در گفتوگو با مدیر عامل شرکت «بهپخش» بررسی شد
شکاف تکنولوژیک صنعت پخش در ایران و جهان
لطفا درباره جایگاه دانش و فناوری در صنعت پخش توضیح دهید و بفرمایید نیروی انسانی که در حال حاضر در این صنعت حضور دارد تا چه میزان تواسته نیروی دانشی باشد و آیا فناوری موجود در مقایسه با استانداردهای جهانی جایگاه خود را یافته است؟
امروزه، دانش و فناوری به دو رکن اساسی در صنعت پخش تبدیل شدهاند و نقشی حیاتی در تمام جنبههای این صنعت ایفا میکنند. از تولید و انبارداری گرفته تا توزیع و بازاریابی، استفاده هوشمندانه از دانش و فناوری میتواند به شرکتها در افزایش کارآیی، کاهش هزینهها و ارائه خدمات بهتر به مشتریان کمک کند.
دانش در زمینههایی مانند مدیریت موجودی، برنامهریزی مسیر و تجزیه و تحلیل داده میتواند به شرکتها در بهینهسازی زنجیره تامین خود و اطمینان از رسیدن محصولات مناسب به مکان مناسب در زمان مناسب کمک کند.
با استفاده از دادههای مربوط به فروش، تعامل با مشتری و رفتار خرید، شرکتها میتوانند ترجیحات و نیازهای مشتریان خود را به طور عمیقتری درک کنند و از این اطلاعات برای ارائه محصولات و خدمات شخصیسازیشده استفاده کنند.
استفاده از دانش و تخصص در زمینههایی مانند بازاریابی دیجیتال، تجارت الکترونیک و هوش مصنوعی میتواند به شرکتها در ایجاد مزیت رقابتی در بازار شلوغ امروز کمک کند.
در این رابطه نقش فناوری در صنعت پخش را باید در سه گروه اتوماسیون فرآیندها، بهبود ارتباطات و ارائه تجربیات بهتر به مشتریان مورد بررسی قرار داد. در حوزه اتوماسیون فرآیندها، فناوریهای مختلفی مانند نرمافزار ERP، سیستمهای مدیریت انبار (WMS) و روباتیک میتوانند برای خودکارسازی وظایف تکراری و وقتگیر در زنجیره تامین استفاده شوند و به این ترتیب، کارآیی را افزایش و هزینهها را کاهش دهند.
در حوزه بهبود ارتباطات نیز فناوریهای ارتباطی مانند ایمیل، پیامهای فوری و کنفرانس ویدئویی میتوانند به بهبود ارتباطات بین ذینفعان مختلف در زنجیرهتامین، از جمله تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و خردهفروشان کمک کنند.
در مورد ارائه تجربیات بهتر به مشتریان هم فناوریهایی مانند تجارت الکترونیک، پرداختهای موبایلی و برنامههای وفاداری میتوانند به ارائه تجربیات خرید بهتر و شخصیسازیشدهتر برای مشتریان کمک کنند.
در مورد وضعیت نیروی انسانی در صنعت پخش نیز باید گفت در حالی که دانش و فناوری به طور فزایندهای در صنعت پخش مهم میشوند، همچنان نیاز به نیروی انسانی ماهر و با انگیزه وجود دارد. کارکنان این صنعت باید از دانش و مهارتهای لازم برای استفاده از فناوریهای جدید و ارائه خدمات عالی به مشتریان برخوردار باشند.
برای ارتقای کارایی عملیاتی در صنعت پخش باید موضوعات مهمی مانند فناوریهای بهروز، مدیریت تامین کالا، تنظیم هزینهها و درآمدها در لجستیک، بازطراحی فرآیندها و ... مورد توجه قرار گیرد. به نظر شما شرکتهای پخش در ایران در این حوزه موفق عمل کردهاند؟
صنعت پخش ایران در سالهای اخیر شاهد پیشرفتهایی در زمینه ارتقای کارایی عملیاتی بوده است. با این حال، هنوز چالشهای زیادی وجود دارد که باید برطرف شود.
برخی از نقاط قوت شرکتهای پخش ایرانی در این زمینه عبارتند از: استفاده فزاینده از فناوری، تمرکز بر مدیریت زنجیرهتامین و توجه به نیازهای مشتریان. بسیاری از شرکتهای ایرانی در حال سرمایهگذاری در فناوریهای جدید مانند نرمافزار ERP، سیستمهای مدیریت انبار (WMS) و هوش مصنوعی هستند. این فناوریها میتواند به خودکارسازی وظایف، بهبود زنجیرهتامین و ارائه خدمات بهتر به مشتریان کمک کند.
از سوی دیگر بسیاری از شرکتها در حال بازنگری و بهینهسازی زنجیرهتامین خود برای افزایش کارآیی و کاهش هزینهها هستند. این شامل مواردی مانند مدیریت موجودی، برنامهریزی مسیر و حمل و نقل میشود.
در عین حال شرکتهای ایرانی در حال تلاش برای ارائه خدمات بهتر به مشتریان خود هستند. این شامل مواردی مانند تحویل سریعتر، گزینههای پرداخت بیشتر و خدمات پس از فروش بهتر میشود.
در این مسیر چه نقصها و خلأهایی وجود دارد؟
با همه موفقیتهایی که در فوق به آنها اشاره شد، اما استانداردهای یکسانی در صنعت پخش ایران وجود ندارد که این امر میتواند منجر به ناکارآمدی و اتلاف هزینه شود. از سوی دیگر در حوزه مهارتهای نیروی کار، نیروی کار در صنعت پخش ایران نیاز به آموزش و ارتقای مهارتها در زمینههای جدید مانند فناوری و زنجیره تامین دارد. همچنین زیرساختهای حمل و نقل و انبارداری در ایران در سطح استانداردهای جهانی نیست که این امر میتواند منجر به تاخیر و افزایش هزینهها شود. در نهایت باید به مقررات دولتی اشاره کرد که در ایران پیچیده و دست و پاگیر است و این امر میتواند مانع از نوآوری و کارآیی شود.
هرچند با وجود این چالشها، پتانسیل زیادی برای ارتقای کارآیی عملیاتی در صنعت پخش ایران وجود دارد که با سرمایهگذاری در فناوری، آموزش نیروی کار و بهبود زیرساختها، شرکتهای ایرانی میتوانند به سطوح بهرهوری و رقابتی در سطح جهانی دست پیدا کنند.
فعالان صنعت پخش میگویند هزینههای صنعت بسیار افزایش یافته و این در حالی است که درآمدهای ناشی از این فعالیت چنگی به دل نمی زند و در نتیجه سرمایهگذاری در موضوع فناوری روز و دانش فنی و آموزش نیروی انسانی به تاخیر افتاده است. نظر شما در این باره چیست؟
صحبت فعالان صنعت پخش مبنی بر افزایش هزینهها در کنار عدم تناسب با درآمدها، چالشی واقعی و نگرانکننده است. این موضوع میتواند تبعات منفی متعددی از جمله کمبود سرمایهگذاری در فناوری، دانش فنی و آموزش نیروی انسانی را به دنبال داشته باشد.
دلایل متعددی برای این مشکل وجود دارد که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: به عنوان مثال رشد نرخ ارز در سالهای اخیر منجر به افزایش قابل توجه قیمت مواد اولیه، تجهیزات و سایر نهادههای تولید و توزیع در صنعت پخش شده است. در کنار آن رشد تورم نیز عاملی دیگر در افزایش هزینههای این صنعت به شمار میرود. این امر به ویژه بر هزینههای حمل و نقل، دستمزد کارکنان و سایر هزینههای عملیاتی تاثیر میگذارد. این در حالی است که رشد تجارت الکترونیک و افزایش تقاضا برای تحویل سریع و ارزان کالا، فشار زیادی بر زنجیره تامین و زیرساختهای لجستیکی وارد کرده و این امر منجر به افزایش هزینههای حمل و نقل و انبارداری شده است.
این موضوعات چه نتایجی به همراه داشته است؟
عدم تناسب بین هزینهها و درآمدها میتواند پیامدهای منفی متعددی برای صنعت پخش داشته باشد. به عنوان مثال شرکتها ممکن است به دلیل محدودیتهای مالی، سرمایهگذاری در فناوریهای جدید، ارتقای دانش فنی و آموزش نیروی انسانی را به تعویق بیندازند. این امر میتواند منجر به از دست رفتن مزیت رقابتی و کاهش کارآیی شود. در عین حال با محدود شدن منابع، شرکتها ممکن است مجبور به کاهش کیفیت خدمات خود برای کاهش هزینهها شوند. این امر میتواند منجر به نارضایتی مشتریان و از دست رفتن سهم بازار شود. در نهایت نیز برخی از شرکتها ممکن است به دلیل ناتوانی در مقابله با افزایش هزینهها و عدم تناسب با درآمدها، مجبور به تعطیلی فعالیت خود شوند.
راهکارهای پیشنهادی شما برای عبور از این شرایط چیست؟
برای حل این مشکل، راهحلهای مختلفی وجود دارد. به عنوان مثال شرکتها میتوانند با استفاده از فناوریهای جدید، بهینهسازی فرآیندها و اتوماسیون وظایف، به دنبال افزایش کارآیی و کاهش هزینهها باشند. در عین حال یافتن منابع جدید درآمدی، مانند ارائه خدمات با ارزش افزوده یا ورود به بازارهای جدید، میتواند به شرکتها در جبران افزایش هزینهها و افزایش سودآوری کمک کند. البته حمایت از نوآوری و تحقیقات و توسعه میتواند به شرکتها در یافتن راهحلهای جدید برای چالشهای پیش روی خود و افزایش کارآیی و سودآوری کمک کند. در نهایت، حل مشکل افزایش هزینهها و عدم تناسب با درآمدها در صنعت پخش، نیازمند تلاش جمعی از سوی بخشخصوصی، دولت و سایر ذینفعان است. با اتخاذ تدابیر مناسب، میتوان این صنعت را به مسیری پایدار و سودآور هدایت کرد.
علاوه بر موارد فوق، توجه به موضوعاتی مانند تقویت تشکلهای صنفی و افزایش آگاهی عمومی نیز حائز اهمیت است. تشکلهای صنفی میتوانند با ایجاد همبستگی بین فعالان این صنعت، در دفاع از حقوق آنها و پیگیری مطالباتشان از دولت نقش موثری ایفا کنند. در عین حال ناآگاهی عمومی از چالشهای پیشروی صنعت پخش و اهمیت این صنعت برای اقتصاد کشور، میتواند به جلب توجه و حمایت بیشتر مسوولان و مردم به این حوزه کمک کند.
در حوزه توزیع کالا، امروزه شاهد توسعه خریدهای دیجیتال، سفارشهای آنلاین، استفاده از هوش مصنوعی در توزیع و پخش و ... هستیم. این مساله سرفصلهای جدیدی را در صنعت پخش کالا در دنیا باز کرده است و شرکتهایی مانند آمازون توانستهاند سهم بالایی از کسب وکارهای موفق دنیا را از آن خود کنند و این در حالی است که در ایران چنین صنایعی نداریم. پیشبینی شما از افق این تغییرات در صنعت چیست؟
بدون شک، تحولات شگرفی در حال رخ دادن در صنعت پخش کالا در سراسر جهان است. ظهور تجارت الکترونیک، سفارشهای آنلاین، هوش مصنوعی و سایر فناوریهای نوظهور، سرفصلهای جدیدی را در این صنعت گشوده و چالشها و فرصتهای بیشماری را به وجود آورده است. در حالی که شرکتهایی مانند آمازون با اتکا به این تحولات به موفقیتهای چشمگیری دست یافتهاند، صنعت پخش در ایران هنوز از این قافله عقب است. با این حال، پتانسیلهای زیادی برای رشد و پیشرفت در این زمینه در ایران وجود دارد.
پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۵، سهم تجارت الکترونیک در کل فروش خردهفروشی به ۲۲ درصد برسد که این امر به معنای افزایش قابل توجه سفارشهای آنلاین و تقاضا برای خدمات توزیع و لجستیک کارآمدتر خواهد بود. از طرفی هوش مصنوعی در حال حاضر در بخشهای مختلف زنجیره تامین، از جمله پیشبینی تقاضا، مدیریت موجودی، بهینهسازی مسیرها و تحویل کالا، مورد استفاده قرار میگیرد، به طوری که انتظار میرود در سالهای آینده شاهد استفاده گستردهتر از هوش مصنوعی در این صنعت باشیم.
به علاوه مدلهای جدید توزیع مانند میکرو توزیع، تحویل فوری و انبارهای تاریک (dark warehouses) در حال ظهور هستند که این مدلها میتوانند به شرکتها در ارائه خدمات سریعتر و کارآمدتر به مشتریان کمک کنند.
با توجه به این تحولات، پیشبینی میشود که صنعت پخش در سالهای آینده شاهد تغییرات قابل توجهی باشد و شرکتهایی که میتوانند با این تحولات سازگار شوند و از فناوریهای جدید به طور موثر استفاده کنند، در این رقابت پیشرو خواهند بود.
در مورد ایران، با وجود اینکه صنعت پخش هنوز از این تحولات جهانی عقب است، پتانسیلهای زیادی برای رشد و پیشرفت در این زمینه وجود دارد. عواملی مانند افزایش نفوذ اینترنت، رشد طبقه متوسط و تمایل فزاینده به خرید آنلاین میتواند زمینهساز تحولات مثبتی در این صنعت باشد.
برای اینکه ایران بتواند از این فرصتها استفاده کند، لازم است چه اقداماتی انجام شود؟
طبیعتا موضوع اول ایجاد زیرساختهای مناسب برای تجارت الکترونیک است که شامل توسعه شبکههای پرسرعت و امن، تسهیل پرداختهای آنلاین و ارائه خدمات لجستیک کارآمد میشود. موضوع دیگر حمایت از سرمایهگذاری در فناوری است. دولت باید از سرمایهگذاری در فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی، روباتیک و اینترنت اشیا در صنعت پخش حمایت کند و مقررات دولتی باید برای تسهیل تجارت در این صنعت و تشویق نوآوری و رقابت اصلاح شود. در عین حال نیروی کار در این صنعت باید برای استفاده از فناوریهای جدید و ارائه خدمات با کیفیت بالا آموزش ببینند. با اتخاذ این تدابیر، میتوان صنعت پخش در ایران را به صنعتی مدرن، کارآمد و رقابتی تبدیل کرد که به نفع مصرفکنندگان، کارآفرینان و کل اقتصاد کشور خواهد بود.
برخی معتقدند نبود متولی برای صنعت پخش باعث شده تا مشکلات دولت ساز و چالشهای مالی و تامین نقدینگی در صنعت پخش افزایش یابد، لذا بسیاری از روشهای نوین توسعه در صنعت مغفول مانده است. سهم دولتها و سهم بنگاههای اقتصادی در این عقب افتادگی چیست؟
صحبت در مورد نبود متولی واحد برای صنعت پخش در ایران، موضوعی چالشبرانگیز و قابل تامل است. این موضوع میتواند تبعات منفی متعددی از جمله افزایش مشکلات دولتی، چالشهای مالی و تامین نقدینگی و مغفول ماندن روشهای نوین توسعه را در این صنعت به دنبال داشته باشد. دلایل متعددی برای این مشکل وجود دارد که در ادامه به صورت موضوعی به آنها اشاره میکنم:
ساختار پیچیده و چندگانگی متولیان: در حال حاضر، متولیان متعددی در حوزههای مختلف صنعت پخش مانند وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت جهاد کشاورزی، سازمان راهداری و حمل و نقل جادهای و سازمان تعزیرات حکومتی فعالیت میکنند. این امر منجر به ناهماهنگی در سیاستها، قوانین و مقررات میشود و از اتخاذ یک رویکرد واحد و جامع برای توسعه این صنعت جلوگیری میکند.
فقدان متولی تخصصی: هیچ متولی تخصصی به طور خاص برای صنعت پخش در نظر گرفته نشده است. این امر باعث میشود تا این صنعت از توجه و حمایت کافی برخوردار نباشد و در اولویتهای دولت قرار نگیرد.
ضعف تشکلهای صنفی: تشکلهای صنفی فعال در حوزه پخش، از قدرت و نفوذ کافی برای پیگیری مطالبات خود از دولت و سایر ذینفعان برخوردار نیستند.
نبود متولی واحد در صنعت پخش، چه تبعات منفی به دنبال دارد و برای حل این مشکلات باید چه کرد؟
طبعا چالشهای بسیاری به همراه دارد. شرکتهای فعال در این صنعت با مشکلات متعددی در زمینه صدور مجوزها، مقررات و قوانین دست و پاگیر، بوروکراسی اداری پیچیده و ... مواجه هستند. به همین دلیل این صنعت با کمبود منابع مالی و چالشهای متعددی در زمینه تامین نقدینگی روبهرو است و در عین حال به دلیل عدم وجود متولی واحد و برنامهریزی جامع، از روشهای نوین توسعه در این صنعت استفاده کافی نمیشود.
برای حل این مشکل، راهحلهای مختلفی وجود دارد؛ ایجاد یک متولی واحد و تخصصی برای صنعت پخش در قالب یک معاونت یا وزارتخانه میتواند به رفع بسیاری از مشکلات موجود در این صنعت کمک کند. این متولی واحد باید وظایف و اختیارات لازم را برای تدوین سیاستها، قوانین و مقررات، صدور مجوزها، حمایت از سرمایهگذاری، و ارتقای سطح دانش و فناوری در این صنعت داشته باشد. در عین حال حمایت از تشکلهای صنفی فعال در حوزه پخش و افزایش قدرت و نفوذ آنها میتواند به پیگیری مطالبات این صنعت از دولت و سایر ذینفعان کمک کند. جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی در این صنعت نیز موضوع دیگری است که میتواند به توسعه زیرساختها، ارتقای سطح فناوری و افزایش بهرهوری در این زمینه کمک کند. در کنار این روشها باید از روشهای نوین توسعه استفاده کرد؛ مانند تجارت الکترونیک، هوش مصنوعی، روباتیک و ... که میتواند به افزایش کارآیی، کاهش هزینهها و ارائه خدمات بهتر به مشتریان در این صنعت کمک کند.
در نهایت، حل مشکل نبود متولی واحد در صنعت پخش، نیازمند تعهد و همکاری همه ذینفعان از جمله دولت، بخشخصوصی، تشکلهای صنفی و دانشگاهها است. با اتخاذ تدابیر مناسب، میتوان این صنعت را به مسیری پایدار، کارآمد و سودآور هدایت کرد و از مزایای آن برای اقتصاد کشور و رفاه مردم بهرهمند شد.