یکی از محبوبترین تکالیف خلاقیتمحور دانشآموزان در دو سال گذشته بوده است. اما با این وجود، بعضی از دانشآموزان دبستانی و بهویژه بچههای پایههای اول تا سوم از حذف پیک نوروزی اظهار نارضایتی کردهاند. اما این موضع دانشآموزان را باید با دیدی تحلیلی بررسی کرد. در الگوهای روانشناختی کودکان تاکید میشود که آنها در مقابل پرسشهایی که متضمن حذف یا از دست رفتن چیزی باشد، مخالفت و مقاومت میورزند. از این نظر نارضایتی آنان از حذف پیک نوروزی را باید هیجانی و ناشی از مقاومت در مقابل یک نوع گسست عاطفی میان خود و مدرسه یا معلم دانست. مصداق این ایده را هم میتوان در شیوه انجام تکالیف در طول روزهای تعطیلات سال نو جستوجو کرد.
به جرات میتوان گفت که بسیاری از کودکان دبستانی سفر، گشت و گذار، تماشای تلویزیون، میهمانی، بازی و... را بر انجام تکالیف در تعطیلات ترجیح میدهند. این مصداق روشنی است که نشان میدهد پیک نوروزی دست کم با کیفیتی که در این سالها داشته یک ایده شکست خورده است. اما این پایان مساله نیست. حذف این پیک و جایگزین کردن طرحهای داستان محور اگرچه مناسبترین تصمیم ممکن در شرایط فعلی است اما نمی تواند ایدهآل باشد. حفظ رابطه دانشآموز با فضای آموزشی و محتواهای درسی یک نیاز اساسی است که باید تامین شود. کمااینکه به گواه بسیاری از معلمان، روزهای پس از تعطیلات روزهای دشواری به لحاظ آموزش است. دانشآموزان بسیاری از درسها را فراموش کرده یا در آنها دچار ضعف شدهاند. پیشنهاد میشود که تصمیمگیران این موضوع با لحاظ برخی از شاخصها از جمله فرهنگ و سبک زندگی خانوادههای ایرانی در تکریم و شادباش سال نو، سفر، دید و بازدید و... از یک سو و برخی دیگر از مولفهها همچون تغییر آب و هوا و تمایل طبیعی کودکان برای بازی، گشت و گذار و... از سوی دیگر در فرم و محتوای تکالیف نوروزی تجدید نظر کنند.
داستان محوری، تکیه بر تصاویر، تغییر زمان بندی تکالیف از روزانه به هفتگی، کاهش حجم تکالیف، تبیین و تعبیه تکالیف گروهی دو یا سه نفره برای دانشآموزان و... میتواند کارکردهای از دست رفته پیک نوروزی را احیا کند. با این همه چنان که بارها تاکید شده است این کار نیازمند پژوهشهای گسترده و منسجم است. ترجیح هم آن است که تا حد ممکن امکان درگیر کردن خانوادهها در انجام تکالیف کاهش یابد زیرا این امر خود به تنهایی میتواند در انجام تکالیف تاخیر یا تعجیل ایجاد کند. افزون بر این نباید فراموش کنیم که هدف از اجرای طرح تکالیف نوروزی حفظ ارتباط دانشآموزان بافضای آموزشی است نه چیزی بیشتر. هر هدفی فراتر از این موضوع، منطقا دور از دسترس است. بنابراین بهتر است که در تنظیم محتوای پیکهای نوروزی یا تکالیف نوروزی در آینده، از آموزشهای جدید یا تکالیف نیازمند تحقیق و پرس و جو پرهیز شود. طبیعی است که هرچه این تکالیف قوه خلاقیت دانشآموزان را تقویت کند و به چالش بکشد، هم استقبال آنان را بیشتر میکند و هم میتواند اهداف اساسی طرح را برآورده سازد.
ارسال نظر