هادی خسروشاهین:
اشتباه نکنید؛ کتاب «ماکیاول دیپلمات» - عنوان کتاب در زبان انگلیسی «تراژدی اجتنابناپذیر؛ هنری کیسینجر و جهان او» است - بیوگرافی جدیدی از کیسینجر نیست و حتی قرار نیست در این کتاب ناگفتههایی از زندگی او برای اولین بار در دسترس مخاطبان قرار گیرد. این کتاب یک زمینه آمریکایی دارد و البته این زمینه در دل تاریخ و روایت تاریخی از زندگی کیسینجر جستوجو نمیشود. آمریکای امروز در سیاست خارجی خود با بحران معنا، جهتگیری و انسجام مواجه است و همین دلیلی است برای رجعت دوباره به اندیشههای کیسینجر.
علی لاریجانی، مشاور رهبر انقلاب در یادداشتی برای المیادین نوشت: زمانی آقای کیسینجر را در نیویورک دیدم. او به من گفت «اگر ما بخواهیم با شما رابطۀ استراتژیک برقرار کنیم، شما آمادهاید؟» من گفتم «ما اینک رابطهای نداریم؛ شما میگویید رابطه استراتژیک؟ چرا این سوال را میپرسید؟» گفت: «چون بعد از جنگ جهانی ما خودمان روی نقشه جای کشورها را مشخص کردیم، جز دو کشور: ایران و مصر. شما بودید و تمدن داشتید و ادامه دارید. بقیه را ما خودمان درست کردیم، لذا چارهای نداریم با این دو کشور…
دنیای اقتصاد-محمدحسین باقی:
جهان در شرایط ناامنی به سر میبرد. جنگ اوکراین رقابت میان قدرتها را وارد مرحله جدیدی کرد. اگرچه غرب دست به کار تسلیح اوکراین شده، جناح شرقی ناتو را تقویت کرده، سوئد و فنلاند را هم به جرگه کشورهای عضو ناتو درآورده، اما پوتین اجازه نمیدهد اوکراین به دموکراسی دست یابد یا بدتر از آن در جرگه کشورهای غربی قرار بگیرد. به نظر میرسد رقابت قدرتهای بزرگ از منظر دیگری بازگشته است.هنگامیکه هنری کیسینجر در سال۲۰۲۲ در داووس پیشنهاد کرد که روسیه و اوکراین باید مذاکرات صلح را آغاز کنند و «در حالت…
همانطور که کیسینجر در کتاب خود، «جهان بازسازیشده» اشاره میکند «این توازن نیست که الهامبخش انسان است، بلکه جهانی بودن است؛ نه امنیت، بلکه جاودانگی.» جانشینان کیسینجر بهیقین با شک و تردیدی اشتراک نظر داشتند که او رویکرد محتاطانهای برای بازسازی منطقه ایجاد کرده بود. در نتیجه، کلینتون به اصرار ایهود باراک، نخستوزیر اسرائیل بر تلاش برای دستیابی به توافق نهایی اسرائیل - فلسطین در سال۲۰۰۰ که چنین نتایج فاجعه باری داشت، تن داد.
عنصر مهمی که کیسینجر به آن اشاره نکرده باید تلاشی برای مشارکت دادن مجدد پادشاهی اردن هاشمی در حل مشکل فلسطین باشد. بهعنوان مثال، هنگامی که دولت موقت فلسطین به رسمیت شناخته شود، میتوان آن را تشویق کرد که وارد کنفدراسیونی با اردن شود که توسعه اقتصادی آن را تسهیل میکند و مسائل مربوط به وضعیت نهایی را در چارچوب «اسرائیل- اردن – فلسطین» حلوفصل میکند که شاید منجر به یک کنفدراسیون سهجانبه شود. مصر باید تشویق شود تا نقش «قیم» مشابه را در غزه همسایه ایفا کند و حماس را تشویق کند تا با تشکیلات…
اسرائیل، عربستان سعودی و امارات بازیگران منطقهای اصلی متحد ایالاتمتحدهاند که قادر به ایفای این نقش هستند. آنها تصور مشترکی از قدرت ایران دارند و سیاستهای خود را برای مقابله با این کشور هماهنگ میکنند. [عربستان و امارات] با توجه به قدرت و ثروت نفتی خود، به ترتیب میتوانند از نظر تئوری، ستونهای یک اتحاد سُنی- اسرائیلی جدید (با حمایت ایالاتمتحده) را فراهم کنند که میتواند بهعنوان وزنهای در برابر ایران بهکار رود و با حمایت مصر و اردن پایههای نظم نوین منطقهای را فراهم کند. با این حال،…
چالشهای عمیقتر برای نظم خاورمیانهای کیسینجر، اما از رویدادهای غیرمرتبط با درگیری اعراب و اسرائیل سرچشمه میگیرد. چند سال پس از کنارهگیری کیسینجر، انقلاب در ایران شاه را که بهعنوان یکی از ارکان نظم جدید، یعنی نظارت بر امنیت خلیجفارس خدمت کرده بود، برکنار کرد. سقوط شاه حاکی از ظهور جنبشهای انقلابی بود، ابتدا در ایران شیعه و سپس در سراسر جهان عرب سُنی که قصد سرنگونی نظم کیسینجری را داشتند؛ بهویژه به این دلیل که آمریکا رهبری آن را بر عهده داشت. روند صلح نمیتواند بهعنوان یک مکانیسم مناسب…
کیسینجر نمیتوانست در ژانویه۱۹۷۴ پیشبینی کند که جناح راست در اسرائیل، با تعهد ملیگرایانه و مذهبی خود برای حفظ هر چه بیشتر کرانه باختری، بهطور موثری از مفهوم خرید زمان او برای خدمت به اهداف خود سوءاستفاده کند. اما کیسینجر عواقب اصل مشروعیتبخشی خود را در صورت موفقیت درک کرد. او در خاطرات خود مینویسد که معتقد است اسرائیل در نهایت چارهای جز واگذاری سرزمین برای صلح ندارد: «نمیتوان برای انجام ندادن این آزمایش خطر کرد؛ زیرا دولت یهود اگر بخواهد وجود خود را با زور عریان تحمیل کند، موجودیت…
آرمان کیسینجر «اسرائیل امن، پذیرفتهشده و در صلح» بوده و خواهد ماند. تعداد کمی از اسرائیلیها این تصویر یهودی بودن کیسینجر را تشخیص میدهند و او را بیشتر بهعنوان یک «یهودی درباری» یا بدتر از آن، یک یهودی متنفر از خویش میبینند، آن هم بهدلیل تلاشهایش برای خوشخدمتی در محیط یهودیستیزانه کاخ سفید نیکسون. اما همانطور که سابقه تاریخی ذکرشده در اینجا نشان میدهد، او در لحظات حساس برای تضمین بقا و رفاه اسرائیل اقدام میکرد؛ درحالیکه از آنچه دیگران در واشنگتن یا جامعه بینالمللی میخواستند دور ب…
کیسینجر برای زنده ماندن اسرائیل اهمیت قائل بود. هویت یهودی کیسینجر به وی حساسیت خاصی نسبت به دولت یهود و احساس مسوولیت متمایز داد. او از صحبت کردن درباره این مسوولیت احساس ناراحتی میکرد، فراتر از اعتراف به اینکه «کسی نمیتواند زندگی مرا بدون احساس سرنوشت مشترک با مردم یهود تجربه کند.» با این حال، کیسینجر معتقد بود که روابط بین اسرائیل و ایالاتمتحده باید از چنین ملاحظات شخصیای فراتر رود.
تلاشهای ناموفق پرزیدنت کارتر برای وارد کردن سازمان آزادیبخش فلسطین به مذاکرات حرف کیسینجر را ثابت کرد. در اواخر دولت ریگان، در نوامبر۱۹۸۸، سازمان آزادیبخش فلسطین سرانجام قطعنامه۲۴۲ شورای امنیت سازمان ملل را پذیرفت و تروریسم را رد کرد. این منجر به گفتوگوی کوتاهمدت سازمان آزادیبخش فلسطین با ایالاتمتحده شد. تنها زمانی که رابین و پرز مستقیما با سازمان آزادیبخش فلسطین در اسلو در سال۱۹۹۳ و پشت سر کلینتون مذاکره کردند، ایالاتمتحده در نهایت این بازیگر غیردولتی را وارد روند صلح تحت رهبری…
در ۱۵مارس۱۹۷۵، کیسینجر ایده «صلح واقعی» را با اسد در دمشق در میان گذاشت. تبادل آموزنده است. کیسینجر اعتراف کرد که پس از گفتوگو با رابین، برای اولینبار میتوانست ببیند که چگونه صلح میتواند بهدست آید؛ اما به سرعت افزود: «ما هنوز در آن نقطه نیستیم.» اسد با تکرار تعهد خود به صلح پاسخ داد. اسد سوگند خورد که این یک مانور نیست؛ زیرا مردمش در برابر آن ایستادگی نمیکنند. او گفت: «ما صلح میخواهیم. اعتقاد من این است که به نفع سوریه است. صحبت من از صلح برای مردم ماست، نه برای اسرائیل. صلح سود و…
هدف کیسینجر در لبنان جلوگیری از ظهور یک کشور رادیکال دیگر در آنجا بود؛ اما در نهایت این اتفاقی بود که افتاد و دو جنگ دیگر را با اسرائیل در لبنان رقم زد تا اینکه تعادل جدیدی برقرار شود. با وجود این، به استثنای برخی درگیریهای جزئی طی تهاجم سال۱۹۸۲، اسرائیل و سوریه از درگیری در لبنان اجتناب و توافقنامه جدایی خود را درباره جولان حفظ کردند؛ درحالیکه مصر صلح خود را با اسرائیل برقرار و حفظ کرد. دیپلماسی کیسینجر در ایجاد نظم منطقهای کم و بیش پایدار در خاورمیانه موفق بود.
مهارت کیسینجر در گلآلود کردن آبها در روشی عیان بود که هم اسرائیلیها و هم مصریها اکنون برای ایده تکنسینهای آمریکایی در سینا ابراز پدری میکردند. کیسینجر میدانست که این پیشنهاد در سالزبورگ بهعنوان پیشنهاد سادات ریشه دارد و او با زیرکی آن را به رابین قبولاند و رابین آن را بهعنوان یک پیشنهاد اسرائیلی که توسط پرز ارائه شده بود، دوباره بستهبندی کرد و سپس کیسینجر آن را دوباره به سادات قبولاند؛ اما جادوگر قصد نداشت راز خود را فاش کند.
پس از امضای پیمان صلح با اسرائیل در سال۱۹۷۹، ایالاتمتحده سالانه ۱.۳میلیارد دلار کمک نظامی و ۲۵۰میلیون دلار کمک اقتصادی به مصر پاداش داد. با گذشت چهار دهه، مصر همچنان سالانه ۱.۳میلیارد دلار کمک نظامی و ۱۰۰میلیون دلار در سال کمک اقتصادی دریافت میکند. در مجموع، مصر از سال۱۹۷۵ بیش از ۸۰میلیارد دلار دریافت کرده و همین امر باعث شده است که مصر به دومین دریافتکننده کمکهای ایالاتمتحده پس از اسرائیل تبدیل شود.
برخلاف فورد، اوباما علاقهای نداشت که نامش در طرح صلح خاورمیانه باشد. کری، اما، حاضر نبود از صلح دست بردارد. او به اوباما توضیح داد که چگونه میتواند بیسروصدا اصول خود را در جهان عرب پیش ببرد، حمایت مصر، اردن و عربستان سعودی را جلب کند و سپس شاید پس از منعقد شدن توافق با ایران بتواند علنا آن را دوباره از سر گیرد. اوباما درحالیکه دستور مستقیم صادر میکرد، با لبخندی دلپذیر به او نگاه کرد: «جان، دنبال پروانهها نرو.»
نقطه اختلاف در مذاکرات ما شهرکها بود: ابومازن خواستار توقف سهماهه شهرکسازی در همهجا، از جمله در بیتالمقدس شرقی بود که طی آن مذاکرهکنندگان مرزهای کشور فلسطین را مشخص میکردند. پس از آن، اسرائیلیها میتوانستند هرجا که میخواهند در سوی دیگر مرز ساختوساز کنند. نتانیاهو مایل بود با انجماد یا توقف در کرانه باختری روبهرو شود؛ اما در بیتالمقدس شرقی نه.
اگرچه عدم مشارکت با سازمان آزادیبخش فلسطین سیاست موجود ایالاتمتحده بود، اما این امر باعث نشد که کیسینجر از طریق کانالهای اطلاعاتی با این گروه صحبت کند؛ اما اکنون او موافقت کرد که این ممنوعیت در یک توافق رسمی مشخص شود. در سالهای بعد، آیپک ترتیبی داد که دوستان اسرائیل در کنگره این تعهد را در قوانین ایالاتمتحده بگنجانند و شرایطی را به وجود آورند که در آن حتی دست دادن اتفاقی بین یک دیپلمات آمریکایی و یک مقام سازمان آزادیبخش فلسطین ممنوع شود. «اندرو یانگ» سفیر پرزیدنت کارتر در سازمان ملل، پس…
تفاهم اخیر یک هدف دیرینه اسرائیل بود که با درخواست مکرر مایر از کیسینجر در چارچوب توافقنامهی جدایی جولان آغاز شد. کیسینجر موفق شده بود این درخواست را رد کند، درست همانطور که در برابر درخواست اسد برای تعهد آمریکا به خروج کامل اسرائیل از جولان مقاومت کرده بود. بااینحال، نیکسون در سفرش به دمشق در ژوئن۱۹۷۴ به اسد اطمینان شفاهی مبنی بر حمایت ایالاتمتحده برای خروج کامل از جولان داده بود. در سپتامبر۱۹۷۴ هم فورد به رابین تعهد شفاهی داده بود که اسرائیل میتواند در آنجا بماند. اکنون کیسینجر تا حدی…
کیسینجر مدتها درگیر آسیبپذیری استراتژیک اسرائیل بود که توسط کشورهای بزرگتر و قدرتمندتر عربی احاطه شده بود. اکنونکه او رهبران اسرائیل را به اراده خود تسلیم کرده بود، قصد داشت آن را جبران کند، نه بهعنوان پاداش یا حتی بهعنوان غرامت، بلکه بهعنوان راهی برای تثبیت نظمی که وی به دنبال ایجادش بود. همانطور که جنگ یوم کیپور نشان داده بود، این بهخودیخود هرگز برای تضمین ثبات کافی نخواهد بود.
کیسینجر انتظار داشت که این بار با سهگانه اسرائیلی رابین، آلون و پرز اوضاع راحتتر پیش برود. در واقع، این مشارکت بسیار آزاردهنده بود. آنها دیگر علاقهای به تلاشهای معمول کیسینجر برای متقاعد کردن خود درباره هزینههای استراتژیک عدمپیشروی نداشتند. بر روی کالاها –گذرگاهها و میدانهای نفتی- توافق شده بود. برای آنها اکنون مساله حلوفصل قیمت بود. رابین پیش از این سفر، «مُردخای گازیت» مدیرکل خود و «مایر روزن»، مشاور حقوقی وزارت امور خارجه را به واشنگتن فرستاد تا پیشنویس یادداشت تفاهم…
پنجشنبه، ۲۱اوت۱۹۷۵، هنگامیکه کیسینجر به فرودگاه بنگوریون پرواز کرد، فهرست کوتاهی از مسائلی را که باید با رابین و سادات در این سفر رفتوبرگشتی حل میکرد، مرور کرد. شکافها دیگر زیاد نبودند و هیچکدام هم حلناشدنی نبودند. خط عقبنشینی اسرائیل کموبیش مورد توافق بود. تنها نقطه اختلاف در گذرگاه گیدی بود؛ جایی که خط اسرائیل در شیب شرقی قرار داشت، همانطور که کیسینجر اجازه داده بود، اما همچنان داخل گذرگاه بود؛ کیسینجر باید رابین را متقاعد میکرد که آن اصلاح یک کیلومتری را در آنجا انجام دهد. خط…
با در دست داشتن تصمیم کابینه، رابین میخواست مستقیما با کیسینجر درباره خط جدید و تضمینهای همراه آن صحبت کند. رابین قرار بود یک سفر چهارروزه به آلمان داشته باشد؛ اولین نخستوزیر اسرائیل که قرار بود این کار را انجام دهد. آنها [کیسینجر و رابین] قرار ملاقات در «قصر جیمنیش»، میهمانخانه دولت آلمان در ارفتشتات، خارج از بن؛ جایی که رابین در آن اقامت داشت، قرار دادند. این قلعه قرونوسطایی تاثیر کمی بر رابین گذاشت. کیسینجر بیشتر تحت تاثیر دستگاه «نویز انداز»ی قرار گرفت که سرویس مخفی برای جلوگیری از…
اکنون که رابین سرانجام موافقت کرده بود که تسلیم شود، کیسینجر او را نزد دینیتز بهعنوان «بهترین مرد موجود برای اداره اسرائیل» ستود. کیسینجر که در پیروزی مهربان بود، توضیح داد که فقط در آخرین ملاقات خود با رابین متوجه شده بود که نگرانیهای او استراتژیک است. کیسینجر اعتراف کرد که وضعیت اسرائیل بدتر خواهد بود؛ زیرا هیچ معاوضه واقعی برای تسلیم سرزمین وجود ندارد. به همین دلیل بود که او «استراتژی اتلاف وقت» خود را بهعنوان «غرامت جایگزین» توصیه کرده بود. دینیتز او را تحتفشار قرار داد تا به…
زمان هیچکاری برای کاهش رقابت پرز-رابین انجام نداد. هفده سال بعد، زمانی که رابین دوباره به نخستوزیری انتخاب شد و پرز وزیر خارجه او شد، این رقابت دوباره شعلهور شد. پرز مصمم بود به دنبال پیشرفت با فلسطینیها باشد؛ رابین مزایای استراتژیک توافق صلح با سوریه را ترجیح میداد؛ اما رابین باید به وزن پرز در حزب احترام میگذاشت و پس از انتفاضه فلسطین، او نیز میخواست آزمایش کند که آیا میتوان با سازمان آزادیبخش فلسطین به پیشرفت دست یافت یا خیر؟ بنابراین، رابین با اعزام «یوری ساویر» مدیرکل خود در…
اگر دینیتز نقش خود را بهعنوان یکی از حافظان روابط ایالاتمتحده و اسرائیل انجام میداد، نیاز به شفافیت درباره آنچه فورد از اسرائیل میخواست، داشت. او با عجله به دفتر کیسینجر در وزارت امور خارجه رفت تا از او بپرسد: «آیا به نخستوزیر بگویم که رئیسجمهور از اسرائیل انتظار دارد... از گذرگاهها عقب بنشیند یا بگویم که رئیسجمهور میگوید مواضع اسرائیل بهقدر کافی پیش نیامده است؟» نامه بهعمد در این مورد مبهم بود. پاسخ کیسینجر نیز واضح نبود. با وجود این همه خطر و جایگزینی ژنو که امیدبخش نبود، کیسینجر…
هنگامیکه او به پرز و آلون گزارش داد که نقشهای را با خطِ کشیدهشده در خطالرأس شرقی به کیسینجر نشان داده است، پرز به او یادآوری کرد که کابینه به او اجازه این کار را نداده و از او انتقاد کرد که آن را خیلی به عقب برده است. رابین گفت درحالیکه اصرار داشت بر یال شرقی در گذرگاهها بماند، کیسینجر این پیشنهاد را رد و تهدید کرد که «تمام فشارهای لازم را بر ما وارد خواهد کرد.» علاوه بر این، فورد تهدید میکرد که به دنبال یک طرح جامع میرود که شبیه طرح راجرز باشد و بسیاری در جامعه یهودیان آمریکا از…
کیسینجر ترتیبی داد که رئیسجمهور با رابین تماس بگیرد. فورد بهصراحت گفت: «باید با صراحت به شما بگویم که آنقدر پیش نرفتید که به من این احساس را بدهید که پیشرفتی داشتهایم... من ناامید شدهام.» او مایل بود که کیسینجر پیشنهاد رابین را به سادات ارائه دهد؛ اما ایالاتمتحده آن را تایید یا حمایت نکرد. رابین فهمید که به این معنی است که سادات آن را رد میکند. او بهصراحت و قاطعانه به فورد گفت که مایل به تغییر موضع نیست: «ما به خطالرأس شرقی گذرگاهها وفادار خواهیم بود.» فورد آمادگی تسلیم شدن نداشت.
پس از جلسات صبح، تیم آمریکایی مقالهای را تدوین کرده بود که با استفاده از زبانی که به پیشنویس توافقنامه نزدیک میشد، زمینههای اجماع را فهرستبندی میکرد. کیسینجر این را با رابین مرور کرد. آنها درباره پنج محور اول توافق کردند؛ اما زمانی که کیسینجر با صدای بلند خواند که خط اسرائیل در انتهای شرقی گذرگاهها خواهد بود، رابین گفت که این «بهعنوان ورودی گذرگاهها» ترجمه شده، اما به معنای «خطالرأس شرقی» است. وی تاکید کرد که اسرائیل باید بالای خط الرأس باشد که در واقع در وسط گذرگاهها قرار داشت.
کیسینجر هنگام فرود در پایگاه نیروی هوایی اندروز در کنار هواپیما بود تا به رابین خوشامد بگوید؛ ژستی که پروتکل آن را الزامی نکرده بود. رابین تحت تاثیر قرار نگرفت. او بعدتر به پرز و آلون گفت که کیسینجر او را با «چهرهای ترشرو و درهمکشیده» ملاقات کرده است. هنگامیکه با هم سوار کادیلاک سیاه کیسینجر به سمت «خانه بلر» رفتند، کیسینجر به رابین گفت که رئیسجمهور از دست او [رابین] عصبانی است و او [کیسینجر] نیز از افشای اطلاعات ناراحت است. رابین گزارش داد: «کیسینجر در تمام طول راه سعی کرد مرا بترساند؛…