اینکه عباس میلانی میگوید شاه اختیار تام داشت که وزرا و نخستوزیران را منصوب کند حرف معقولی نیست. اگر به قانوناساسی نگاه کنید میبینید که میگوید وزرا در برابر ملت و مجلس مسوولند، نه در برابر شاه. شاه قانونگذاری نمیکند.
محتوای فهرست مهرهای شاه سلیمان نشان میدهد که تعدد مهرهای حکومتی سلاطین صفویه با تنوع اسناد دیوانی در این دوره مطابق بوده است و عموما هر نوعی از سند با مهری مخصوص اعتبار مییافته است؛ حتی نام و شهرت چندی از این مهرها دقیقا از روی نوع اسناد مربوط اخذ شده است. ظاهرا این ضوابط برای نخستین بار در دوران شاه طهماسب وضع شده و تا پایان صفویه اصول کلی آن حفظ شده است. این نکته تداوم و استمرار نظام دیوانی در دوران صفوی را یادآوری میکند. با این حال، برخی مهرهای مذکور در فاصله تاریخی میان حکومت شاه طهماسب…
ما نمیدانیم دارالفنون قرار بود چه شود؛ چون دارالفنون اصلا قرار بود مدرسه نظامی باشد. این حرکت امیرکبیر برای سر و سامان دادن قشون بود و برای همین قصد داشت از معلمان نظامی استفاده کند اما دارالفنون به تدریج وارد حوزههای دیگر نیز شد. ناصرالدین شاه خیلی از دارالفنون حمایت کرد. بودجه برای آن تعیین کرد، این به نوعی نخستین بودجه فرهنگی در تاریخ کشور ما و به این معنی است که او هویت دارالفنون را شناخته و معتقد بود که باید بماند وگرنه مثل خیلی از کارهای دیگر آن را کنار میگذاشت.
در جلسه ۱۹ تیرماه سال ۱۳۴۱ شورای وزیران که با حضور شاه تشکیل شده بود دکتر علی امینی نخستوزیر وقت و شاه بر سر بودجه ارتش در برابر هم قرار گرفتند و دلایل یکدیگر را در این زمینه با صراحت رد کردند.
دموکراسی و رهاشدن مردم از سلطه حاکمیتهای خودکامه بدون وجود زمینههای اجتماعی و فرهنگیاش ممکن نیست و با ساقط کردن یک حکومت یا نهاد قدرت چیزی عوض نمیشود کما اینکه بعد از ناصرالدینشاه، مظفرالدینشاه آمد و فرمان مشروطیت را هم امضا کرد، اما دیدیم که چیزی عوض نشد.
باشگاه خبرنگاران جوان:
عزتالله ضرغامی عضو شورای عالی فضای مجازی ویدئویی جالب از نظر محمدرضا پهلوی در مورد موسیقی سنتی دوران طاغوت، در اینستاگرامش منتشر کرد.
ناصرالدین شاه به تاسیسات تلگراف ایران خیلی علاقهمند بود و بهخصوص وقتی متوجه شد که از نظر ارتباط با قسمتهای مختلف مملکت و اطلاع از آن نقاط تا چه حد کار را آسان میسازد، بیشتر به این تاسیسات دل بست. در همان اوایل تاسیس تلگراف یعنی در سال ۱۲۷۴ میرزا ملکمخان سه دستگاه تلگراف از پاریس فرستاد. یکی را در خوابگاه شاه، دیگری را در بالاخانه میرزامحمدخان کشیکچیباشی سپهسالار و سومی را در خانه میرزا سعیدخان وزیر امورخارجه نصب کردند و این قسمت خالی از اهمیت نیست، چه میرساند که شاه میخواسته است همواره…
۱۶ اردیبهشت سال ۱۲۹۱ سپاهیان مسلح سالارالدوله پسر مظفرالدین شاه که ادعای سلطنت داشت در نزدیکی همدان، از نیروهای دولتی شکست خوردند و با برجای گذاردن مقدار زیادی اسلحه و مهمات فرارکردند.
خبر آنلاین:
شاگرد آیت الله بروجردی می گوید: آیت الله با برنامه شاه برای لاتین کردن زبان ایران مخالفت کرد. شاه پیام داد «زبان همه کشورهای اطراف ایران لاتین شده است ما ماندیم»، آیت الله بروجردی گفت «در کشورهای همسایه همه نظام تبدیل به جمهوری شده است، پس شما اول بیایید نظام را جمهوری کنید بعد زبان را عوض کنید». همین جمله کافی بود که شاه بماند چه بگوید.
منصب وزارت در دوره صفوی دو مرحله متفاوت فترت و قوت را از سر گذراند. آنچه در پیدایش مرحله فترت وزیران نقش بیشتری داشت، دو ویژگی نظامیگری و دیوانسالاری حکومت صفوی بود. در زمان شاه عباس اول بهواسطه تضعیف موقعیت قزلباشها از سوی شاه، قدرت وزیر افزایش یافت. تمرکز بیشتر اداره امور کشور وظیفه دیوانسالاری را که وزیر در راس آن بود، سنگینتر کرد.
سرهارفورد جونز سفیر انگلستان در دربار فتحعلیشاه شرح ماموریت خود در سالهای ۱۸۰۷ تا ۱۸۱۱ میلادی را بهطور مفصل نگاشته است. اما این اولین سفر او به ایران نبود. جونز پیش از این نیز وقتی نماینده تجاری کمپانی هندشرقی در بصره بود، دوبار در اواخر دوره زندیه به ایران آمده بود و در شیراز با جعفرخان و لطفعلیخان دو پادشاه آخر زندیه دیدار کرده بود. دوستی و رابطه نزدیک او با لطفعلیخان آخرین پادشاه زند در میان ایرانیان بسیار شهرت داشت، از این رو وقتی شانزده سال بعد در مقام و هیات سفیر به ایران آمده بود…
بعد از سال ۱۹۷۳، به تدریج با قدرت گرفتن شاه و ثروتمند شدن او و ایران، یک رابطه پیچیده بین شاه و غرب شکل گرفت. از یکسو، مناسبات ایران و غرب وسیع و عمیقتر از گذشته شد و دو طرف مناسبات راهبردی نوینی در ابعاد مختلف را تجربه کردند. از سوی دیگر، شاه در مواردی تلاش داشت از مناسبات سنتی گذشته خارج شده و در مسائلی مثل نفت و خلیجفارس شرایط را تا حدی عوض کند.
خاستگاه سلطنت در دوره اسلامی ایران، بهویژه با چیرگی ترکان و یورش مغولان، در مجموع، زور بود. تا یورش مغولان، وزارت که در انحصار بقایای خاندانهای قدیم ایرانی قرار داشت، بهعنوان نهادی عمده در کنار سلطنت عمل میکرد؛ اما با یورش مغولان بازماندگان خاندانهای قدیمی ایرانی و نهاد وزارت از میان رفت.
شاید کمتر شنیده باشیم که در رگهای ناصرالدین شاه قاجار خون زندیه هم جاری بوده است. واقعیت این است که چهارمین شاه قاجار از طرف مادر نسبی به زندیه میرساند.
ناامیدی سراسر مملکت را فرو گرفته، با هرکس سخنی از اصلاحات ملکی گفته شود به غیر از نمیشود و کار گذشته یعنی تقدیر امور از دست داخله خارج است، جوابی شنیده نمیشود، چیزی که در این وقت نویددهنده و موجب سرگرمی مردم شده حکایت تاجگذاری سلطان احمدشاه است که در بیست و هفتم شعبان هزار سیصد و سی دو(ه ق) مقرر شده است، انجام یابد. مردم بیخبر تصور میکنند با تاجگذاری احمدشاه اوضاع و احوال رو به بهبود میگذارد؛ در صورتی که شاید از اینکه هست بدتر شود، چه تعجیل نایبالسلطنه در انجام این کار تنها به رعایت…
از خاطرات شاهحسینی که در گفتوگو با نگارنده آن را روایت کرد، دیدار او با دکتر محمد مصدق در حصر بود؛ در همان قلعه احمدآباد که او بعدها به عضویت هیات امنایش درآمد: «قبل از کنگره جبهه ملی که دکتر مصدق فقط میتوانست از قلعه احمدآباد خارج شود و در باغ انگوری قدم بزند، آقای زنجانی به مصدق نامهای نوشت و به من گفت در کنار قلعه احمدآباد مزرعهای هست متعلق به آقایی به نام کاشانی، بروید آنجا و نامه را بدهید و پاسخ را دریافت کنید و برگردید.
۲۴ دسامبر سال ۱۷۶۵ میلادی کریم خانزند رئیس وقت کشور ایران در دفتر کار خود در شیراز به منشیاش گفت که نامهای به «شاه عالم» امپراتور هند بنویسد و این اقدام او را که به انگلیسیها امتیاز و اختیار داده است تقبیح و محکوم کند. کریمخان به منشیاش تاکید کرده بود که نامه همان روز باید به مهر و امضای او برسد و ارسال شود. «شاه عالم» امپراتور وقت هند به کمپانی هند شرقی انگلستان در منطقه بنگال اختیارات دیوانی (اداری ــ حکومتی) و امتیاز کشت خشخاش و تولید تریاک و حقوق دیگر داده بود. کریمخان که نظر به…
چون رعایای دوردست و ... نمیتوانند عرض خودشان را به شاه برسانند و اگر هم ظلمی یا ستمی واقع شود، اگر بخواهند بیایند عرض کنند؛ حاکم و مباشر جزء مانع شده نمیگذارند؛ بنابراین درد و عرض در دل رعیت و ... میماند؛ چاره را منحصر دیده، یا فرار بکنند، یا یاغی میشوند.
شاردن، جهانگرد فرانسوی سده هفدهم، پادشاه ایران را خودکامهترین و نیرومندترین شاه جهان میداند. سرپرسی سایکس نیز در نخستین سالهای سده بیستم چنین مینگارد که شاه ایران، «فرمانروای خودکامهای بود که اقتدار مطلقش در سنت پادشاهان هخامنشی ریشه داشت» و همانند قطبی بود که همه نظام زندگی اجتماعی به گردش میگشت. اما واقعیت آن است که نقش و نفوذ دیگر بازیگران پهنه سیاست از این قدرت مطلقه میکاست و خودکامگی پادشاه را مهار و محدود میکرد. به سخن دیگر، در جامعه سنتی ایران میتوان نشان از یک ساختار دوگانه و…