ظرفیتهای پرندهنگری در ایران بررسی شد
گردشگری حیاتوحش برای ایام کرونا
آیا درآمدزایی حاصله از پرندهنگری در دنیا با سایر اقسام گردشگری قابل مقایسه است؟
ما آماری از پرندهنگری در کشورهای مختلف نداریم ولی آمریکاییها هر چند سال یک بار برآوردی روی تعداد شکارچیها و درآمد اکوتوریسم دارند که فکر میکنم هر پنج سال یک بار انجام میشود. آخرین آماری که آنها منتشر کردهاند به سال ۲۰۱۶ برمیگردد. براساس این آمار حدود ۴۵ میلیون نفر پرندهنگر در این کشور وجود دارد. پرندهنگرها طیف متنوعی هستند، گروهی که به شکل حرفهای این کار را انجام میدهند روزهای زیادی در سفرند و تعداد سفرهایشان هم بالا است. در مقابل کسانی که به صورت تفریحی پرندهنگری میکنند هزینههای سفرشان معمولا کمتر است و همچنین تعداد سفرهایشان را هم مدیریت میکنند. جمعیت آمریکا بیش از ۳۰۰ میلیون نفر است و آنها در سال ۲۰۱۶ بیش از ۴۵ میلیون پرندهنگر داشتهاند که تعداد آنها تا امروز احتمالا افزایش پیدا کرده است. این کشور از راه این شاخه از اکوتوریسم توانسته است سالانه بیش از ۴۰ میلیارد دلار درآمد کسب کند که برای هر فرد نزدیک به هزار دلار میشود و روی اقتصاد آمریکا تاثیر مثبتی دارد. مالیات تجهیزات خریداری شده، بلیتهای ورودی پارکهای ملی، غذا، راهنما و... محلهای تامین این ۴۰ میلیارد دلار هستند که برای پارکهای ملی گردش مالی، اشتغالزایی و درآمد ایجاد میکنند. متاسفانه در ایران مناطق حفاظتشده و پارکهای ملی ما منابع درآمدی ندارند و معدود مناطقی هم که توان کسب درآمد دارند درآمدشان آنچنان حداقلی است که باز هم به منابع دولتی وابستهاند و نمیتوانند مانند پارکهای ملی موفق دنیا نیروی محیطبان، متخصص حیاتوحش و... به شکل مستقل استخدام کنند.
در کدام کشورها پرندهنگری بیشتر رونق دارد و چرا؟
کشورهای صنعتی پرندهنگرهای بیشتری دارند. قشری که معمولا سراغ پرندهنگری میرود قشر متوسط یا متوسط به بالاست. طبقات پایین جامعه عمدتا اولویتشان خرید دوربین دو چشمی نیست ضمن اینکه باید فرد ابتدا اوقات فراغت داشته باشد تا بتواند سفر برود بنابراین در کشوری که اقتصاد قویتری دارد، پرندهنگرها هم جامعه بزرگتری هستند. از سوی دیگر پرندهنگری یک تفریح علمی است؛ کسانی که معمولا سراغ این شاخه از اکوتوریسم میروند معمولا تحصیلکردهاند هر چند نمیتوان به شکل قطعی گفت هر پرندهنگری باید تحصیل کرده باشد. مقاصد پرندهنگرها هم عموما کشورهایی هستند که تعداد گونههای پرنده بیشتری دارند. این کشورها دارای جنگلهای استوایی هستند و تنوع گونهای در آنها به نسبت عرض جغرافیایی بالاتر که ایران هم در آن واقع شده، بیشتر است. مثلا در کلمبیا ۱۸۰۰ گونه رکورد شده یا اندونزی بالای ۱۷۰۰ گونه پرنده دارد که همین موضوع باعث شده پرندهنگران کشورهای غربی مشتاق سفر به این کشورها باشند و درآمد خوبی هم برایشان به همراه داشته است.
ایران قابلیت این شاخه از گردشگری را دارد؟
ایران قابلیتهای زیادی برای اجرای تورهای ورودی پرندهنگری دارد، درست است که تعداد گونههای ما به اندازه کشورهای آفریقایی، آمریکای لاتین و مرکزی یا اندونزی نیست اما ما در ایران جذابیت فرهنگی در کنار زیستگاههای متنوع را داریم و گردشگران صرفا برای پرندهنگری به ایران نمیآیند. برای آنها دیدن بناهای تاریخی و میراث جهانی ثبت شده در یونسکو در شیراز، اصفهان، خوزستان و شهرهای دیگر مهم است. برخی از پرندهنگرها هم اهل کوهنوردی هستند و میخواهند همزمان با پیمایش در کوهستان و کمپ کردن پرندهنگری کنند. بنابراین پرندهنگری قابلیت تلفیق شدن با سایر اقسام اکوتوریسم را دارد و عملا ایران از این نظر جذابیت لازم را برای آنها دارد. ما در ایران ۵۵۰ پرنده رکورد شده داریم که نسبت به کلمبیا با ۱۸۰۰ گونه ضعیف است ولی همانطور که گفته شد تنوع زیستگاهی و فرهنگی و جغرافیایی آنها را به سمت کشورمان جذب میکند.
برای توسعه پرندهنگری به چه امکاناتی نیاز داریم؟
پاسخ به این پرسش دو بخش دارد. اول اینکه ما تعداد پرندهنگرهای خودمان را بالا ببریم و دوم پرندهنگرهای خارجی را جذب کنیم. تعداد پرندهنگرهای داخلی به شرایط اقتصادی برمیگردد. زمانی که اوضاع مانند الان مساعد نباشد طبیعتا طبقههای پایین جامعه اولویتشان نیست یک دوربین دوچشمی یک میلیون تومانی بخرند چه رسد به اینکه سراغ برندهای معروف ۴۰ یا ۵۰ میلیون تومانی بروند. بنابراین در بخش اول یکی از عوامل رشد پرندهنگران داخلی به اولویتهای زندگی مردم برمیگردد، در این بخش ما میتوانیم دوربینهای دوچشمی داخلی تولید کنیم تا با قیمت بهتری به بازار عرضه شده و جمعیت بیشتری از مردم توان دسترسی به آن را داشته باشند. جدا از اقتصاد، شکل مدیریت مناطق تحت حفاظت درست نیست و برای پارکهای ملی و... برنامه درستی درحوزه گردشگری تدوین نشده است. ما برای پارکهایمان سایتی برای ثبت درخواست بازدید نداریم و گردشگران گرفتار کاغذبازی در سیستم اداری که گاه روزها و هفتهها طول میکشد، میشوند. این موضوع نشان میدهد متولیان علاقهای به جذب گردشگر ندارند درحالی که سایر کشورها بهدنبال تسهیل هر چه بیشتر ورود گردشگران هستند زیرا درآمدشان وابسته به این صنعت است. برای رفع این چالش ما نیاز داریم مقاصدمان را بهتر مدیریت کنیم. در دنیا در کنار تالابها امکاناتی فراهم میکنند تا چنانچه گردشگر بخواهد مستقر شود، این امکان را در اختیار داشته باشد اما متاسفانه ما چنین امکانی را در اغلب تالابهایمان نداریم. حتی در تالابی مانند میقان اراک که چنین تجهیزاتی وجود دارد، برج آنچنان بلند است که اگر کسی ویلچر داشته باشد نمیتواند پرندهنگری کند، این برج برای بچهها هم مناسب نیست. بنابراین ما باید سازههایمان استاندارد باشد تا گردشگر به راحتی عکاسی و پرندهنگری کند. همچنین ما باید مسیرهای تردد در پرندهنگری داشته باشیم، اگر گردشگری مدیریت شده نباشد و توریستها با تعداد بالا و خارج از ظرفیت یا در روزهای متوالی به محلی بروند که محل زادآوری گونهای است، کارشان به جای منفعت آسیبزننده است. در کشور پروژههایی برای مناطق در موضوع اکوتوریسم یا پرندهنگری مشخص شده اما چنانچه این پروژهها اجرایی نشوند فایدهای نخواهند داشت.
در موضوع افزایش تعداد پرندهنگرها ما با پدیده آموزش هم مواجهیم، تا چند سال پیش مدارس طبیعت تلاش میکردند بچههایی را که در شهر بزرگ شده و ارتباط محدودی با طبیعت دارند با محیطزیست و حیاتوحش آشنا کنند که متاسفانه چندی است آنها هم تعطیل شدهاند.
در ایران کدام مناطق برای پرندهنگری مستعدترند؟
مناطق تالابی به لحاظ گونهای مستعدترند بهویژه پاییز و بهار که فصل مهاجرت هستند. علاوه بر آن ما در زمستان هم گونههایی را داریم که برای زمستانگذرانی از عرضهای شمالیتر به ایران مهاجرت میکنند. در هورالعظیم در فصل مهاجرت میتوان بیش از ۱۰۰ گونه رکورد کرد که برای هر گردشگری جذاب است. البته ایران به لحاظ تنوع زیستگاهی شرایط خوبی دارد و هر جای کشور که گردشگر برود مکانی جذاب برای پرندهنگری خواهد بود. همچنین ما در ایران گونه زاغ بور را داریم که اندمیک ایران است و درحاشیه کویر مرکزی است. در این منطقه شاید گونه زیادی به لحاظ پرندهها نداشته باشیم اما از بسیاری از کشورهای دنیا برای رکورد و دیدن زاغ بور میآیند. بنابراین گاه یک تکگونه میتواند جذابیت بالایی ایجاد کند.
مشکلات پیش روی پرندهنگری چیست و برای رفع آن چه باید کرد؟
اصلیترین مشکل موضوع اقتصاد است. در شرایط سخت اقتصادی نمیتوان این شاخه از گردشگری یا حتی خود گردشگری را توسعه داد زیرا سفر از اولویت مردم خارج میشود. وقتی برای کسی تامین غذا مساله باشد طبیعی است که برای خرید دوربین دوچشمی یا کتابهای راهنمای صحرایی یا کفش طبیعتگردی اقدام نمیکند. برای حل چالش تجهیزات میتوان به توان داخلی تکیه کرد همانطور که ما کفش طبیعتگردی را هم تولید کردیم و اشتغالزایی در این حوزه داشتیم. علاوه بر آن باید مدیریت مناطق جدا از مراکز استان و تهران باشد و مدیران مناطق اختیاراتشان افزایش پیدا کند تا صدور مجوزها راحت شود. محیطبانان ما باید آموزش ببینند تا بدانند در یک تور پرندهنگری، توریست خارجی چه نیازهایی دارد و چه امکاناتی را باید برایش مهیا کنند.