با واقعیت شوخی نکنید
آنها که با حزب رفاه برنده انتخابات محلی شده بودند و برای اولین بار توانسته بودند سیاستمداری جوان اما بلندپرواز را به مقام شهردار استامبول ارتقا دهند، یکی از بزرگترین شوخیهای مصیبتبار این کشور را آغاز کردند، میپرسید کدام شوخی؟ پروژههای عمرانی! در کشور ترکیه بنا به اقتضای سیستم و نظام کشورداریشان، شهرداریها دست بالا را در اجرای پروژههای ساختوساز دارند، هر پروژه، مناقصه و یا مزایدهای از کانال آنها میگذرد، پس احزاب از گذر شهرداری به عمران شهرها و البته ساختن پشتوانه اقتصادی اعضا و طرفدارانشان میپردازند، بهعبارتدیگر قدرت را در طاقچه نمیگذارند و همینطور بر و بر نگاهش کنند، با اجازهای که سیستم سیاسی در اختیارشان گذارده ، آن را تقسیم میکنند و از قِبَل آن به آلاف و الوف میرسند و به گمان خودشان بقا و دوام حزب و مرام جهانشمول خود را تحکیم میبخشند. بگذریم، روایت طولانی شد، اردوغان یا همان رییس جمهور قدر قدرت ترکیه که همان شهردار جوانبخت استامبول در سالهای پایانی قرن بیستم باشد، به مدد همین پروژههای عمرانی و سود سرشاری که نصیب طرفداران اش شد توانست بازی ارتش را مغلوبه کند.
اگرچه حزب فضیلت هم به سرنوشت رفاه دچار شد اما بنا به همان ساختارهای ستُبری که در قانون اساسی ترکیه گنجانیده شد، بار دیگر ققنوس احزاب اسلامگرا از دل خاکسترهای رفاه و فضیلت بانام عدالت و توسعه به پرواز درآمد و امروز میبینید که نو عثمانیهای عدالت و توسعه با رهبری اردوغان، به صورتی کاملا جدی در پی زنده کردن خلافتی هستند که دشمن امروز و دوست پیشین آنها( فتحالله گولن) نیز آن را همچون قصهای ناگفته در سر داشت، ممکن است بپرسید که همه اینها تا حالا بر اساس برنامههای کاملا جدی پیش رفته پس کجای ماجرا به شوخی برگزارشده است؟ دوباره عرض میکنم، سری به همان گوشیهای هوشمندتان بزنید و این بار وقتی دلتان برای زلزلهزدگان ترکیه بهرسم انسانیت و هم نوعدوستی و همسایه گری کباب شد، علاوه بر حفظ احساسات انسانی که لازمه بودن و زیستن است، نگاهی به هتلها، مجتمعهای مسکونی و پاساژهای فروریخته از زلزله مهیب و وحشتناک ترکیه بیندازید، ببینید چگونه ساختمانهایی با آن عظمت که روزی ثمره خردورزی حزب حاکم محسوب میشد و نشانی از تدبیر تصمیمساز برای فعال کردن صنعت ساختوساز به شمار در این کشور به شمار میرفت دیگر محل رشک همسایگان و کارآمدی اصحاب قدرت نو عثمانی گرا بهحساب نمیآید، بیش از 150 انبوهساز و پیمانکار ساختمانی تا امروز بازداشتشدهاند، همان کسانی که روزی به مدد شوخی قدرت بر سر بن شاخ بریدند و پارتی عدالت و توسعه را برای ماندن در سریر قدرت تقویت کردند.
پس میبینید که شوخی با سازوکارهای عمرانی چه حاصلی در پی دارد، همین حالا که شما این سطور را میخوانید در کشور همسایه برای ده استان حکم وضعیت اضطراری صادرشده و بسیاری از تحلیل گران از احتمال سقوط اردوغان سخن میگویند و احتمال میدهند پس از ریزشها و بحرانهای متعدد حزب حاکم ترکیه، گویا زلزله، چون تیری در پاشنه این قهرمان اساطیری فرورفته و بازیگران سیاسی در حال یافتن اسب برنده دیگری بهجز رییس جمهور فعلی هستند. درست یا غلط، از سر تدبیر یا طمع قدرت و هر چیزی که شمارا به امر سیاسی بدبین یا خوشبین میکند، باید گفت وضعیت امروز حزب حاکم ترکیه بهجز سیاستگذاریهای کلان در حوزه کاهش ارزش پول ملی، افزایش نرخ بهره و بلندپروازیهای منطقهای، ناشی از شوخی آنها مساله ای تخصصی به نام صنعت ساختوساز است، شاید گفتگو میان دو شهروند ترکیه و ژاپن را میان اکسپلوررهای فلان شبکه فیلترشده اجتماعی دیده باشید، گفتگویی که تفاوت میان مدیریت اقتدارگرای شرقی و مدیریت فرآیندگرای ژاپن بهمثابه یک کشور زلزلهخیز را برجسته میکند، این تفاوتها که گاه در سطور نانوشته و خطوط سفید نهفته است، نشان میدهد بهرهبرداری از اختیار و قدرت برای تحکیم پایههای حاکمیت یک تفکر یا روش سیاسی در اموری که شوخیبردار نیست، چه فجایعی در دارد و سپردن کار به متخصص در کنار دوری گزیدن از نگاه طعمه پندار به سیاست میتواند چگونه کشوری را از حضیض ویرانی جنگ بینالملل دوم به کجا برساند، شما در این ماجرای به نسبت طولانی دیدید که چگونه جان بسیاری از اهالی کشور همسایه، همانها که بهوقت سفر میزبانان نیکو سرشت و خوشبرخورد گردشگران ایرانی بودند، قربانی ساختوسازهای غیراستاندارد پیمانکارانی شد که در بده بستانهای پروژههای سودآور ساختمانی، حیات همشهریها و هم نوعان خود را فدای نزدیکی به آفتاب بدلی قدرت کردند، آنها با رقم زدن شوخی ناصوابی که هنوز هم رشته دراز در پی خود دارد، خسره الدنیا و والآخره شدند و احتمالا قربانیان جدید بازیهای سیاسی!
قصد نگارنده از روایت این ماجرا را که ممکن است منتقدانی هم داشته باشد، نه تخطئه سیاستگذار همسایه فرض کنید و نه غلتیدن به وادی له و علیه فلان جریان سیاسی! بااینحال اگرچه من و دیگرانی چون من، بهطور پیوسته خواهان بهبود و تسهیل فضای کسبوکار و از اتفاق رونق یافتن صنعت ساختوساز بهمثابه موتور محرکه اقتصاد شهری هستیم اما باید گفت، شوخی کردن با واقعیت همیشه به لب خندان منتهی نمیشود، همانطور که دستکاری طبیعت، اقلیم یا آبوهوا، وضعیت نابسامان زیستمحیطی امروز را برای بیشتر نقاط این کره خاکی رقمزده است، به همان نسبت لزوم رعایت استاندارد و حفظ برند بهواسطه رعایت اصول تجارت و کسبوکار برای هر فعال اقتصادی لازم است، از همین رهاورد نباید از یاد برد که سیاستگذار و تصمیمساز را نیز گردن نهادن به قواعد بازار و رعایت مرامهای اخلاقی خوشتر باشد تا تلاش برای مهندسی کردن فرآیندها و سپردن امور به یاران و خویشان!
*کارشناس رسانه و کارآفرینی