ظهور و نبوغ نویسندگان روس
مان در مقاله «برگزیده آثار ادبیات روسیه» از گوگول شروع میکند و به جمله تورگنیف که گفته است: «همه ما از زیر شنل گوگول بیرون آمدهایم» استناد میجوید و این بزرگان را وارث سنت تخیل و انسانیت غمگنانه گوگولی میداند که آدمی را به خنده میاندازد چرا که از گوگول به بعد ادبیات روسیه کمیک میشود. او پیوند ادبیات روس و آلمان را میستاید و همچنان که خود را از مریدان ادبیات روس میداند، از اینکه نوباوگان گوگولی نوشتههایش را میخوانند، خرسند است.
مان در مقاله «تولستوی: به مناسبت جشن صدمین سالگرد تولد او» هومرگونگی تولستوی را در روایت تحسین میکند و آثار او را سرشار از جسمانیت و اصالت و سلامت میداند. و از این وجه او را با هموطنش گوته مقایسه میکند. مان با اینکه خود از تاثیرپذیران تولستوی در ادبیات بوده است، اخلاقگرایی و سلامت و جسمانیت تولستوی را پایینتر از جهان روح و بیمارگونه داستایفسکی بهشمار میآورد. با این حال همچنان تولستوی را استاد اعظم بنای باشکوه روایت توصیف میکند که نویسندگان معاصر اروپایی در مقایسه با او نسلی نازل هستند. در مقالهای درباره داستایفسکی، مان از اینکه چنین توفیقی به دست آورده که بتواند به این نویسنده روس، منتقدانه ادای احترام کند آشکارا خرسند است. او همچنان با دیدی شاعرانه و شخصی به سراغ دنیای داستایفسکی میرود و از بیماری صرع داستایفسکی به این خاطر که منجر به بروز نبوغ او شده با عنوان بیماری مقدس تعبیر میکند. به این لحاظ داستایفسکی و برادر فکریاش نیچه را در جایگاهی بالاتر از تولستوی قرار میدهد. از نظر مان همین بیماری و وقوف عارفانه داستایفسکی به گناهان خویش باعث شده که طبع جنایتکارانه شخصیتهایش را چنین استادانه توصیف کند.
توماس مان در مقاله «کوششی در معرفی چخوف» با لحنی ارادتمندانه زبان به ستایش نبوغ و فروتنی بیبدیل چخوف میگشاید. تردید چخوف درباره فایده و ارزش کارش و ناباوریاش به عظمتی که داشت، او را در نظر مان در جایگاهی با شکوه قرار میدهد. مان در بررسی آثار چخوف بیش از هر چیزی مایه طنز را سرچشمه هنر این نابغه میداند. هنری که در طول عمر کوتاه چخوف همواره جوشان بود.
ارسال نظر