محافظ رشد پایدار
محمدرضا بهرامن از جایگاه صنعت فولاد در توسعه صنعتی و اقتصادی میگوید

در ایران بهرغم مشکلاتی که در زمینه توسعه صنعتی و رشد اقتصادی وجود دارد، صنعت فولاد طی دو دهه اخیر نقش اثرگذاری در این زمینه ایفا کرده است. با توجه به این امر صنعت فولاد در توسعه صنعتی و اقتصادی ایران چه نقشی ایفا کرده است؟
در کشور ما همانطور که میدانیم بدنه اصلی صنعت طی ۵۰ سال گذشته از نظر تعداد و تنوع، صنایع کوچک و متوسط تشکیل دادهاند و متاسفانه ما شاهد توسعه صنعتی و رشد اقتصادی در این بخش نیستیم؛ بهطوریکه تنها نرخ رشد ۴/ ۹ درصدی در شش ماه اول سال ۹۶ مربوط به کارگاههایی بوده که بالای ۱۰۰ نفر کارکن دارند و با محاسبه کاهش نرخ رشد در نیمه دوم سال ۹۶، با نرخ رشد چهاردرصدی در پایان سال مواجه خواهیم شد، که این نرخ رشد برای کشوری با این همه پتانسیل، نرخ رشد چندانی نیست! اما لازم به یادآوری است که امروز کشور ما در زمره کشورهای در حال توسعه است و همانطور که میدانیم یکی از شاخصهای توسعهیافتگی و رشد اقتصادی کشورها، میزان مصرف سرانه فولاد در آن کشور است. با مطالعه آمار و ارقام بانک جهانی، متوجه این نکته خواهیم شد که کشورهای صنعتی درآمد سرانه فولاد بالاتری دارند، در حقیقت این امر مبین نقش فولاد در رشد و پیشرفت کشورهای مختلف است؛ مصرف سرانه فولاد و محصولات فولادی در کشورهای صنعتی و توسعهیافته بسیار بیشتر از کشورهای در حال توسعه است. در حال حاضر مصرف سرانه فولاد در ایران حدود ۷/ ۲۳۸ کیلوگرم است که متاسفانه این رقم نسبت به سالهای قبل (دوره شش سال گذشته) ۱۵ درصد کاهش یافته است، (در افق ۱۴۰۴ سرانه مصرف فولاد ۴۲۱ کیلوگرم پیشبینی شده است.) در حالت مقایسهای مصرف سرانه فولاد در ایران با کشورهای دیگر، قابل توجه است که بدانید مصرف سرانه فولاد در خاورمیانه حدود ۲۵۲ کیلوگرم است، به این ترتیب مصرف ایران، میزان ۳/ ۱۳ کیلوگرم کمتر است. کره جنوبی با حدود ۱۱۵۰ کیلوگرم بالاترین مصرف سرانه دنیا را دارد.
در واقع مصرف سرانه فولاد در کشورها، با فرمول سادهای محاسبه نمیشود که عبارت است از میزان تولید فولاد خام منهای حجم صادرات به اضافه حجم فولاد وارداتی تقسیم بر جمعیت کل کشور.
آمارها حاکی از رشد فولاد جهان به بیش از ۴۰ درصد طی دو دهه اخیر بوده است. ۵۹ برابر شدن تولید فولاد طی ۱۱۵ سال گذشته، نشان از اهمیت بالای این صنعت و نقش آن در اقتصاد جهانی دارد. طی سالیان اخیر بیشترین حجم تولید فولاد مربوط به کشورهای آسیایی بوده و از سهم اروپا و آمریکا بهشدت کاسته شده است. در بین مناطق در نظر گرفتهشده تنها دو منطقه خاورمیانه و آسیا توانستهاند سهم ۱ و ۳۷درصدی خود را از سال ۱۹۹۵ افزایش دهند و به ۲ و ۶۹درصدی در سال ۲۰۱۵ برسانند و بیشترین تولیدکنندگان فولاد در سال ۲۰۱۶ میلادی کشورهای چین، ژاپن و هند بودهاند. بهطوریکه تولید چین در این سال برابر ۴/ ۸۰۸ میلیون تن بوده است و تولید فولاد این کشور تقریباً هشت برابر تولید فولاد ژاپن و ۱۰ برابر تولید هند به عنوان سومین تولیدکننده فولاد در دنیاست و این سه کشور حدود ۶۳ درصد فولاد دنیا را تولید میکنند. متاسفانه سیاستهای بهکار گرفتهشده برای صنعت فولاد کشور در شرایط کنونی کافی نبوده و بستر این صنعت آنگونه که شایسته است آماده و مهیا نشده است و همانطور که گفته شد معیارهای صنعتی شدن هر کشوری وابسته به پیشرفت و توسعه صنعت فولاد است. سنگآهن و انرژی دو ماده اولیه و حیاتی برای تولید فولاد در کشور هستند که متاسفانه سیاستهای بلندمدت برای آنها مشخص نشده و برای تولیدکنندگان فولاد همچنان اینکه دولت کدام سیاست را برای تعیین قیمت سنگآهن و انرژی دنبال میکند مجهول است.
هماکنون صنعت فولاد در ایران با تعرفههای واردات محافظت میشود و در عین حال برای تولید محصولاتی با ارزش افزوده بالا، چرخه صنعت فولاد نیازمند غلبه بر چالشهای متعددی از جمله بهرهوری نیروی کار است. لذا، بهبود و توسعه آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. صنایع پایه از قبیل حملونقل و ماشینآلات، ساختمان، معدن و دیگر صنایع مرتبط با تولید و انتقال انرژی به فولاد وابسته است، بر همین اساس است که تقاضای جهانی فولاد طی ۵۰ سال گذشته رو به بالا بوده و در آینده هم اگر افزایش نیابد، ثابت میماند. طی ۱۰ سال آتی، افزایش تقاضای داخلی برای تولید فولاد با احتمال زیادی تشدید خواهد شد زیرا ایران خواستار سه برابر کردن تولید فولاد در ۱۰ سال آینده است.
برنامهریزی برای تولید ۵۵ میلیون تن فولاد تا سال ۱۴۰۴ باید در حالی مطرح شود که زیرساختهای آن فراهم شده و با توجه به مشکل آب نیز ممکن است تغییراتی در جانمایی کارخانههای فولاد صورت گیرد چراکه چالش دیگر در صنعت فولاد کشور این است که آیا جانمایی صورتگرفته برای احداث این کارخانهها درست بوده یا اینکه برخی کارخانههای جدیدالاحداث به دلیل جانمایی نامناسب نمیتوانند پس از بهرهبرداری نرخ بازگشت سرمایه را تامین کرده و محصولی رقابتی را وارد بازار کنند؟!
برآورد سرمایهگذاری برای اجرای طرحهای منتخب فولادی در ایران به ۲/ ۱۲ میلیارد یورو میرسد که به این رقم باید ۶/ ۱ میلیارد یورو نیز برای ایجاد زیرساختها همچون آب،برق، گاز،خطوط حملونقل ریلی و جادهای، تاسیسات بندری و... افزود.
پس از انقلاب صنعتی در جهان تجربیات نشان میدهد که موفقترین جریان اقتصادی در کشورهای توسعهیافته، با بهترین ترکیب ریسک و بازده، ترکیبی از سرمایهگذاریهای مستقیم در فلزات، سهام و انرژی بوده است.
ساختار صنعت فولاد طی سالیان گذشته در کشور ما با توجه به انتقال مالکیت دولتی به مالکیت خصوصی اندکی تغییر یافته است. طی چند دهه، کارخانههای فولاد حاشیه سود بالاتری داشتند زیرا هم دارای قدرت چانهزنی با تامینکنندگان مواد خام بودند و هم قسمتهای بازار را برای توزیعکنندگان و مشتریان فولاد تعیین میکردند اما در همان زمان، توان قیمتگذاری بهطور عمده در اختیار عرضهکنندگان مواد خام و مشتریان فولاد قرار گرفت. در حال حاضر فولادسازی به شکلی از فرآوری مواد خام تبدیل شده و دیگر بهعنوان عامل انحصاری ایجاد ارزش در نظر گرفته نمیشود، لذا فولادسازان باید مدل کسبوکار خود را با این تغییرات منطبق سازند، بهطوریکه ریسک قیمت مواد خام بهطور مستقیم به مشتریان فولاد انتقال یابد و نوسانات تقاضای مشتریان با اقدامات تولیدی منعطفتر برآورده شود.
از نظر ساختار زمینشناسی کشور ما، جزو ۱۰ کشور برتر با بالاترین میزان ذخایر فلزات اساسی در دنیاست در حالی که متاسفانه عمده تولیدات معادن ایران را مصالح مورد نیاز ساختمان تشکیل میدهد و هماکنون بزرگترین ارزش ذخایر معادن بهرهبردارینشده در کشور در زمینه مس، سنگآهن، روی و زغالسنگ است.
با توجه به این موضوع شرکتهای تولیدکننده فولاد چون فولاد مبارکه چه نقشی در توسعه صنعتی و اقتصادی در کشورمان دارند؟
توسعه صنعتی و اقتصادی که فولادسازان یا شرکتهای تولیدکننده فولاد برای کشورمان به ارمغان آوردهاند، ناشی از رونق بخشهای ساخت ماشینآلات، معدن، کشتیسازی، خودروسازی، حملونقل و لوله و پروفیل ساختمانی، صنایع بستهبندی و صنایع مرتبط با تولید و انتقال انرژی است و نمیتوان آن را تنها منحصر به رونق بخش ساختمان دانست. با توسعه اقتصادی بهطور ناخودآگاه، مصرف فولاد نیز افزایش مییابد، سیاستگذاران کشور ما در برنامه ششم توسعه با هدفگذاری روی سرمایهگذاری در بخش توسعه خطوط راهآهن ایران (با توجه به نیاز مبرم کشور و کاستیهای حملونقل ریلی و هدف دولت در ظرفیت حمل بار ریلی در سال ۱۴۰۴ که ۲۰۲ میلیون تن است) سعی در بالا بردن مصرف سرانه فولاد در کشور دارند. در برنامههای توسعهای کشور تعیین شده که افق تولید مواد معدنی در سال ۱۴۰۴، حدود ۷۰۰ میلیون تن است و در سالهای اخیر متوسط تولید سالانه مواد معدنی حدود ۳۵۵ میلیون تن بوده است؛ سهم ریلی از حمل تولید مواد معدنی و صنایع معدنی (۵/ ۲۴ میلیون تن) معادل هفت درصد و سهم جادهای (۳۳۰ میلیون تن) ۹۳ درصد است. سهم بخش مواد معدنی از جابهجایی ریلی، ۲۰ میلیون تن (۸۲ درصد) و سهم بخش صنایع معدنی، ۴/ ۴ میلیون تن (۱۸ درصد) است که شامل حمل گندله است.
انتظار بخش معدن کشور این است که سهم هفت درصد حمل مواد معدنی در افق ۱۴۰۴ باید به ۳۰ درصد (۲۰۰ میلیون تن) و سهم جادهای به هفت درصد (۵۰۰ میلیون تن) برسد. (با توجه به مطالعات انجامشده، در کشورهای دیگر سالانه حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد مواد معدنی از طریق خطوط ریلی حمل میشود در حالی که این سهم در ایران پنج درصد (۲۰ میلیون تن) است.) در این راستا، ماموریت مجتمع فولاد مبارکه اصفهان باید علاوه بر تولید ورق و اینکه همواره در حال رشد تولید بهصورت کیفی و کمی باشد، بدین منوال نیز باشد که اولین و آخرین واردات صنعت باشد و اینکه پایلوت صنعتی شدن کشور شود. (در شرایطی که کشور عزیزمان ایران از معدود کشورهای جهان است که دارای سه مولفه همزمان انرژی، معدن و نیروی انسانی است، این امکان برای فولاد مبارکه مهیاست.)
در زمینه نقش محوری در توسعه صنعتی صنعت فولاد با چه چالشها و مشکلاتی مواجهیم؟
فولاد بخش کوچکی از خواص آهن است و آهن کاربردی فراصنعتی دارد، فرآیند فولاد، جامع فرآیند تمام تکنولوژیهاست و لذا تسلط بر تکنولوژی فولاد خوداتکایی در کل صنایع است. صنعت فولاد، صنعت مادر است چراکه پایه صنعتی شدن کشور است و بدین لحاظ است که میگویند صنعت فولاد، نقش محوری در توسعه صنعتی و اقتصادی کشور دارد؛ به دلیل ضریب مصرف بالا، پایه رشد پایدار است. اگر بخش صنعت و دانشگاه (این حلقه مفقوده کشور) با یکدیگر یکی شوند و هنر بهکارگیری علم را در کشور پیاده کنیم، خواهیم دید که در آینده فولاد میتواند کل معادن ایران را فعال کند و تمام ارزش افزوده روی فرآیند مواد معدنی را تا محصول نهایی به خود اختصاص دهد و در بازار ایران و اطرافش آنطور که در سند چشمانداز ۲۰ساله دیده شده سرآمد شود. متاسفانه نقشی که شرکتهای بزرگی چون فولاد مبارکه اصفهان و گلگهر و دیگر کارخانههای فولادسازی کشور میتوانند در رشد اقتصادی و صنعتی کشور داشته باشند بسیار فراتر از تولید محصول است! ما نباید به صنعت فولاد مانند صنعت سیمان یا تولید بیسکویت نگاه کنیم؛ صنعت فولاد کشور باید پاسخگوی صنعتی شدن کشور شود، صنعت فولاد کشور باید پایه حفظ رشد پایدار شود، شرکت ملی فولاد باید چند بهرهوری از صنعت فولاد چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی شود. شرکت ایمیدرو باید طرح توسعه صنعت بومی فولاد را چه خصوصی و چه دولتی رقم بزند.
با این اوصاف سیاستهای صنعتی کشورهای توسعهیافته به ویژه ژاپن و چین در زمینه توسعه صنعتی چه درسها و تجاربی برای سیاستگذاران و فولادسازان کشورمان دارد؟
چین در بسته حمایتی خود از فولاد، بخش مسکن و زیرساختها را هدف قرار داده و کره جنوبی در بخش کشتیسازی خود سرمایهگذاری کرده است. ژاپن نیز با حمایت از فولادسازان خود در راستای پیشبرد اهداف صنعت به تامین تقاضای خودروسازان در بخش محصولات فولادی به ویژه ورق گرم و سرد میپردازد. توجه به این نکته در این کشورهای صاحبنام در حوزه اقتصاد و صنعت فولاد حاکی از آن است که این کشورها حاضرند بازار صادراتی خود را از دست بدهند اما همچنان نیاز داخلی خود را پاسخگو باشند. بهعنوان مثال تقاضای بالای خودروسازان در ژاپن عامل کاهش صادرات محصولات فولادی به ویژه ورق گرم و سرد و البته افزایش صادرات در بخش محصولات نیمهنهایی ژاپن بود بهطوریکه در ماه اکتبر ۲۰۱۷ صادرات محصولات نیمهنهایی در ژاپن ۴۵ درصد افزایش یافت!
در این عرصه از دولت و در مجموع سیاستگذاران چه انتظاراتی وجود دارد؟
اقتصاد دانشبنیان مستقیماً به انسان مربوط میشود، افراد یک جامعه دارای استعدادهای متنوعی هستند و اگر بخواهیم هر استعدادی رشد پیدا کند و به شکوفایی برسد، باید زمینههای متنوع و وسیعی برای تشویق به استفاده از نوآوریهای نو برای بالا بردن کیفیت و موفقیت در حوزههای رقابتپذیری از سوی سیاستگذاران این حوزه تعریف شود. ما باید بتوانیم تقاضای بزرگی برای آنها ایجاد کنیم. و همه اینها خود به خود اقتضا میکند که ما حجم جمعیتی قابل توجهی داشته باشیم. بعد از این به مرور دنیا دوباره به وضعیتی همانند قرنهای ۱۵ و ۱۷ که هر کشوری جمعیت بیشتری داشت فرصت اقتصادی بزرگتر میداشت برمیگردد. چون یکی از فرصتهای اقتصادی، بازار است.
امروزه این مولفه مهمتر از فرصت، منابع اولیه است. منابع اولیه قابل جابهجایی است، سرمایه قابل جابهجایی است. فناوری هم قابل واردات و صادرات است (مگر اینکه دانشبنیان باشد)، ولی بازار را نمیشود وارد کرد. هر کشوری که بازار مصرف بزرگی داشته باشد، برنده است. به همین علت است که سمتوسوی تحولات اقتصادی جهان به سمت ایجاد بلوکهای اقتصادی و منطقهای مثل اتحادیه اروپا یا اتحادیههای دیگر گرایش پیدا کرده است، این نشان میدهد که دنیا حاضر به تقسیم بازار نیست مگر با شرایط خاصی. در نهایت کشوری که جمعیت کمی دارد خودبهخود بازار کوچکی دارد و این یعنی بستن فرصتهای بیشمار به روی خودش. ایران دارای رتبه ۱۴ در میان فولادسازان جهان بوده و این در حالی است که از کشورهای فرانسه و انگلیس پیشی گرفته است. کشور ما بهعنوان بیستمین صادرکننده فولاد در جایگاه بسیار عقبتری از کشورهای اوکراین و ترکیه با رتبههای هفتم و دهم جایگاه جهانی است. با توجه به کاهش تقاضای بازار که یکی از عوامل موثر در بروز مازاد ظرفیت فولاد بوده و با توجه به وجود دورههای رکود و رونق در فولاد، فعالیت در نقطهای پایینتر از ظرفیت اسمی برای کارخانههای فعال در این حوزه امری غیرعادی نیست چراکه وقتی تقاضا به همراه قیمت فولاد کاهش مییابد، کارخانههایی که به دنبال حداکثرسازی سود خود هستند تولید خود را کاهش داده و از تمامی ظرفیت تولید خود استفاده نمیکنند. حفظ سطح تولید فولاد بهرغم بروز کاهش تقاضاست. درحالیکه اگر این منابع در بازار رقابتی فعالیت میکردند مجبور بودند از بازار خارج شوند. همچنین در مناطقی که واردکننده فولاد هستند تمایل دولتها احداث واحدهای فولادسازی و کاهش وابستگی به واردات این محصول است که این مساله منجر به افزایش تولید و ظرفیت فعلی تولید میشود.
ارسال نظر