اقتصادهایی بدون تیک‌تاک سرمایه

موانع بورسی کشورها

از جمله کشورهایی که در این لیست حضور دارند، کره‌شمالی است. اقتصاد این کشور به‌شدت متمرکز بوده و تحت کنترل دولت قرار دارد. نظام اقتصادی کره‌شمالی مبتنی بر برنامه‌ریزی متمرکز و سیاست‌های انزواطلبانه‌ای است که اجازه شکل‌گیری بازارهای مالی مستقل را نمی‌دهد. از این‌رو این کشور بازاری با کارکرد مشابه بورس نداشته و تامین مالی پروژه‌ها عمدتا از طریق منابع دولتی انجام می‌شود.

علاوه بر این، کشورهای کوچک و کمتر توسعه‌یافته زیادی نیز در این لیست حضور دارند. به‌عنوان مثال توالو، نائورو و کیریباتی از جمله کشورهایی هستند که به دلیل جمعیت کم، اقتصاد کوچک و وابستگی زیاد به کمک‌های خارجی، بورس ندارند. اقتصاد این کشورها غالبا مبتنی بر فعالیت‌های سنتی مانند کشاورزی، ماهی‌گیری و گردشگری بوده و حجم مبادلات مالی آنها به حدی نیست که حضور یک بازار سازمان‌یافته مانند بورس را توجیه کند. علاوه بر این، کمبود زیرساخت‌های مالی و نیروی انسانی متخصص نیز از موانع اصلی این کشورها در مسیر ایجاد بورس محسوب می‌شود.

در خاورمیانه نیز کشورهایی مانند افغانستان و یمن به دلیل جنگ‌های طولانی و ناآرامی‌های داخلی، تاکنون قادر به فراهم‌کردن زیرساخت‌های لازم برای ایجاد بورس نبوده‌اند. علاوه بر این بی‌ثباتی سیاسی، ناامنی و ضعف نهادهای مالی موجب شده است که سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی تمایلی برای حضور در این بازارها نداشته باشند. در چنین شرایطی، ایجاد یک بازار شفاف و کارآمد تقریبا غیرممکن به نظر می‌رسد؛ چرا که جای خالی اعتماد سرمایه‌گذاران، به‌عنوان یکی از ارکان اصلی شکل‌گیری بورس، به‌شدت احساس می‌شود.

گزینه‌های جایگزین بورس

نبود بورس لزوما به معنای نبود رشد اقتصادی نیست. برخی از کشورها با استفاده از روش‌های جایگزین مانند ایجاد سازمان‌های خصولتی (خصوصی-دولتی)، جذب سرمایه‌گذاران خارجی و توسعه بخش‌های خاص اقتصادی، توانسته‌اند به رشد نسبی دست یابند. برای مثال، برخی از کشورهای فاقد بورس با تمرکز بر صنایعی خاص مانند نفت، گاز یا گردشگری توانسته‌اند منابع مالی موردنیاز خود را تامین کنند. به‌عنوان مثال، کشوری مانند موناکو با تکیه بر صنعت گردشگری خود، به میزان زیادی خود را از بورس بی‌نیاز کرده است. علاوه بر این، هماهنگی زیاد سیستم مالی این کشور با فرانسه موجب شده است تا بیشتر شرکت‌های حاضر در موناکو تامین مالی خود را از بازار فرانسه انجام دهند و در نتیجه نیازی به ایجاد بورس در این کشور احساس نمی‌شود. با این حال در بلندمدت، ایجاد بازارهای مالی شفاف و سازمان‌یافته می‌تواند به بهبود فضای کسب‌وکار، جذب سرمایه بیشتر و بهبود فضای رقابتی کمک کند.

در نهایت، باید توجه داشت که ایجاد بورس تنها یکی از ابزارهای توسعه اقتصادی است و موفقیت آن به عوامل متعددی مانند ثبات سیاسی، شفافیت مالی و وجود نهادهای ناظر وابسته است. کشورهایی که فاقد بورس هستند، در قدم اول باید اقدام به رفع چالش‌های ساختاری کنند. بدون ایجاد محیطی امن و قابل اعتماد برای سرمایه‌گذاران، بورس نه‌تنها به رشد اقتصادی کمک نمی‌کند، بلکه به تشدید بی‌ثباتی‌های مالی نیز می‌انجامد، چرا که بورس به‌‌‌عنوان یک ابزار مالی تنها زمانی می‌‌‌تواند نقش موثری در توسعه اقتصادی ایفا کند که چارچوب‌‌‌های قانونی و ساختاری آن به‌درستی طراحی و اجرا شوند.

کشورها باید علاوه بر ایجاد زیرساخت‌‌‌های لازم، فرهنگ سرمایه‌گذاری را در جامعه ترویج کرده و آموزش‌‌‌های لازم جهت افزایش آگاهی اقتصادی عموم جامعه را در دستور کار قرار دهند. اگر این شرایط مهیا نباشد، بورس نه‌تنها مفید نخواهد بود، بلکه ممکن است به بی‌‌‌اعتمادی سرمایه‌گذاران، تشدید نوسانات مالی و حتی ضربه به اقتصاد کشور منجر شود. در چنین شرایطی، نبود بورس بهتر از داشتن بازاری ناکارآمد و بی‌‌‌ثبات است که تنها به مشکلات اقتصادی و اجتماعی دامن می‌‌‌زند.