طرح تسخیر پارلمان اروپا
البته سوئد همواره در برابر پناهندگان آغوش باز داشته اما از سال ۲۰۱۵ موضوع مهاجرت به یک مساله سیاسی تبدیل شده و نارضایتی مردم این کشور را موجب شده است. در انتخابات روز یکشنبه نه تنها مردم نارضایتی خود را به سیاستهای دولت نشان دادند، بلکه مشخص شد دولتها نمیتوانند نسبت به موضوعات نگرانکننده برای مردم بیتفاوت باشند و انتظار داشته باشند تغییری در اعمال و رای مردم ایجاد نشود. پس از اعلام نتیجه انتخابات سوئد، پوپولیستهای افراط گرا در اروپا افزایش محبوبیت حزب دموکراتهای سوئد را جشن گرفتند در حالی که مقامات اتحادیه اروپا به شدت نگران شدهاند. آنها در دو سال اخیر تلاش کردهاند تاثیر رای مردم انگلستان به خروج کشورشان از اتحادیه اروپا را به حداقل برسانند و اکنون مشاهده میکنند در یک کشور دیگر عضو این اتحادیه، مردم بیشتری نسبت به رویههای کنونی و احزاب جاافتاده سیاسی ابراز نارضایتی میکنند.
با مشخص شدن نتایج اولیه انتخابات سوئد، مارین لوپن، رهبر حزب راستگرای افراطی ملی در فرانسه در یک توییت نوشت: «یک شب بد دیگر برای اتحادیه اروپا در پیش است. جنبش دموکراتیک در اروپا در جریان است.» در دو سال اخیر حزب حاکم در سوئد تلاشهای فراوانی برای ملحق کردن پناهندگان به جامعه این کشور انجام داده و برنامههای گوناگون با بودجه قابل ملاحظه برای ارائه خدمات مختلف به پناهندگان ارائه شده است. البته دولت سوئد تلاش کرده سیاستهای مهاجرتی این کشور را با سیاستهای مهاجرتی در دانمارک و آلمان هماهنگ کند و بودجه بیشتری برای نیروی پلیس و ارائه خدمات عمومی به مردم اختصاص دهد.
واقعیت این است که سوئد مانند تعداد دیگری از کشورهای عضو اتحادیه اروپا، به نیروی کار و جمعیت جوان نیازمند است. زیرا جمعیت خود این کشورها در حال پیر شدن است، اما سیاستهایی که در حوزه پذیرش مهاجر و پناهنده اتخاذ شده از دید مردم درست نبوده و نیز دولتهای اروپایی برای عمل به وعدههای خود در حوزههای رفاهی به مردم ضعفهایی داشتهاند در نتیجه آنها معتقدند مالیاتی که پرداخت میکنند باید صرف رفاه خود آنها شود نه پناهندگان. از دید کلان تر به نظر میرسد تحولاتی در سطح پارلمان اروپا در جریان است. سال گذشته برای لیبرال دموکراسی در اروپا سال بسیار بدی بود. ملیگرایان راستگرا و احزاب و سیاستمداران ضد مهاجرت یا به قدرت رسیدند یا بنیانهای قدرت خود را در برخی کشورهای عضو اتحادیه اروپا مستحکمتر کردند. این تحول به ویژه در کشورهای اروپای مرکزی رخ داد. اتریش، آلمان، ایتالیا، جمهوری چک و مجارستان جزو کشورهایی بودند که انتخابات در آنها بر قدرت احزاب یاد شده افزود.
برخی از ملیگراها مانند هواداران خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، معتقدند راه حل در کوچک شدن یا از میان رفتن اتحادیه اروپاست. ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان که سیاستمداری ملیگرا و مخالف اتحادیه اروپاست ایده بهتری دارد. او میگوید: «بهترین راه، از میان بردن نظم لیبرال از درون است.» او دو ماه پیش در سخنرانی سالانه خود برای مجارستانیهای ساکن رومانی گفت: «انتخابات سال آینده پارلمان اروپا لحظه پیروزی موج ملیگرایی راستگرا بر لیبرالهایی است که مایلند اروپا را تغییر دهند و زمینه از میان رفتن ملتها را فراهم کنند.»
او در مجارستان تقریبا تمامی نهادهای دموکراتیک را از میان برده و به یک دیکتاتور تمامعیار در اتحادیه اروپا تبدیل شده است. او انتخابات ماه میپارلمان اروپا را فرصتی دانست که باید از آن برای جایگزین کردن لیبرال دموکراسی یا همان دموکراسی مسیحی استفاده کرد. معمولا او را ترامپ اروپا مینامند البته دقیقتر آن است که ترامپ را اوربان آمریکا بنامیم. اوربان پس از پیروزی حزبش در انتخابات پارلمانی ماه آوریل، برای سومین دور در قدرت باقی ماند. او در مخالفت با سیاستهای بروکسل مرزهای کشورش را به روی پناهندگان بسته است. در واقع در سال ۲۰۱۵ حصاری بزرگ در مرز مجارستان با صربستان و کرواسی احداث شد تا از ورود پناهندگان جلوگیری شود. سیاستهای آقای ویکتور اوربان بسیار نگرانکننده است. او استقلال قوه قضائیه کشور را تضعیف کرده و فشارهای شدید بر رسانههای مستقل وارد میکند و طرفدارانش ۲ ماه پیش کنترل یک کانال تلویزیونی مستقل را در اختیار گرفتند.
به نظر میرسد ملیگرایی افراطی در دو سوی اقیانوس اطلس در حال گسترش است. راستگرایان افراطی از جمله استیو بنن در آمریکا، ویکتور اوربان را یک قهرمان میدانند که در برابر لیبرالیسم در اروپا مقاومت کرده و قصد دارد نظم اروپایی پس از جنگ جهانی دوم یعنی یکپارچه کردن فرهنگها و چندجانبه گرایی را با نوعی فردگرایی جایگزین کند. در واقع ملیگراها خواستار از میان رفتن اتحادیه اروپا و تشکیل کشور ملتهای مسیحی با مرزهای بسته هستند که روابط شان بر مبنای توافقها و پیمانهای دوجانبه شکل میگیرد نه چندجانبه. آنها همچنین با تأثیرگذاری نهادهای بینالمللی مخالف هستند و خواستار کاهش شدید قدرت این نهادها هستند. ترامپ نه تنها با عضویت آمریکا در نهادهای بینالمللی و پیمانهای چندجانبه مخالف است بلکه تلاش کرده یکپارچگی مواضع در اتحادیه اروپا در قبال مسائل سیاسی و اقتصادی را تضعیف کند. اوربان در مجارستان، متئو سالوینی در ایتالیا و صدراعظم ۳۱ ساله اتریش، گروهی از رهبران اروپایی هستند که از موضعگیری علیه ارزشهای لیبرال هراس ندارند. آنها با پذیرش مهاجران مخالفت میکنند، خواستار حل شدن مسلمانان در جامعه مسیحی اروپا هستند و معتقدند کشورهای اروپایی نباید موضع یکپارچه داشته باشند و بهتر است به شکل جزیرههای مستقل عمل کنند. نکته مهم این است که رایدهندگان اروپایی به اندازه این دسته از رهبران تندرو، افراط گرا نیستند اما هنگامی که مشاهده میکنند احزاب دیگر سیاستهای پرهزینه اتخاذ میکنند و توجه کافی به منافع شهروندان کشورهای خود ندارند، زیرا باید سیاستهای مشترک اتحادیه اروپا را اجرا کنند، به سمت احزاب و اشخاص افراط گرا جذب میشوند. این یک خطر بزرگ برای آینده اروپا و آمریکاست. اگر پیشبینی آقای اوربان تحقق یابد و در انتخابات سال آینده پارلمان اروپا ملیگراهای افراطی رای بیاورند، اتحادیه اروپا به سرعت تغییر ماهیت خواهد داد و دیگر یک نیروی موثر در لیبرالیسم و جمع گرایی نخواهد بود.
ارسال نظر