جایگاه الگوی کشت سرزمینی کجاست؟
در بسیاری از مناطق کشور، کشت محصولات زراعی و باغی با پتانسیلهای منطقهای و عوامل تولید مغایرت دارد. با توجه به محدودیتهای اقلیمی موجود و بیلان منفی آب دشتها ضروری است که در جهت روشهای کمک به بهبود عوامل تولیدی در کشاورزی کشور حرکت کرد. به همین دلیل است که شکل گرفتن الگوی کشت یکی از محورهای اصلی توسعه صنعت کشاورزی و کشاورزی صنعتی است، الگوی کشت عبارت است از تعیین یک نظام کشاورزی با مزیت اقتصادی پایدار مبتنی بر سیاستهای کلان کشور، دانش بومی کشاورزان و بهرهگیری بهینه از پتانسیلهای منطقهای با رعایت اصول اکو فیزیولوژیک تولید محصولات کشاورزی در راستای حفظ محیطزیست!
اما آیا مساله به سرانجام قابل قبولی رسیده است؟ برای مثال معمولا فصل زمستان با کمبود گوجهفرنگی، خیار و گاهی پیاز همراه میشود اما امسال نهتنها این کمبود احساس نشد که محصول گوجهفرنگی بهوفور یافت شد حتی صدای گوجهفرنگی کاران را به خاطر ارزان شدنش درآورد. بهعبارتدیگر یکی از مسائلی که همواره ذهن مدیران توسعه بخش کشاورزی را به خود مشغول کرده بررسی توان تولیدی مناطق مختلف کشور برای توسعه و کشت محصولات کشاورزی است. از مهمترین شاخصهایی که میتواند مدیران بخش کشاورزی را در این امر یاری کند، مشخص کردن پتانسیل زمین و محدودیتهای اقلیمی این مناطق بوده که در کنار توجه به الگوی کشت بهینه و اصل مزیت نسبی میتواند جهت انتخاب محصول سازگار با هر منطقه مناسب باشد.
الگوی بهینه کشت، انتخاب ترکیبی از محصولات برای کشت در یک واحد زراعی مشخص با توجه به خصوصیات کشت محصولات مختلف، پیشبینی قیمت آنها در بازار، حجم تقاضا، منابع آبوخاک در دسترس، نیروی انسانی، سرمایه، تجهیزات کشاورزی و موارد مشابه دیگر بهمنظور بیشینه کردن سود آن واحد است که سرانجام با رعایت این الگو توسط کشاورزان میتوان بر فقر حاکم بر مناطق روستایی و کشاورزی تأثیرگذار بود.
متأسفانه در بسیاری از نقاط کشور ما از اهمیت این نکته چشمپوشی شده و اراضی بسیاری تحت کاربریهای نامناسب قرار میگیرند. آگاهی از نحوه استفاده از زمین، سبب جلوگیری از هدر دادن ثروت زمینی خواهد شد. این آگاهی را بر اساس مدلهای توان اکولوژیک میتوان به دست آورد. مطالعه توان اکولوژیک، نوع کاربری مناسب برای یک محدوده از سرزمین را تعیین میکند و بنابراین، میتوان کاربری اراضی مناسب برای یک ناحیه و یا منطقه را پیشنهاد کرد