وضعیت بیثباتی اقتصادی، عدمجذب سرمایهگذاری خارجی، عدمدسترسی به نظام بانکداری بینالمللی، محدودیتها در تجارت جهانی، کاهش درآمدهای نفتی، ناترازی در انرژی، کسری بودجه، محدودیت در تعامل با نهادهای مالی بینالمللی از جمله بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، جاماندگی از تکنولوژی و نوآوری و بسیاری…
دونالد ترامپ در دوره ریاستجمهوری خود بر ایالاتمتحده، با بسیاری از کشورها بر سر تعرفههای تجاری که وضع کرده، درافتاده است. خیلی از کشورها نیز در پاسخ به اقدامات ترامپ، اعلام کردهاند که متقابلا تعرفههایی را وضع خواهند کرد. جنگ تجاری بین کشورها معمولا برندهای ندارد و نهایتا باعث کاهش…
وضعیت بیثباتی اقتصادی، عدمجذب سرمایهگذاری خارجی، عدمدسترسی به نظام بانکداری بینالمللی، محدودیتها در تجارت جهانی، کاهش درآمدهای نفتی، ناترازی در انرژی، کسری بودجه، محدودیت در تعامل با نهادهای مالی بینالمللی از جمله بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، جاماندگی از تکنولوژی و نوآوری و بسیاری موارد ناشی از تحریمها و محدود شدن فضای ارتباطات کشور به چند حوزه خاص، از جمله مواردی هستند که اقتصاد ایران را در نقطه بحرانی با تورمهای بالای ۴۰درصد و رشد اقتصادی پایین قرار دادهاند.
آنچه گذار از تردیدهای مرتبط با مذاکره با آمریکا را به یک ضرورت تبدیل میکند، الزاما ربطی به نوعیت و هویت سردمداران فعلی آمریکا ندارد. تبدیل یک موضوع فنی و حاشیهای به یک مبنا و شاهرگ حیاتی، همان تصمیم و رفتاری است که توان و هوش بازی و شانس و مجال پیروزی را در خوشبینانهترین حالت، به رمقی برای تابآوری کوتاه و موقت تبدیل میکند.
زمانی که نیروهای آلمانی در جنگ جهانی دوم شکست خوردند، این کشور به چهار منطقه تحت اشغال تقسیم شد (۱۹۴۵): آلمان بریتانیایی، آلمان فرانسوی، آلمان ایالاتمتحده و آلمان اتحاد جماهیر شوروی؛ تا جایی که در سال ۱۹۴۹ عملا دو کشور در آلمان به طور رسمی تشکیل شدند. جمهوری فدرال آلمان(FRG) در سمت غرب و با حمایت کشورهای غربی، با نظام دموکراتیک و اقتصاد سرمایهداری و جمهوری دموکراتیک آلمان(GDR) در حمایت شوروی با نظام کمونیستی و اقتصاد دولتی در سمت شرق شروع به فعالیت کردند. تنشهای جنگ سرد بین بلوک شرق و غرب، باعث شد که مناطق تحت کنترل شوروی، نسبت به مناطق تحت کنترل غرب مسیر و سرنوشت بسیار متفاوتتری داشته باشد.