شکستن مرزهای خود
فصل مشترک یک سولیست شکستن مرزهای خودش است و رو به جلو بودن. در اوایل دهه هشتاد بیشتر در گروههای دوستان و گاه گروه خودم اجراهای گروهی داشتم تا اینکه در سال ۱۳۸۸ اولین دونوازی را در کاخ سعدآباد اجرا کردم و این نقطه عطف شروع اجراهای بعدی من شد. از سال ۱۳۹۴ تا اکنون حداقل سالی دو اجرا در قالب دو یا سهنوازی در تالار رودکی برگزار کردهام و بیشتر از بداههنوازیِ نقطهای بهره بردهام که طول اجرا مشخص و گرهگذاری شده بود و کلیت بداهه بود. پس از هشت اجرا در این قالب تصمیم گرفتم به ایدهای که در فکرم میگذشت برسم که بداههنوازی محض بهصورت انفرادی بود. کاری که بیش از پیش خودم را به چالش میکشید و استرسهای خاص خودش را داشت. من بهعنوان یک نوازنده و معلم و مولف ابتدا به خودم بدهکارم و بعد به جامعهای که خود را عضوی از آن میدانم. جامعهای که هر یک از ما سهمی در آن داریم. همواره سعی کردم در حوزههایی بیشتر فعالیت کنم که یا در آن حوزه کاری انجام نشده یا کارهای کمی در آن زمینه انجام شده است و قطعا زمان، آثار نوشتاری، صوتی و تصویریام را قضاوت خواهد کرد.