گفتوگو با همسران داعشیها
بنابراین احساس میشود که نتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. همچنین پیش از اکران این فیلم، تلویزیون نیز با مجموعهای از آثار مربوط به جنگ در عراق و داعش و... مردم و سلیقه آنها را نسبت به این موضوع اشباع کرده و من بهعنوان فیلمساز تصور نمیکردم که مخاطبان نسبت به این فیلم بازخورد خوبی داشته باشند؛ چراکه تصور میکردم شاید مخاطبان، این فیلم را نیز به تجربههای بصری قبلی خود با این موضوع ارجاع بدهند ولی اتفاقی که این روزها شاهد آن هستم نشان میدهد که با وجود تبلیغات بسیار اندک، اکران موفقی داشتهایم. به نظرم مخاطبان ایران وقتی با فیلم خوب مواجه میشوند، به راحتی با آن ارتباط برقرار میکنند. مخاطبان فیلم «زنانی با گوشوارههای باروتی» نیز بهنظر میرسید که مربوط به طبقه خاصی باشند که به مسائل سیاسی یا جنگ داعش علاقه داشته باشند، اما کاملا برعکس بود و تعداد مخاطبانی که فیلم را دیده و با آن ارتباط برقرار کردهاند، کسانی هستند که تعلقی به این طبقه ندارند. به نظرم فیلم «زنانی با گوشوارههای باروتی» پیوستهای سیاسی ندارد و با موضوع انسانی با مخاطبش ارتباط میگیرد و به همین دلیل مخاطبانی از اقشار مختلف با این فیلم ارتباط برقرار میکنند. اکران این اثر در گروه «هنروتجربه» اتفاق بسیار خوبی است؛ چون در این گروه سینمایی فرصت مواجهه با مخاطبان عام به فیلمسازان و فیلمهایی داده میشود که نمیتوانند در گروههای اکران آزاد سینما ورود پیدا کنند.
مهمترین نقش گروه «هنروتجربه» در درازمدت این است که به بالا بردن سطح شعور بصری و سلیقه مخاطب کمک میکند. در سینمای آزاد، اکران تعدادی فیلم کلیشهای و کمدی را شاهدیم که عموما از نظر سطح اجتماعی و فکری فیلمهای بسیار نازلی هستند؛ ولی در هنروتجربه، سینمای خلاقانهتر و روشنفکرانهتر به مخاطب ارائه میشود. اگر اکران این فیلمها در «هنروتجربه» همچنان بهطورمستمر ادامه داشته باشد، در سالهای آینده با مخاطبی مواجه خواهیم بود که به دیدن فیلمهای کمدی سطح پایین راضی نمیشود، همانطور که این نوع سینمای نازل تاثیر بسیار بدی تاکنون بر مخاطبان گذاشته است و هر روز این سلیقه را پایینتر میکشد؛ ولی هنروتجربه برخلاف آن عمل میکند و مردم را به دیدن فیلمهایی که در سطح کیفی بالاتری قرار دارند، دعوت میکند.