بورس، ارز و تهدید تورمی
این تصور مبتنیبر استعارهای نادرست است. پول، نه میتواند به بورس وارد شود و نه از بورس خارج. پول، بدهی بانکی است و در حسابهای بانکی ثبت شده است. زمانی که کسی سهام خود را در بورس میفروشد، همزمان شخص دیگری با پولی، آن سهام را میخرد که میتوانست آن پول را در بازارهای دیگر مانند ارز و طلا هزینه کند. تنها زمانی مبادله در بورس میتواند عامل حمله به بازارهای دیگر شود که یا پول و اعتبار جدیدی خلق شده و به بورس تزریق شود یا اینکه خریدار از طبقه انگیزشی متفاوتی باشد (مانند خرید دستوری یک حقوقی که انگیزهای برای سرمایهگذاری ارزی ندارد، از یک حقیقی که تصمیم به خروج از بازار بورس گرفته و قصد سرمایهگذاری در ارز و طلا را دارد).
متاسفانه برعکس آنچه تبلیغ میشود، نجات بازار سهام با ابزارهای پولی و بانکی (مانند مصوبات اخیر) نهتنها مانعی برای حمله به بازارهای دیگر نیست بلکه بدل به مهمترین منبع پولی برای حمله سفتهبازانه به بازار سایر داراییها بهخصوص ارز و طلا خواهد شد. بهعلت کرونا صادرات غیرنفتی از ابتدای سال حدود ۴۰ درصد کاهش پیدا کرده است. انتظارات در بازار تا قبل از انتخابات آمریکا به اوج نااطمینانی رسیده است. حملات سفتهبازانه جدید در این بازار کوچک شده و در تنگنای ارزی میتواند قیمت ارز را جهش دهد. با نرخ فعلی بهره، جهش قیمت ارزی میتواند حتی منجر به واگرایی پولی (افزایش سرعت گردش پول) شود و تورم بزرگی را به بار آورد که هزینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن غیرقابل جبران خواهد بود.
خوشبختانه بازار سهام در محدوده نهچندان دوری از ارزشهای بنیادی شروع به اصلاح کرده است. بهنظر میرسد بیشتر مسیر اصلاح طی شده و با گامهای دیگر، بازار خود به تعادل میرسد؛ بدون اینکه به سرمایهگذار این امر القا شود که این بازار سهام محلی بدون ریسک برای سرمایهگذاری است. القای این معنا، معادل با دشواریهای بسیار بزرگتر در آینده و صرفا تاخیر در تخلیه هزینه با ابعاد بزرگتر است.