کابوس رهبران جهان
روزی بازارهای مالی و مواد خام با سناریوی کابوسگونه مواجه خواهند شد: ترکیدن حبابهای چندگانه که به کمک سالها اجرای سیاستهای پولی انبساطی ایجاد شدهاند. این همان اتفاقی است که در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ رخ داد. در آن دو سال شاخصهای مالی در آمریکا، آلمان و چین به ترتیب ۳۷ درصد، ۴۲ درصد و ۶۲ درصد کاهش یافتند و قیمت مجموعه مواد خام ۳۷ درصد پایین آمد. قیمت نفت و مس ۵۴ درصد کاهش پیدا کرد. این به آن معناست که سرمایهگذاران جایی برای پنهان شدن نداشتند و ارزش سبد داراییشان به شدت پایین آمد. ریشه سقوط بازارها در سالهای یادشده، اقدام آلن گرین اسپن در کاهش هزینه در تملک داشتن داراییهای مختلف بود، به این معنا که در آن سالها سرمایهگذاران برای خرید یک دارایی مجبور نبودند دارایی دیگری را بفروشند و به همین دلیل قیمت سهام و مواد خام و نیز اوراق خزانه آمریکا طی سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۷ به سرعت رشد کرد. این در حالی است که معمولا بازده اوراق قرضه خزانه در جهت عکس قیمت سهام و مواد خام حرکت میکند.
پس از بحران مالی و رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸ از سر گرفته شدن سیاستهای پولی انبساطی از سوی بانکهای مرکزی آمریکا، ژاپن و اروپا زمینه رشد قیمت انواع داراییها را فراهم کرد. بار دیگر شرایط به گونهای شد که سرمایهگذاران مجبور نبودند برای خرید یک دارایی، دارایی دیگری را بفروشند؛ زیرا میتوانستند با نرخ بهره تقریبا صفر استقراض کنند و از سرمایهگذاری خود سود کسب کنند. در واقع سرمایهگذاران پیوسته در جستوجوی داراییهای بودند که نسبت به دیگر داراییها قیمت پایینتری داشتند؛ درحالیکه دیگر داراییها از پیش قیمتی بالاتر از ارزش ذاتی شان داشتند. هیچ کس به این واقعیت توجه نمیکند که دولت آمریکا با کسری عظیم بودجه مواجه است و این کسری همچنان در حال افزودن بر بدهی ملی این کشور است. بدهی ملی آمریکا ۱۰۵ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است.
از سوی دیگر سرمایهگذاران مشغول خرید اوراق قرضه و سهام با بازده نقدی بالا از اقتصادهای نوظهور هستند؛ زیرا این سرمایهگذاریها بهتر از آن است که پول در حساب سپرده گذاشته شود. به طور ساده، پول با بهره بسیار پایین سبب تشکیل حبابهای متعدد شده و این حبابها از تمام جهات در حال ترکیدن هستند. همچنین دسترسی کمهزینه به پول سبب شده استراتژی سنتی تخصیص داراییها نادیده گرفته شود؛ در نتیجه هنگامی که حبابها میترکند سرمایهگذاران دچار شوک میشوند. تحلیلگران میگویند در حال حاضر بیش از ۱۳۰۰۰ میلیارد دلار از اوراق قرضه در جهان بازدهی منفی دارند. در واقع سرمایهگذاران در حال پرداخت پول به منتشرکنندگان این اوراق هستند.
شروع دوباره کاهش نرخهای بهره از سوی بانکهای مرکزی که احتمالا همزمان با برنامههای انبساطی جدید انجام خواهد شد، تغییرات بزرگ در قیمت انواع داراییها به وجود خواهد آورد. در سراسر جهان قیمت تمامی داراییهای سنتی از جمله سهام، زمین و ساختمان و اوراق قرضه رشد کرده و تاریخ به ما میگوید که رشد شدید قیمت داراییها پایان خوشی ندارد. با آنکه پیشبینی زمان ترکیدن حبابهای چندگانه آسان نیست، اما رخ دادن چند رویداد که زمینه را برای چنین اتفاقی فراهم میکند، چندان سخت نیست. یکی از این رویدادها میتواند بحران در اقتصادهای نوظهور شبیه بحران ارزی دهه ۱۹۹۰ باشد. چنین بحرانی ممکن است تحتتاثیر سقوط ارزش ارز ملی در اقتصادهایی باشد که بدهی بالا به دلار دارند. این اتفاق اقتصادهای نوظهور یاد شده را دچار ورشکستگی میکند. رویداد دوم میتواند وخیم شدن وضعیت شرکتهای بزرگ باشد. در سالهای اولیه دهه ۲۰۰۰ چنین حادثهای رخ داد.
اگر چنین شود اعتماد سرمایهگذاران به شرکتها به شدت کاهش مییابد و از سوی دیگر ممکن است رسوایی جدید در والاستریت رخ دهد؛ یعنی همان اتفاقی که قبل از سقوط شاخصهای مالی در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ رخ داد. اما این بار یک تفاوت بزرگ وجود دارد. اکنون نسبت به دوران سه مورد یادشده نرخهای بهره بسیار پایینتر هستند. همچنین ابزارهای در اختیار بانکهای مرکزی برای مقابله با بحرانها محدود است و اقتصاد جهان تحتتاثیر منفی تنشهای تجاری و ارزی قرار دارد. تمام این ریسکها اقتصاد جهان را تهدید میکنند؛ اما نشست گروه ۷ بدون توجه جدی به این موضوع برگزار شد. از رهبران گروه ۷ انتظار میرفت به راههای عملی برای کاهش ریسکهای یادشده فکر کنند و برنامهای برای مبارزه با این ریسکها ارائه کنند.
ارسال نظر