جمهوریخواهان علیه برجام
هرچند مقامات ایالاتمتحده همواره یکی از شاخصههای موفقیت سیاست فشار حداکثری خود را این میدانند که ایران دیگر پولی برای خرید سلاح ندارد، اما در تناقضی آشکار در یک سال گذشته، این مسیر را در پیش گرفتند که با لغو تحریم تسلیحاتی ایران، این کشور قادر است با خرید و فروش بیشتر تسلیحات، آنگونه که آنها اظهار میکنند، منطقه را بیشتر «بیثبات» کند. به این خاطر از یک سال گذشته تلاشهای وزارتخارجه آمریکا برای جلوگیری از لغو تحریم تسلیحاتی ایران شروع شد. در این میان، سناتورهای تندرو جمهوریخواه مانند تد کروز، تام کاتن و روبیو بیش از هرکس دیگری خواهان استفاده از مکانیزم ماشه بودند که در کمال تعجب، مشاوران حقوقی وزارتخارجه این موضوع را رد میکردند.
واقعیت این است که تلاش برای توسل به مکانیزم ماشه، بیشتر از اینکه یک موضوع حقوقی باشد، یک اقدام با قصد و انگیزههای سیاسی است. اگر ایالاتمتحده کوچکترین حقی در توسل به مکانیزم ماشه برای خود متصور بود، در جهت تشدید فشارها و تحریمها علیه ایران، بسیار زودتر به این مکانیزم متوسل میشد. به عبارت دیگر، بهرغم فشارها از طرف کنگره، دولت آمریکا در سه سال و نیم گذشته در مقابل استفاده از مکانیزم ماشه مقاومت کرده است. بنابراین سوال اساسی که مطرح میشود، این است که چرا دولت آمریکا در ماههای پایانی خود بهدنبال استفاده از مکانیزم ماشه است. با علم به اینکه ۱۳ عضو شورای امنیت با این کشور نه تنها همراهی نمیکنند، بلکه مخالفت نیز میکنند، پاسخ روشن است؛ از بین بردن کامل برجام. واقعیت این است که هدف اصلی و کانونی توسل به مکانیزم ماشه جلوگیری از لغو تحریم تسلیحاتی ایران نیست، بلکه از بین بردن برجام است. در واقع، لغو تحریم تسلیحاتی ایران صرفا دستاویزی برای از بین بردن برجام است. روشن است که ایران از اروپا نه سلاح میخرد و نه به آن تسلیحات نظامی میفروشد. ایران نهایتا نیازهای نظامی خود را از روسیه و تا حدودی از چین تامین میکند که این دو کشور نیز اعلام کردهاند تداوم تحریم تسلیحاتی ایران را نمیپذیرند. پس بهنظر میرسد، توسل آمریکا به مکانیزم ماشه چیزی فراتر از لغو تحریم تسلیحاتی باشد که بهنظر میرسد هدف مرکزی، از بین بردن برجام است. با توجه به انتخابات پیش رو، دولت آمریکا دو سناریو برای خود متصور است؛ اول اینکه دولت ترامپ پیروز انتخابات ریاستجمهوری میشود. مقامات دولت ترامپ همواره این ارزیابی را داشتهاند که تا زمانی که توافق هستهای زنده است، امکان رسیدن به هیچ توافق جدیدی وجود ندارد. در واقع از دیدگاه آنها لازمه انعقاد هر توافق جدیدی با ایران، این است که توافق پیشین از بین برود. ایالاتمتحده تصور کرد که با خروج از برجام، ایران مسیر مشابه را طی میکند، فعالیتهای هستهای خود را از سر میگیرد و با افزایش نگرانیها از فعالیتهای هستهای ایران، کشورهای اروپایی نیز به ناچار از سیاستهای آمریکا حمایت میکنند. بهرغم محقق نشدن این ارزیابی، آمریکا به تلاشهای خود برای خارج کردن کشورهای اروپایی از برجام ادامه داد که موفقیتی در پی نداشت. حال دولت ترامپ در چند ماه پایانی خود، تلاش کرده آخرین اهرم خود برای پایان دادن به عمر برجام که همان مکانیزم ماشه است، را مورد استفاده قرار دهد. در صورتی که توسل به مکانیزم ماشه با موفقیت همراه باشد، دولت ترامپ میتواند تشدید تحریمها علیه ایران، جلوگیری از لغو تحریم تسلیحاتی ایران و حتی از بین بردن برجام را از دستاوردهای مثبت خود در تبلیغات انتخاباتی پیش رو معرفی و به نوعی انزوای اخیر در شورای امنیت را جبران کند. همچنین در صورت موفقیت در این مسیر، میتوان گفت، ترامپ در آغاز دولت دوم احتمالی خود، توافقی تحت عنوان برجام پیش روی خود ندارد و میتواند مسیر خود را در این رابطه طی کند. زیرا از یکسو کشورهای اروپایی از تلاش برای حفظ برجام در چهار سال دوم ترامپ ناامید میشوند و از سوی دیگر بسیار بعید بهنظر میرسد که ایران سیاست گذشته را در ارتباط با برجام ادامه دهد. به این خاطر، بهرغم مخالفتها در شرایط فعلی، در صورت پیروزی ترامپ، اقدام آمریکا در استفاده از مکانیزم ماشه بهتدریج موردقبول واقع میشود و شرایط به زمان اوباما پیش از توافق هستهای برمیگردد که مطلوب دولت ترامپ است.
سناریوی دوم این است که بایدن رئیسجمهور آمریکا شود. در تحریمهایی که دولت ترامپ علیه ایران وضع کرده همواره این نکته مدنظر قرار گرفته که دیوار تحریمها علیه ایران چنان بلند و پیچیده باشد که دولت بعدی آمریکا بدون کسب امتیازات مناسب نتواند به آسانی آنها را لغو کند. برای مثال، خارج کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست سازمانهای تروریستی خارجی توسط بایدن، نیازمند رضایت مجلس سنا است. بهنظر میرسد، دولت ترامپ از این موضوع فراتر رفته و تلاش میکند که حتی اگر قرار است بایدن رئیسجمهور آمریکا شود، برجام دیگر وجود نداشته باشد. پیشتر برایان هوک گفته بود که برجامی نخواهد ماند که بایدن بخواهد دوباره به آن برگردد. بنابراین، در صورت پیروزی بایدن، او مسیر دشوار و پیچیدهای برای احیای توافق هستهای با ایران دارد و به نوعی هزینههای دولت او برای تعامل با ایران بسیار بالا میرود و این دقیقا چیزی است که مطلوب حزب جمهوریخواه است. بهنظر میرسد که دولت ایران باید تلاش کند تا روشن شدن نتیجه انتخابات آمریکا به سیاست صبر خود ادامه دهد، زیرا برجام با تمامی ضعفها و کاستیهای آن در صورتی که از بین برود نهتنها شرایط به عقب برمیگردد، بلکه هیچ تضمینی نیست که در توافق احتمالی آینده بتوان به امتیازاتی رسید که هم اکنون در برجام برای ایران وجود دارد. علاوه بر این، رسیدن به یک توافق جدید و امضای آن، پروژهای زمانبر است که شاید اقتصاد ایران تحمل آن را نداشته باشد. در صورتی که ترامپ رئیسجمهور آمریکا شود، دولت ایران باید عمر برجام را پایان یافته قلمداد کند و مسیری دیگر در پیش گیرد.