فرصت رشد آلومینا
حال در سال ۲۰۲۰ فرآیند تولید آلومینا با اشکال دیگری انجام میشود. در حال حاضر، تولید آلومینا نیازمند معادن غنی بوکسیت و منابع انرژی سوختی جهت تبدیل بوکسیت به آلومینا است. در کشور ایران منابع بوکسیت و غنی محدودی وجود دارد. این در حالی است که این منابع محدود، دارای پراکندگی بسیار زیاد و گستردهای هستند که میتوان گفت این موضوع از مهمترین مشکلات ایجاد و ساخت کارخانههای تولید آلومینا در کشور به شمار میرود. شاهد این ادعا، ارزیابی معادن و میزان ذخایر در زمینه بوکسیت است که نشان میدهد معادن پراکنده و ذخایر اندک کشف شده در زمینه بوکسیت، چالشی به منابع محدودیت در استفاده از معادن غنی را رقم زده است. از سوی دیگر بسیاری از معادن کشف شده بوکسیت در ایران در اعماق زمین هستند و در این بین برای استفاده از ذخایر کشف شده، به حجم بسیار زیاد باطلهبرداری و سرمایهگذاری نیاز است. البته در مقابل محدودیتهای طبیعی عنوان شده باید به این نکته هم توجه کرد که ایران دارای منابع سوخت فسیلی و به تبع آن تولید انرژی و برق ارزان است. همچنین به این مزایا باید ارزان بودن هزینههای نیروی کار در کشورمان را هم اضافه کرد که تسری به تمامی صنایع و تولیدات در کشور دارد. حال با توجه به «مزیتها و فرصتها» و «محدودیتها و کاستیها» میبایست برنامههای راهبردی و توسعه صنعت آلومینا تنظیم شود تا شاهد توسعه تولید این محصول در کشور باشیم که اهم موارد آن به شرح ذیل عنوان میشود. یکی از موضوعاتی که میتواند در توسعه آلومینا در ایران نقش موثری ایفا کند، ایجاد دسترسی به منابع غنی بوکسیت در سایر کشورهای جهان و خرید بوکسیت از خارج کشور است. در این راستا عقد قراردادهای بلند مدت با کشورهای دارای معادن بوکسیت و سرمایهگذاری در معادن مذکور میتواند راهگشا باشد. همچنین برطرف کردن موانع حمل و نقل کشتیرانی و در اختیار گرفتن کشتیهای بزرگ حمل و نقل به جهت کاهش هزینههای حمل ونقل بوکسیت و مواد اولیه تولید، یکی دیگر از راههایی است که به رشد و بالندگی آلومینا کمک شایانی خواهد کرد.
از سوی دیگر برقراری یارانه جهت حمل بوکسیت به داخل کشور و توسعه ناوگان حمل و نقل ریلی، اقدام حمایتی است که متولیان و سیاستگذاران در جهت خلق ارزشافزوده بیشتر و یاری تولیدکنندگان میتوانند به کار گیرند.
اما یکی از مهمترین سیاستهایی که نه تنها به توسعه آلومینا، بلکه به توسعه سایر صنایع میانجامد، ایجاد زیربناهای توسعهای برای بخش خصوصی به جهت تسهیل دسترسی به معادن در مناطق صعب العبور و یا کمتر توسعه یافته و ایجاد راههای دسترسی به معادن بوکسیت است. این مهم میتواند در تامین مواد اولیه موردنیاز آلومینا و سایر فلزاتی همچون آلومینیوم و فولاد و سیمان کمک کند. از سوی دیگر انجام عملیات اکتشافی اولیه و تکمیلی جهت کشف معادن بوکسیت در کشور با توجه به هزینههای بالای اکتشاف و ریسکهای عدم کشف معادن یکی از گلوگاههایی است که در بخش اکتشاف وجود دارد. در این زمینه سیاستگذاران معدن و تصمیمسازان با شتاب بیشتر به عملیات اکتشاف و استفاده از فناوری و تکنولوژی، میتوانند دامنه اکتشافات در ایران را گسترده کنند. اما یکی دیگر از موضوعاتی که باید مورد توجه قرار گیرد، ترغیب بخشخصوصی جهت ساخت کارخانههای ساخت آلومینا است. همانند سیاستهای سالیان قبل جهت توسعه ساخت شرکتهای سیمانی که هماکنون ساخت داخل و کاملا بومیسازی شده و جوابگویی به نیاز کامل کشور هستند.
انجام اقدامات تحقیقاتی و پژوهشی در خصوص به کارگیری شیوههای نوین به متظور استفاده از بوکسیتهای شیلی و کم عیار، ایجاد کارخانههای واسطه سنگین در خصوص غنیسازی بوکسیت جهت خوراکدهی به کارخانههای آلومینا، انجام اقدامات پژوهشی به منظور جایگزینی سایر مواد معدنی موجود در کشور جهت تولید آلومینا به جای بوکسیت مانند آلونیت، از جمله اقدامات دیگری هستند که برای طی شدن مسیر توسعه آلومینا در کشور به کار گرفته شود.
در بخش جذب سرمایه و سرمایهگذاران نیز باید سیاستهایی تعریف شود. تقویت سرمایهگذاران و معدنداران در بهرهبرداری از معادن کوچک و دارای باطله و رفع محدودیتهای بهرهبرداری از معادن در سایر استانها به جهت مشکلات منطقهای از جمله این اقدامات است. هم اکنون با توجه به افزایش تولید آلومینیوم در کشور و به تبع آن نیاز به مواد اولیه پودر آلومینا، افزایش ظرفیت تولید آلومینا بیش از پیش در کشور مورد نیاز واقع خواهد شد. بنابراین با توجه به اینکه ساخت کارخانههای تولید آلومینا که در سطح جهانی به عنوان پالایشگاههای تولید معرفی شدهاند با سرمایهگذاری هنگفت تحقق مییابد. این مهم نیازمند مساعدت و کمک دولتها و بانکهای بزرگ در سرمایهگذاری در این بخش است که باید بیش از گذشته مورد توجه و حمایت قرار گیرد.
سیاستگذاران باید بدانند دغدغه امروز بنگاههای اقتصادی تامین مالی برای پروژههای در دست اجرای آنها است. نبود منابع مالی کافی سرمایهگذاریها را تحت تاثیر خود قرار میدهد. مسیرهای متعددی برای تامین مالی بنگاهها در کشور تعریف میشود، اما آنچه قبل از تعریف ابزار مالی و روش تامین مالی حائز اهمیت است قدرت و توانایی بنگاه در به کارگیری صحیح منابع و مدیریت آن تا زمان دستیابی به نتیجه مطلوب است. بسیاری از پروژهها به گونهای درگیر دستاندازهای مسیر تامین مالی و ورود منابع به مراحل مختلف سرمایهگذاری میشوند که از زمان برنامهریزیشده عبور کرده و طرحها اغلب از اقتصادی بودن خارج میشوند. برخی از بنگاهها نیزکه ترکیبی از روشهای تامین مالی را مورد استفاده قرار میدهند، دچار شرایط بغرنجتری میشوند، چراکه هر روشی سازوکار متفاوتی را پیش روی مدیر بنگاه قرار میدهد و عدم هماهنگی و بینظمی تحمیلی در زمانبندی، وضعیت پروژهها را به مخاطره میاندازد. در همین راستا باید چالشهای تامین مالی و آثار آن برای بنگاههای اقتصادی به صورت جدی مورد بررسی و تحلیل مدیران و سیاستگذاران کشور قرار گیرد.