دکتر هادی حیدری صاحبنظر اقتصاد دیجیتال پاسخ میدهد
کلید قفل توسعه
سرعت تحولات اقتصادی بسیار بالاست. برای ما در ایران توسعه اکوسیستم اقتصاد آنلاین با توجه به شرایط اقتصادی سخت و تحولات منطقهای چه اندازه حائز اهمیت و این حوزه دوای کدام چالشهای اقتصاد ایران است؟
پرسش بجایی است. کسب و کارهای آنلاین میتوانند با ارتقای بهرهوری در بنگاه، افزایش رفاه خانوار، تخصیص منابع و مصرف بهینه موجب ایجاد رشد اقتصادی پایداری باشند. بر اساس آخرین آمار منتشر شده ارزش خلق شده توسط کسبوکارهای آنلاین در کشورهای عضو گروه ۷ (G۷) در سال ۲۰۲۲ بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار بوده است. این در حالی است که تعداد استارتآپهای یونیکورن (با ارزش بیش از یک میلیارد دلار) در این کشورها از مرز ۱۰۰۰ شرکت عبور کرده است. بنابراین میتوان گفت توسعه کسبوکارهای آنلاین میتواند با استفاده از افزایش نوآوری، ایجاد اشتغالزایی و تعادلبخشی بین کار و زندگی نقش حیاتی و کلیدی در اقتصاد کشوری مانند ایران داشته باشد.
مهمترین ویژگی کسب و کارهای آنلاین توانایی سریع در پذیرش تغییرات در بخشبندیهای بازار، تطبیق با ذائقه جدید مشتریان و جلب مشتریان جدید و همچنین پیادهسازی تکنولوژیهای تازهای است که میتواند هر بنگاه را به عنوان بازیگران اصلی اقتصاد دیجیتال معرفی کند. علاوه بر آن کسبوکارهای آنلاین همانطور که گفته شد میتوانند با افزایش مصرف خانوارها، یکی از مولفههای مثبت در پایداری رشد اقتصادی یا خروج یک اقتصاد از حالت رکود باشند.
البته تمامی موارد گفتهشده تنها هنگامی میتواند میسر شود که کسبوکارهای آنلاین بتوانند بر برخی از چالشهای کلیدی خود غلبه کنند. از جمله مهمترین چالشهای کلیدی کسبوکارهای آنلاین در دوره اخیر را میتوان این موارد دانست: مقیاسپذیری کند کسبوکارهای آنلاین به دلیل معیوب بودن زیرساختها و مدل کسبوکار، عدمرعایت حقوق مالکیت معنوی، سطح نازل سرمایهگذاری خطرپذیر، نرخ بالای تامین مالی، بیثباتی مقررات، چالش نیروی انسانی متخصص و همچنین ضعف زیرساختهای کشور در حوزهای فناوری اطلاعات مانند اینترنت پرسرعت.
با این مواردی که اشاره کردید تکلیف توسعه اقتصاد مبتنی بر هوش مصنوعی روشن است. ما برای رسیدن به رشد از این مسیر فاصله بسیاری با رقبای منطقهای و جهانی داریم. اما ماندهایم چه کنیم؟
باید بپذیریم که اقتصاد دیجیتال مفهومی گستردهتر و همچنین شرط لازم و نه کافی اقتصاد مبتنی بر هوش مصنوعی است، در واقع این دو مفهوم مرتبط اما متمایز با یکدیگرند. اقتصاد دیجیتال ورای یک مفهوم سیاستگذاری است و به عنوان یک زیستبوم پویا، حساس و زنده معرفی میشود. به عبارت دیگر توسعه اقتصاد دیجیتال به عنوان یک اکوسیستم مبتنی بر توسعه فیزیکی و فنی فناوریمحور امکانپذیر نیست، بلکه نیازمند یک همنوایی کامل بین زیرساختهای فنی، قوانین و مهارتهای نیروی انسانی، نوآوری و توسعه زیرساختهای فنی و انسانی امنیت سایبری است. برخی از مهمترین الزامات پیادهسازی اقتصاد دیجیتال در ایران عبارتند از: زیرساختهای شبکهای و تجهیزات فناوری و ارتباطات مانند شبکه اینترنت پرسرعت و پایدار و مراکز داده قوی و امن برای ذخیره و پردازش اطلاعات.
کاهش شکاف دیجیتال بین آحاد اقتصادی هم موضوع مهمی است؛ به عبارتی کسانی که به هر دلیل اعم از سطح درآمد و تحصیلات نمیتوانند از فناوریها استفاده کنند، باید با کاهش فقر و توسعه آموزشها بتوانند از این فناوریها بهرهمند شوند.
سایر الزامات مهم که در حوزه اقتصاد دیجیتال میتوان به آن اشاره کرد عبارتند از سرمایهگذاری در توسعه مهارت نیروی انسانی. ما بهویژه در بحث رایانش ابری و امنیت اطلاعات، نیازمند کار هستیم و یکپارچهسازی قوانین و مقررات در حوزه توسعه اقتصاد دیجیتال در کنار حذف قوانین ناسازگار میتواند راهگشا باشد. در مورد اقتصاد هوش مصنوعی اما الزاماتی ورای اقتصاد دیجیتال نیاز است تا این خط جان بگیرد. اساس اقتصاد مبتنی بر هوش مصنوعی بر پایه استفاده از دادههای بزرگ و محاسبات لبه دانشی است. ابزارهای پیشرفتهای مانند الگوریتمهای یادگیری ماشین، شبکههای عصبی، مدلهای زبانی بزرگ و اتوماسیونسازی هوشمند، علاوه بر زیرساختهای دیجیتال ذکرشده در بالا به نوع دیگری از تجهیزات پیشرفته با قدرت پردازش بالا مانند GPU نیاز دارند. علاوه بر آن باید توجه داشته باشیم خلق ارزش و مدل کسبوکار در اقتصاد مبتنی بر هوش مصنوعی نسبت به اقتصاد دیجیتال نیازمند بازتعریف جدی هم از طرف سیاستگذاران و هم از طرف شرکتهاست. این را آخرین گزارشهای بینالمللی موجود تایید میکند.
برای نمونه در گزارشی که صندوق بینالمللی پول در اواسط سال ۲۰۲۴ منتشر کرده است، وضعیت ایران بر اساس شاخصهای AIPI (AI Preparedness Index)حدودا معادل 0.38 و پایینتر از برخی از کشورهای منطقه مانند عربستان و امارات است.
برخی معتقدند در شرایطی که به اندازه کافی سرمایهگذار انگیزه ورود به اقتصاد ایران بهویژه در بخش دیجیتال را ندارد، اهمیت استفاده از مکانیزم ادغام و اکتساب (M&A) برای توسعه نوآوری و توسعه اکوسیستم استارتآپی بسیار بالاست. اما این کار الزاماتی دارد.
بله همانطور که در بالا گفته شد شرکتهای استارتآپی در صورتی که بخواهند بر توسعه مدلهای کسبوکار خود بر مبنای اقتصاد دیجیتال و هوش مصنوعی گام بردارند، نیازمند بازبینی مدلهای کسبوکار خود و سرمایهگذاری نسبتا پرهزینهای در حوزههای زیرساخت و نیروی انسانی هستند، بنابراین یکی از مکانیزمها و پیشرانهای این مهم میتواند استفاده از مکانیزم ادغام و تملیک شرکتهای موثر در این حوزه باشد. براین مبنا شاید بتوان گفت مهمترین چالش M&A برای استارتآپهای فعال در این حوزه در کشور، نبود ارزشگذاری استاندارد و مورد اعتماد است. واقعیت این است که ارزشگذاری داراییهای نامشهود که ارائهدهنده یک خدمت مبتنی بر هوش مصنوعی است نیازمند الزاماتی مانند تقویت مهارت نیروی انسانی در حوزه ارزشگذاری، ارزشگذاری برند، بخشبندی مشتریان و رعایت حقوق مالکیت معنوی نوآوریها و همچنین علاوه بر آن وجود قوانین و مقررات یکپارچه و سازگار در این حوزههاست.
با این تفاسیر نقش سیاستگذار در توسعه اقتصاد دیجیتال و تقویت اکوسیستم نوآوری چیست؟
به نظر به منظور توسعه اقتصاد دیجیتال نقش سیاستگذار در سه محور کلیدی افراز میشود: محور اول، تدوین اسناد بالادستی و راهبردهای کلیدی؛ در این محور قانون برنامه هفتم توسعه بهمنظور افزایش سهم اقتصاد دیجیتال از تولید ناخالص ملی برخی از وزارتخانهها را به طور مستقیم مسوول پیگیری و پیادهسازی برخی از پروژهای کلیدی در این حوزه کرده است. به عنوان نمونه بر اساس ماده ۶۶ این قانون وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مکلف است، سند نظام اقتصاد دیجیتال را با همکاری سایر دستگاههای ذیربط تدوین و حداکثر ظرف سهماه بهتصویب شورایعالی فضای مجازی برساند.
محور دوم، توسعه زیرساختها بهمنظور استفاده حداکثری از ظرفیتهای زیرساختهای مخابراتی و توسعه شبکه اینترنت پرسرعت مبتنی بر فیبر نوری است که در این راستا بر اساس همان بند قانون صندوق توسعه شبکه فیبرنوری تاسیس میشود. از دیگر موارد کلیدی این محور راهاندازی زیرساختهای موردنیاز برای استفاده از رایانش ابری و ایجاد شبکه ابردولت است.
محور سوم، آموزش نیروی انسانی خبره و رفع موانع موجود برای تقویت و بهروزرسانی دانش در این حوزه میتواند کمک شایانی به تقویت اکوسیستم نوآوری در کشور کند.