زادروز کسروی، مورخ مشروطه
کتاب تاریخ انقلاب مشروطه ایران به قلم احمد کسروی که در سال ۱۹۴۱ میلادی منتشر شد، مدتها منبع و مرجع حوادث انقلاب مشروطه بوده است. نویسنده این اثر را با بررسی صبورانه منابع فارسی گردآوری کرده است و این اثر با وجود اینکه ممکن است گاهی از نظر امانتداری در حد ایدهآل مورد نظر نویسنده نباشد، با وجود این در مقایسه با دیگر روایات تاریخی آن دوره، در امانتداری مثالزدنی است. کتاب او مانند کتاب مهدی ملکزاده برای بزرگداشت پدرش یا مانند کتاب یحیی دولتآبادی اثری در مدح خود نیست.
با وجود این مشخص است که کسروی احساساتی قوی (نسبت به انقلاب مشروطه) داشته و مهم است که چگونگی تاثیر این احساسات بر نوشته او درک شود. برای درک این مساله منابع مورد استفاده کسروی بهویژه «تاریخ بیداری ایرانیان» اثر ناظمالاسلام و نشریههای مشروطهخواه همچون «انجمن» را بررسی کردهایم. بهعلاوه، امری که غالبا به علت جایگاه نمادین کتاب تاریخ مشروطه ایران مورد غفلت واقع میشود این است که نسخههای این کتاب در طول دهههای مختلف، روایتهایی مختلف از یکدیگر ارائه میکنند. ما این کتاب را بررسی کرده و با نسخههای منتشر شده در «پرچم» در اوایل دهه سی میلادی و با خلاصهای که به زبان عربی در نشریه لبنانی «العرفان» در اوایل دهه بیست میلادی چاپ شده بود، مقایسه کردیم. کسروی به طرق گوناگون حقایق کتاب تاریخ انقلاب مشروطه خود را تحریف کرده است. او از دشمنان خود تصویری منفی ساخته است.
چند نمونه از این تحریف عبارتند از:امینالسلطنه اتابک در دو دوره پرالتهابی از ملیگرائی ایرانی صدراعظم بود. طومار جرمهایی که به درست یا غلط به او نسبت داده شده، بلند است. نشریههای مشروطهخواه در دوره مشروطه او را خائنالسلطنه میخواندند. از طرف دیگر حداقل در یکی از منابع مورد استفاده کسروی یعنی اسناد دولتی بریتانیا به وضوح عنوان شده که اتابک نهتنها عامل هرج و مرج نبود بلکه از آن مستاصل شده بود. کسروی همچون جریان اصلی مشروطهخواه از ترور اتابک استقبال کرد و بر این باور بود که انگلیسیها اتابک را بهدلیل نزدیکی به روسیه خطرناک میدانستند و میخواستند او را حذف کنند. اما در اسناد دولتی بریتانیا، سبب این ترور عوامل احساسی تندرو مخالف وی دانسته شده بود که از موفقیت او در استفاده از مجلس برای امتیازگیری از شاه ناراضی بودند. نمونه دیگر، طرز نگاه کسروی به جوزف نوز بلژیکی است که دولت او را برای اداره امور گمرکی استخدام کرده بود.
با وجود اینکه برخی مورخان همچون فریدون آدمیت مورخ ملیگرای ایرانی او را تحسین کردهاند، بیشتر مورخان بهویژه انگلیسیها او را همنوا با طرح روسیه برای تحت نفوذ گرفتن ایران میدانستند. کسروی قدم فراتر میگذارد و مینویسد: «آنها اداره گمرکات را به سبک اروپایی آن بنیان نهادند و نظام تعرفهها را نیز تغییر دادند. شاه دستور اخذ هزینههای مختلفی را عوارض راهها، اقامت، هزینه وزنکشی و ... از کاروانها و بازرگانان ایرانی صادر کرد درحالیکه بازرگانان خارجی فقط ملزم به پرداخت هزینههای گمرکی در مرزها بودند.»کسروی خواننده را به کتاب استقلال گمرکات ایران اثر صفینیا رجوع میدهد. اما با مراجعه به این منبع آشکار میشود که این سیاستها در دوران ناصرالدین شاه و پیش از ورود نوز اخذ شده بودند. صفینیا به وضوح عنوان میکند که معافیت (بازرگانان خارجی) از هزینههای داخلی به فرمان شاه و پیش از نصب نوز برقرار شده بود. صفینیا رابطهای دوستانه با نوز نداشته است.
ارسال نظر