محمدحافظ اصفهانی؛ مخترعی فراتر از زمانه خویش
در دنیای علم و اختراعات، ممکن است افراد به علل و دلایل گوناگونی، از بزرگداشت آنان به دست طرفدارانشان گرفته تا لابیگری و تبلیغات پرخرج از طرف خودشان، به نامداری برسند. در این یادداشت میخواهیم از مخترعی اهل اصفهان بگوییم که نیازهای زمانه خود را شناخت و همسو با آنها به ابداعاتی دست زد؛ مخترعی که علیرغم ساخت مستندی درباره زندگانیاش باز هم نامش مهجور مانده است.
محمدحافظ اصفهانی یکی از اصفهانیهای دورافتاده از شهرش بود که دلبستگی به آن را هرگز از دست نداد. دور از خانه و کاشانهاش است که برای یادکردن از هوش و ذکاوت مردم اصفهان و در موقع صحبت از موفقیت خود در ساخت ساعت مکانیکی به بیتی از کمالالدین اسماعیل اصفهانی اشاره میکند: «یا رب تو به فریادرس آن مسکین را، کش خانه صفاهان بود و مایه هنر.»
رامکردن زمان با علم مکانیک
اما داستان ساعت مکانیکی، مهمترین اختراع محمدحافظ اصفهانی، از چه قرار است؟ ماجرای ساخت این ساعت در ابتدای کتابی که به قلم خود اصفهانی است، برای خواننده روایت میشود. این کتاب با عنوان «نتیجة الدوله» جزء معدود کتابهای زبان فارسی است که به موضوع علم حیل یا مکانیک نظر دارد، آنهم در روزگاری که ایرانیان در شاخه اخیر حرفی برای گفتن ندارند و در حاشیه هستند. بنا بر همین نکته باید اصفهانی را مخترعی دانست که فراتر از زمانه خویش دست به پژوهش و اختراع میزد.
دادههای ما از اصفهانی بسیار کمتر از شماری از دانشمندان و اهل علم سدههای نخست اسلامی است، مثلاً از زادروز یا محل دفن او اطلاعات دقیقی نداریم. اما بههرحال میدانیم که اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری قمری میزیست. در همین زمان که تیموریان حکومت ایران را در دست دارند، ایلچی یا سفیری از طرف بایزید دوم، سلطان امپراتوری عثمانی، به ایران وارد میشود.
سفیر ساعتی مکانیکی و ۲هزار تنگه در دست دارد و موظف است شهر به شهر ایران را زیر پا بگذارد. او باید ببیند کدام دانشمند ایرانی به ساخت ساعتی مشابه آن موفق میشود تا آن مبلغ و ساعت را با هم هدیه بگیرد. این ساعت با زحمت و سختی بسیار از اروپا به بخشی از قلمرو عثمانی، یعنی ترکیۀ امروزی وارد میشود و سلطان عثمانی بسیار علاقهمند است تا دانشمندان و مخترعان جهان اسلام نمونهای از آن را با پژوهش و امکانات خود و با الگوگیری از آن بسازند.
ساخت ساعت مکانیکی بسیار پیچیده بود و با وجود یک الگو در پیش روی سازندگان به ابتکار و ابداعات مختلف و حتی هنری چون فلزکاری نیاز داشت. حتی ابزار و وسایل تولید ساعت را خود سازنده باید میساخت. سفیر عثمانی سفرش را از شهر تبریز شروع میکند. در هیچ شهر بزرگی به ساختنش موفق نمیشوند تا اینکه فرستادۀ عثمانی سرانجام به هرات میرسد.
هرات، پایتخت تیموریان و مهمترین مرکز علمی و هنری وقت ایران است. در اینجا مأموریت ساخت ساعت ابتدا به چند نابغه بومی داده میشود، اما چون آنها از عهده ساخت ساعت بر نمیآیند، آن را به مخترعی اصفهانی پیشنهاد میکنند که کسی جز محمدحافظ اصفهانی نیست. اصفهانی ساعتی میسازد که به قول خودش، دیگران با دیدن آن «حیرت اندر حیرت اندر حیرت» بودند! یک دانشمند حتی به بستن ساعت سلطان عثمانی پس از گشودن آن موفق نمیشود و دو نفر نیز چون وعده بیجا داده و پول هم گرفته بودند، اما کاری از دستشان برنمیآید، پا به فرار میگذارند.
منبع: اصفهانی، محمدحافظ (۱۳۵۰)، «سه رساله در اختراعات صنعتی ساعت، آسیا و دستگاه روغنکشی، نتیجۀ الدوله»، تصحیح تقی بینش، تهران: بنیاد فرهنگ ایران