پلتفرمهای تبادل طلا و تنظیمگری ناکارآ

نخست در باب چرایی شکلگیری این پلتفرمها باید توجه شود که کاهش مداوم ارزش پول ملی، این باور عمومی را ایجاد کرده که نگهداری ریال امری اقتصادی نیست و افراد برای کاهش ریسک نگهداری داراییشان، سرمایه خود را به اشکالی بدل میکنند که ارزش آنها حفظ شود (اصطلاحا هج میکنند). از طرف دیگر، افزایش قیمت هر واحد طلا (و مشابه آن مسکن) خرید آنها را برای اقشار مختلفی از دسترس خارج کرده است.
به همین دلیل فرصت کسب و کاری پدید آمده که با بهرهگیری از تکنولوژیهای جدید، هر واحد طلا (یا در نمونه مشابه ملک) را به اجزای کوچکتری تفکیک کرده تا با مبلغهای کمتری بتوانند مورد معامله قرار گیرند. پلتفرمهای تبادل طلای آنلاین و فروش متری املاک و مستغلات (توکنایز کردن) نیز در جهت همین روند توسعهیافته و مورد اقبال واقع شدهاند.
تا اینجا به این پرداختیم که توسعه چنین پلتفرمهایی قابلپیشبینی و برآمده از فرصت تجاری جذابی است. اما آنچه موضوع را حساسیتبرانگیز کرده رشد پرشتاب و بدون نظارت آنها بوده است، به صورتی که تاکنون ۲۶۱ مجوز پلتفرم فروش آنلاین طلا صادر شده که حدود ۲۰۰ مورد آنها در یک سال اخیر بودهاند.
همچنین پایینبودن سرمایه اجتماعی و بالاخص خاطره جمعی مردم در خصوص عملکرد ضعیف نهادهای نظارتی و سوءاستفادههای مکرر سوداگران باعث شده خاطره موسسات مالی - اعتباری و کلاهبرداریهای پانزی زنده شود. از سوی دیگر اتفاق دیگری که به بدبینیها دامن زده، گزارش موارد متعددی بوده که بهرغم خرید طلا به میزانی که پلتفرمها متعهد به تحویل آنها به مشتری بودهاند، تحویل آنها یا انجام نشده یا مدتزمان خیلی زیادی به طول انجامیده است.
این امر شائبه خالی فروشی در این پلتفرمها را پدید آورده که با توجه به افزایش افسارگسیخته قیمتها، میتواند در آینده باعث شود پلتفرمها نتوانند تعهدات خود به سرمایهگذاران را انجام داده و چالشهای زیادی را پیش روی این پلتفرمها و سرمایهگذاران آنها قرار خواهد داد و حتی ممکن است نظیر موضوع موسسههای مالی – اعتباری چالشهای اجتماعی نیز ایجاد کند.
پلتفرمها قانونا باید معادل طلای فروخته شده خود را در بانک کارگشایی بلوکه کنند تا در صورت تمایل سرمایهگذاران به نقد کردن طلای خود، بتوانند طلا یا مبلغ معادل روز آن را در اختیارشان قرار دهند. اما شائبه اساسی اینجاست که آیا واقعا معادل سرجمع مبلغ مزبور، طلا بلوکه شده یا خیر.
بعضی گزارشها طلای بلوکه شده را۱.۵تن اعلام کردهاند، اما در خصوص میزان طلای به فروش رفته از طریق پلتفرمها نه از سوی رگولاتوری و نه از سوی خود پلتفرمها شفافیتی وجود ندارد. این پلتفرمها در تبلیغات خود، صرفا بر تعداد کاربرهای خود تاکید دارند و نه میزان طلای خریداری شده. تعداد کاربران این پلتفرمها بالغ بر ۱۰ میلیون نفر تخمین زده میشود که بر فرض صحت آن و با درنظرگرفتن طلای بلوکهشده، به طور میانگین هر کاربر به طور میانگین ۰.۱۵ گرم طلا از پلتفرمها خریداری کرده است. عددی که به نظر صحیح نمیآید، بنابراین یا در برآورد تعداد کاربران گزافهگویی شده یا طلای بلوکه شده کمتر از طلای فروختهشده است.
البته بخش قابلتوجه این نگرانیها نه معلول عملکرد این پلتفرمها، بلکه به سبب ضعف عمیق رگولاتوری در مواجهه با کسب و کارهای نوظهور است. رگولاتوری موفق در این حوزه مستلزم توازن میان حمایت از نوآوری از یکسو و ایجاد بستری امن برای سرمایهگذاری از سوی دیگر است. ایجاد شفافیت، اصلاح سازوکارهای نظارتی و تقویت اعتماد عمومی، پایههای اصلی سیاستگذاری موثر در بازار طلای آنلاین هستند. دولت باید بسترهای فنی و حقوقی ایجاد شفافیت و نظارت مستمر بر این پلتفرمها را بهسرعت و پیش از سوءاستفاده از این روند، ایجاد کند.
چارچوب اعتبارسنجی و صدور مجوز پلتفرمها باید به صورتی شفاف و عادلانه توسعه یابد و از راهکارهایی نظیر توقف صدور مجوز که تنها پاککردن صورتمساله است و موجب ایجاد رانت میشود، پرهیز شود. اطلاعرسانی شفاف از ضرورتهای سیاستگذاری در حوزه پلتفرمهاست، اما گفتاردرمانی و نصیحتدرمانی نمیتواند جایگزین اقدامات زیرساختی رگولاتوری بشود؛ چیزی که افیون سیاستگذاری در ایران است. حوزه داراییهای دیجیتال کماکان خلأ قانونی قابلتوجهی دارد که باعث برخوردهای سلیقهای با کسب و کارها و فعالان این حوزه شده است.
چنین پلتفرمهایی به خودیخود نسبت به بازار سنتی خرید و فروش طلا هم شفافیت و هم ظرفیت نظارتپذیری بیشتری دارند و انتظار میرود سیاستگذاری درست، بتواند بستر سرمایهگذاری امن را برای عموم شهروندان پدید آورد.
* تحلیلگر کسب و کار