ضرورت پروژههای بزرگ مقیاس

ضمن آنکه وضع موجود بافت فرسوده هم در تهران و هم در سایر شهرها به الگویی چابک و زودبازده برای تحریک سرمایهگذاران نیاز دارد. بهعنوان مثال روند تملک زمین مربوط به پروژه ۱۰۰ واحدی در محله سیروس بیش از ۱۰ سال زمان برده است. این در حالی است که ورود قطرهچکانی برای نوسازی با ماهیت بافت فرسوده تطبیق ندارد. نکته قابل توجه دیگر صفر کردن قیمت زمین است که برای سرمایهگذار این سوال را به وجود میآورد که آیا دولت میتواند برای تمامی ۳ هزار و ۲۰۰ هکتار بافت فرسوده شهر تهران چنین رویهای را اتخاذ کند؟ نکته سوم مورد توجه آن است که اگر سرمایهگذار امکان افزایش تراکم ساختمانی برای ایجاد ارزش افزوده در پروژه را نداشته باشد، چگونه سرمایهگذار به ورود به محدوده نوسازی بافت فرسوده ترغیب خواهد شد. این در حالی است که در سیاست مدنظر دولت تحت عنوان بازآفرینی شهری، براساس آنچه هفتهگذشته در محله سیروس به صورت نمونه پیاده شد، «بارگذاری کم» مدنظر است که این روش عایدی سرمایهگذار را در مقایسه با سایر فعالیتهای ساختمانی کاهش میدهد. نکته چهارم که باید در این الگو مورد توجه قرار گیرد، ابزارهای تجهیز منابع و میزان تامین منابع انجام شده برای اجرای این پروژه است. آیا منابع و اعتبارات بانکی وعده داده شده، این بار سرزمان مقرر در پروژهها تزریق خواهد شد؟
بنابراین همانگونه که شرح آن رفت با وجود نقاط قوت فراوان طرح فوق که از میان آنها میتوان به بهرهمندی از معماری مطلوب و بومی بهعنوان بارزترین شاخصه یاد کرد، به ۴ دلیل (۱) طولانی بودن فرآیند تملک برای تامین زمین، (۲) نیاز بیش از اندازه به تامین منابع مالی جهت تحقق فرآیند تملک، (۳) ابهام در تامین تسهیلات لازم و مشوقهای مورد نیاز برای کاهش هزینههای ساخت و (۴) تخصیص به موقع منابع و مشوقهای موصوف، الگوی مذکور از قابلیت تعمیمپذیری، سرعت مناسب و کفایت لازم برای عملیات در ۷۶ هزار هکتار بافت فرسوده مصوب در کل کشور برخوردار نیست.
دکتر رضامیرصادقی
مدیرعامل سازمان نوسازی شهر تهران
ارسال نظر