فرصت فراموششده گردشگری

تنشهای سیاسی میتواند زمینه فعالیتهای بینالمللی را بهشدت محدود کند. اگر کشور ما به دنبال استراتژی توسعه صادرات خود است، بیتردید تنشهای سیاسی در عرصه بینالمللی مانع جدی در برابر این خواسته خواهد بود؛ زیرا اگر کشوری نگران این باشد که داشتن روابط اقتصادی با ایران قرار است برای آن کشور هزینهزا شود، انتظار میرود اشتیاقی به این مساله نشان ندهد. درست همانطور که چینیها در خصوص روابط تجاری با ایران محتاطانه رفتار میکنند. علاوه بر آن، در سالهای گذشته روابط تجاری ما با بسیاری از کشورهای همسایه مبتلا به یک سری دشواریهایی شده است. بنابراین، تنش در روابط خارجی میتواند مانع بزرگی در برابر روابط تجاری باشد. لکن، باید به این نکته توجه کرد که این رابطه یکطرفه نیست.
در شرایطی که روابط سیاسی دوستانه یا بهطور کلی بدون تنش است، با انتقال سرمایه از کشوری به کشوری دیگر نهتنها فعالیتهای اقتصادی جان میگیرند، بلکه زمینهای برای جلوگیری از شکلگیری یا تشدید تنشهای سیاسی ایجاد میشود. زیرا، در این شرایط، دو کشور با انتقال سرمایه به یکدیگر متوجه آن شدهاند که دارای منافع مشترک هستند و در نتیجه، در راستای منافع خود از وقوع یا تشدید تنش جلوگیری میکنند. به بیانی دیگر، آنها پس از آغاز تجارت و گسترش آن بهخوبی میدانند که آسیب به یکی از آنها، آسیب به هر دوی آنهاست. در نتیجه، از دل این رویکرد میتوان بیان کرد که ایران در بخشهای مختلف اقتصادی، جذابیت بسیاری برای جذب سرمایه خارجی دارد؛ مسالهای که البته برای کشورهای توسعهیافته جهان ناشناخته نیست. یکی از این بخشها گردشگری است.
ایران چه از نظر زیبایی طبیعی و تنوع اقلیمی و چه از نظر عقبه تاریخی دارای جاذبههای گردشگری باپتانسیلی است. اما به دلیل سایه سنگین تنشهای سیاسی بینالمللی بر وجهه کشور ما، با وجود میل گردشگران برای ورود به ایران، بخش عمدهای از آنان از آمدن به کشور ما منصرف میشوند. به نظر میرسد در صورت تنشزدایی از روابط سیاسی در عرصه بینالمللی و با عادیسازی روابط میان کشور ما و کشورهای پیشرفته صنعتی جهان و رفع خطر تحریمهای موجود، سرمایههای بسیاری در بخشهایی همچون شرکتهای هواپیمایی، هتلداری، تورهای گردشگری و رستورانها مشتاق ورود به کشور ما هستند؛ بهویژه آنکه هر چه این بخشها رونق بیشتری بگیرند، سرمایههای بیشتری جذب خواهند شد.
در عرصه نفت و گاز و پتروشیمی نیز ما به طور سنتی جاذبههای بسیاری برای سرمایههای خارجی داشتهایم و همچنان داریم. البته گفته میشود درحالحاضر به علت وجود مازاد عرضه در بازارهای نفتی، گرایش سرمایهگذاران به سرمایهگذاری جدید کاهش پیدا کرده است؛ اما، در همین سالها ما شاهد سرمایهگذاریهای جدید خارجی در کشورهایی همچون عراق، قطر و عربستان در حوزههای مذکور بودهایم.
بنابراین انتظار میرود شرکتهایی که زمانی در ایران مشغول فعالیت در این حوزهها بودند، بار دیگر به کشور ما بازگردند؛ لکن، این مهم رخ نمیدهد مگر به شرط رفع تنشهای سیاسی بینالمللی.
علاوه بر این موارد، با توجه به جمعیت بالای ایران و همچنین، موقعیت جغرافیایی آن به مثابه دروازهای برای کشورهای آسیای میانه، پتانسیل بالایی برای کشور ما در جهت حضور در بازارهایی همچون خودروسازی و لوازم خانگی ایجاد شده است که همین مساله بهانه خوبی است برای ما جهت جذب سرمایه خارجی. لکن، برای تحقق این مهم نیز ما نیازمند رفع تحریمها هستیم. البته، باید متوجه این نکته بود که برای رسیدن به این هدف، رفع تحریمها شرط لازم است، اما بههیچوجه کافی نیست. به عبارت دیگر، اگر رفع تحریمها را گام اول بدانیم، ما در گام دوم باید فضای کسبوکارها را بهبود بخشیم. بهبودبخشی فضای کسبوکار است که مکمل رفع تحریمها خواهد شد و برای ما بستری خواهد ساخت تا به اهداف گفتهشده در این یادداشت برسیم.
* اقتصاددان