فناوری مالی؛ حلقه گمشده تولید ملی
مشکل تامین سرمایه در گردش منحصر به کشور ما نیست. در فضاهایی که تامین مالی به صورت مستقیم توسط بانکها صورت میپذیرد، دو عامل نرخ بالا و وثایق – مطابق با مقررات احتیاطی – عوامل دشوارکنندهای هستند که تامین مالی را با وقفه روبرو میسازند. بنابراین راه حل این مساله را نه در اصلاح روش عملکردی بانکها، بلکه در نوآوری در ترکیب فرایندهای زنجیره تامین و تامین مالی باید جستجو کرد.
در کنار چنین نیازی، فنآوری اطلاعات و ارتباطات به صورت مستقل به عنوان عاملی تعیین کننده در بازتعریف کسب و کارهای موجود رشد کرده است. مهمترین عامل تعیین کننده در این حوزه، امکان ایجاد شبکههایی در هم تنیده از نهادهاست که امکان تبادل داده میان آنها فراهم شده و همزمان محاسبات مربوط به داد و ستدهای بین آنها به سادگی میسر گردیده است. از این رو دو رکن احساس نیاز به نوآوری در روش تامین مالی زنجیره تامین و پیشرفتهای صورت گرفته در حوزه فناوری اطلاعات ترکیب شده و تامین مالی زنجیره تامین یا SCF را به عنوان راه حل بهینه مساله تامین مالی تولید تا مصرف ایجاد کرده است.
تامین مالی زنجیره تامین در بادی امر یک شبکه گسترده از تامین کنندگان مواد اولیه، زنجیره تولیدکنندگان، واسطهها و مصرف کنندگان نهایی است که دادههای مربوط به تعاملات تجاری و نیازمندیهای مالی متناظر آنها در سامانههای اختصاصی ثبت شده و با حل معادلات مربوط به هموارسازی جریان نقد مورد نیاز هر یک از اجرای این شبکه، حد بهینهای از نیاز به نقدینگی محاسبه میشود. به عبارت دیگر در تامین مالی زنجیره تامین با استفاده از واسط مالی غیر پولی، نظیر اسناد تجاری لازمالاجرا، تا حد ممکن با تبادل اسناد با سررسید کمتر از یک سال بین اجزای شبکه تامین، نیاز به نقدینگی مرتفع شده و تنها در زمانی که نقدینگی برای تسویه مبادلاتی خارج از زنجیره تامین مورد نیاز باشد، منابع پولی در قالب خرید دین از طرف بانک تزریق میشود.
کارایی این روش در گروی گستردگی شبکه، بهینه بودن محاسبات، پذیرش اسناد تجاری لازمالاجرای تضمین شده توسط بانک به عنوان ابزار تسویه بدهی توسط نهادهای زنجیره تامین و تعهد بانک بر خرید دین هنگام وصول اسناد است. همراه کردن این اجزا برای کارکرد مناسب مهمترین چالشی است که هر طرح تامین مالی زنجیره تامین با آن روبروست.