9 فرمان امنیت غذا

 تعریف امنیت غذایی به‌صورت متعارف عبارت است از؛ دسترسی فیزیکی و مالی آحاد جامعه به غذای کافی، سالم، مغذی در تمامی شرایط و به صورت پایدار. براساس این مفهوم، پیش‌نیاز امنیت غذایی تولید کافی غذای مغذی و دسترسی فیزیکی و قدرت خرید آحاد جامعه به نحو پایدار و باثبات است. با مروری گذرا بر تحولات دهه‌گذشته شاهد تغییرات میدانی عمده‌ای هستیم که بر این مفهوم، مبانی و پیش‌نیازهای آن تاثیر جدی گذاشته‌است. این تحولات را می‌توان به شرح زیر و به سه دسته اصلی اما موثر بر یکدیگر تقسیم کرد:

۱- بارزترین و در عین‌حال فزاینده‌ترین تحول را باید ظهوراثرات تغییرات اقلیمی و نقش مخرب آن بر بخش کشاورزی و تولید‌‌‌‌‌‌غذا عنوان کرد. آخرین شواهد و گزارش‌های علمی نشان‌دهنده آن است که واقعیت بسیار پیچیده و مخرب‌تر از آن است که قبلا پیش‌بینی می‌شد. اثر تغییرات اقلیمی بر کاهش کیفیت و راندمان تولید محصولات کشاورزی ازطریق افزایش دما و تبخیر و تعرق، شدت اثر آفات، زوال تنوع‌زیستی و افزایش اثر و عمق حوادث غیر‌مترقبه جدی‌تر از برآوردهای اولیه است. البته به همان میزان تاثیر مخرب و تشدید آمیز اثر سیستم کشاورزی و غذا بر افزایش دمای زمین و تغییرات اقلیمی، بسیار تکان‌دهنده است. براساس آخرین گزارش SOFI* سازمان فائو FAO که ۱۵ آبان‌ماه سال‌جاری منتشر شد، برآورد شده هزینه پنهان سیستم کشاورزی و غذای ناسالم کنونی حاکم بر جهان سالانه ۱۰‌تریلیون دلار بر دوش دولت‌ها و مردم این کشورها می‌گذارد که بخش عمده‌ای از این هزینه در حوزه تغییر اقلیم است.

۲- اثرات غیر‌مترقبه و عمیق بیماری کووید، در طول سه سال‌سیطره خود بر جهان نه‌تنها بر توان تولید، بلکه بر امر تجارت آزاد و دسترسی به غذا در سطح ملی، منطقه‌ای و محلی نیز دیگر عامل موثر بر تحول منظر نگرش به مقوله امنیت غذایی بود. به‌دلیل احتمال قوی تکرار بیماری‌های عالمگیر، باید از این پس آن‌را جزئی از واقعیت جدید جهان شناخت که باعث اثرات منفی و غیر‌قابل‌پیش‌بینی در بازار جهانی محصولات غذایی در زمان بحران، عدم‌ضمانت دسترسی به غذای موجود، اضافه‌شدن هزینه ریسک جدید و هزینه‌های بیشتر کنترل و نظارت در محاسبات و هزینه نهایی غذا شده است. همین امر معادلات ساختاری حوزه غذا و کشاورزی و امنیت غذایی را دستخوش تغییر دائمی کرده‌است.

۳- تشدید جنگ و درگیری‌های فزاینده مستقیم امنیتی و منطقه‌ای همچون جنگ در اوکراین، غزه و منازعات دریای چین و اعمال تحریم‌های اقتصادی، مالی و بازرگانی وسیع علیه روسیه، ایران و ده‌ها کشور جهان نیز به‌صورت کوتاه و بلندمدت، بر بازار محصولات استراتژیک غذایی در سطح جهان بسیار تاثیرگذار بوده و معادلات در صحنه بین‌المللی را به‌مراتب پیچیده و غیرقابل ‌پیش‌بینی کرده‌ است. افق پیش‌رو نیز مثبت و شفاف نبوده لذا نه‌تنها کشورهای آسیب‌پذیر بلکه بسیاری از کشورهای آمریکای‌شمالی، اروپایی و صادر‌کننده مواد غذایی چون آمریکای‌لاتین و استرالیا را به بازنگری در سیاست‌های بلندمدت خود در امر امنیت و‌‌‌‌‌‌ثبات غذایی واداشته‌است.

هر سه عوامل فوق و تاثیر تشدید آمیز متقابل‌آنها بر هم در زمان بحران، سیاستمداران و استراتژیست‌های جهانی در حوزه امنیت غذایی را با پدیده‌ای نوظهور و چالش جدی روبه‌رو ساخته که ابعاد شناخت‌شناسی آن نیز به‌تدریج ظهور عینی یافته‌است.

به همین‌دلیل تلاش‌هایی در سطح جهانی و بین‌المللی آغاز شد تا بیش از پیش به بازنگری در چارچوب ادراکی و مفاهیم قبلی آنها در حوزه «امنیت و اقتدار غذایی» بیندیشند. برگزاری دو نشست جهانی پیرامون سیستم غذا از سوی سازمان‌ملل Food Systems Sumit و ده‌ها نشست ملی و منطقه‌ای در سه سال‌گذشته تنها بخشی از این تلاش برای بازاندیشی بوده‌است. سازمان‌های بین‌المللی تاکید اصلی‌شان برای بازنگری به دو اصل‌است؛ اول اینکه نظام غذا و کشاورزی را به‌صورت یک سیستم متصل و مرتبط و همبسته و درهم تنیده باید تحلیل و آسیب‌شناسی کرد و دوم آنکه، بدون عزم سیاسی، گفت‌وگو و‌‌‌‌‌‌همکاری فعال و نوآوری راهی پیش‌پای بشریت نیست.

image-6-1024x561-1 copy

اجازه دهید بر اساس تجارب، مشاهدات و برداشت‌های شخصی و مطالعات مربوطه به تاثیر تحولات فوق‌الذکر بر تحول و تغییرات به‌وجود آمده در باورها و داوری‌های حاکم در زمینه امنیت غذایی اشاره کنم. این گرایش‌ها و تحولات در نگرش به مقوله امنیت غذایی به‌رغم تنوع و تفاوت‌های آشکار را به‌نحوی دسته‌بندی کرده‌ام که از منظر سازمان‌های بین‌المللی، سیاستمداران و سیاستگذاران در بخش دولتی و بخش‌خصوصی و از منظر کشورهای شمال و جنوب به شرح زیر است:

۱- ظهور تردید شدید در باورهایی قبلی سیاستمداران در قبال مقولاتی چون جهانی‌شدن، تجارت آزاد، رقابت عادلانه و برابر جهانی و تشکیک در نقش تنظیم‌گری و نظارت سازمان تجارت‌جهانی WTO. عدم‌اتکا و اعتماد به اصل‌رقابت و‌‌‌‌‌‌دسترسی عادلانه و سالم در حوزه عرضه و تقاضای جهانی به‌خصوص در مورد محصولات استراتژیک غذایی در بین بسیاری از ذی‌نفعان بخش دولتی و خصوصی و سازمان‌های بین‌المللی به‌منظور تامین امنیت باثبات غذایی در سطح ملی.

۲- ظهور تردید در قبال تعاریف استاندارد و پذیرفته‌شده امنیت غذایی در اندیشکده‌ها و مراکزی که متولی پرداختن به تحولات امنیت و اقتدار پایدار غذایی هستند. بر اثر تحولات میدانی دهه‌گذشته گرایش جدی به بازنگری جدید در تعاریف و شاخص‌ها را می‌توان شاهد بود. هیات عالی‌رتبه متخصصان در کمیته امنیت غذایی جهان موسوم به HLPE-CFS در آخرین گزارش تحلیلی و تخصصی خود درباره مفهوم امنیت غذایی که ماه پیش منتشر شد به دو شاخص جدید امنیت و اقتدار غذایی علاوه بر؛ ۱-تامین غذا، ۲-دسترسی به غذا، ۳-قدرت خرید برای آحاد جامعه، ۴-توجه و تاکید بر عنصر پایداری (Sustainability) سیستم تولید کشاورزی و غذا با عنایت به ضرورت توجه به‌قدرت تاب‌آوری (Resilience) با تغییرات اقلیمی و محدودیت منابع پایه در سطح جهان و ۵- توجه جدی‌تر به اصل‌«اقتدار غذایی»‌  (Food Sovereignty)به‌عنوان ضامن امنیت غذایی در سطح رقابت‌های بین‌المللی و تاکید بیشتر بر ثبات حکمرانی غذایی (Food Governance) با تاکید بر نقش، منافع و سهم کشاورزان خرد در این کشورها و عاملیت (Agency) آنها در سطح ملی و رعایت حقوق و سهم آنها در تدوین سیاست‌ها از سوی دولت‌ها، به صورت بارز اشاره می‌کند.

۳- در این بین گرایشی جدی نیز درمیان سیاستمداران در دولت‌های آسیب‌پذیر و عمدتا جهان‌سومی را نیز می‌توان شاهد بود. بر اثر بی‌اعتمادی به ثبات در بازار جهانی بر اثر سه عاملی که بیان شد، طبعا توجه حاکمان بیشتر دولت‌های وابسته به واردات مواد غذایی به امر خودکفایی نسبی در تامین محصولات غذایی استراتژیک از سوی سیاستمداران و بالطبع تاکید بیشتر بر امر حمایت از ثبات و پایداری تولیدات داخلی جلب شده‌است.

این در حالی است که حتی کشورهای ثروتمند اما وارد‌کننده مواد غذایی نیز همچون کشورهای حوزه جنوبی خلیج‌فارس که تاکنون امنیت غذایی خود را با تکیه بر قدرت خرید خود از بازار جهانی تامین می‌کردند، به صرافت انداخته و به جدیت در دو سال‌گذشته و بر اساس تجارب منفی خود از تنش و‌‌‌‌‌‌بی‌ثباتی بازار در دوران بیماری کرونا و جنگ اوکراین و تحریم قطر از سوی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) به بازنگری و باز اندیشی در شیوه‌های تامین خوداتکایی در بخشی از مایحتاج اساسی خود با تکیه بر تکنولوژی‌های جدید و انرژی ارزان فسیلی برای شیرین‌سازی آب دریا  پرداخته‌اند.

۴- تحولات میدانی و تجارب دهه‌گذشته باعث‌شده حاکمان این کشورها جهانی‌شدن را سرابی غیر‌دست‌یافتنی تلقی‌کرده و از منظر منطقه‌ای به همکاری‌های فنی و تجارت منطقه‌ای با تاکید بر همسایگان جهت مدیریت و پیشگیری از عواقب تنش‌های عمیق در بازار جهانی محصولات استراتژیک غذایی سوق پیدا کنند. این تحول را می‌توان به‌صورت بارز و عینی درکشورهای آفریقایی، آمریکای‌لاتین، آسیای‌مرکزی و حتی جنوب‌شرقی آسیا نیز شاهد بود.

۵- توجه و تاکید دولت‌های پیشرفته اقتصادی و مقتدر سیاسی(اعم از شرقی و غربی) و اقتصادهای نوظهور به محدودیت‌های فوق‌الذکر در جهت تامین امنیت غذایی آنها را واداشته‌است تا توجه واتکای خود را بر قدرت اقتصادی وزیرساخت‌های علمی در حوزه نوآوری و فناوری‌های پیشرفته معطوف کنند. آنها به‌منظور ارتقای راندمان سریع تولیدات استراتژیک کشاورزی همچون غلات، ذرت و سویا تلاش جدی آغاز کرده‌اند و همین امر باعث رشد رقابت و سرمایه‌گذاری‌های بیشتر وگسترده‌تر از سوی چین و آمریکا در به‌کارگیری فناوری‌های دیجیتال و بیوتکنولوژی در محصولات استراتژیک شده‌است. لازم به‌ذکر است ضرورت افزایش بهره‌وری سریع در چین و آمریکا باعث استفاده گاهی بی‌پروا نسبت به عواقب احتمالی و منفی به‌کارگیری برخی از فناوری‌ها همچون قانونی‌کردن و تولید گسترده و‌‌‌‌‌‌تعمیم محصولات تراریخته شده است.

در این میان چین سردمدار این حرکت بوده و ایالات‌متحده واروپا نیز با تکیه بر ابرشرکت‌های چند‌ملیتی و بیان ملاحظاتی اندک همین مسیر را دنبال می‌کنند.

۶- اما در سازمان‌های بین‌المللی داستان به نحو دیگری دنبال می‌شود. تبعیت بسیاری از سازمان‌های بین‌المللی وموسسات وابسته به سازمان‌ملل از گرایش‌های فوق‌الذکر اعضای اصلی خود که حکمرانی این سازمان‌ها را به‌دست دارند‌ و چرخش معنا‌دار آنها نسبت به تاکید فراوان بر نقش کلیدی فناوری‌های پیشرفته که بیشتر در فناوری‌های دیجیتال و مهندسی ژنتیک خلاصه می‌شود، بسیار بارز و هویداست. سازمان خواربار جهانی (FAO) وگروه موسسات تحقیقات کشاورزی جهان موسوم به CGAIR نیز با مدیریت ایالات‌متحده و‌‌‌‌‌‌چین همین راهبرد را عملا دنبال می‌کنند.

۷- در همین حال به‌دلیل محدودیت‌های فزاینده مالی سازمان‌های فوق‌الذکر و چرخش اولویت‌های استراتژیک آنها آنچنان‌که در فوق اشاره شد، تاکید کمتری بر اولویت‌های عمومی اکثریت کشورهای جنوب که مشکل اصلی‌شان در امنیت غذا در حوزه بهره‌وری تولید و قدرت خرید مواد غذایی بوده، است. این کشورها به‌دلیل ضعف زیرساخت‌های تکنولوژیک، سرمایه و نیروی انسانی ماهر عملا توان به‌کارگیری توصیه کشورهای غنی و اداره‌کننده سازمان‌های بین‌المللی همچون فائو در خرید و به‌کار‌گیری تکنولوژی‌ها و نهاده‌های برتر را از شرکت‌های چندملیتی را ندارند. البته سابقه استثمار سیستماتیک شرکت‌های چندملیتی در این کشورها و سو‌ءظن آنها نیز این معادله را دشوارتر می‌سازد، به‌همین ‌دلیل کشورهای فقیر و جهان‌سومی عملا از این چرخه و گفتمان به‌صورت سیستماتیک حذف و به تماشاگر منفعل در سیرک رقابت فناوری‌های جدید و شگفت‌آور تبدیل شده‌اند.

۸- تجربه تاریخی نیز نشانگر آن است که تاکید مفرط بر توان داخلی و باورهای جزیره‌ای و خودکفایی به‌معنای محض آن در دنیای کنونی قابل‌حصول نیست و تجربه تلخ دوران مائو در چین و بلند‌پروازی‌های خود‌کفایی شوروی سابق در جمهوری‌های آسیای‌مرکزی نیز نشان می‌دهد ایدئولوژیک‌سازی امنیت غذایی نیز محتوم به شکست و بروز فجایع زیست‌محیطی وبحران انسانی است. بدیهی است امنیتی کردن غذا وتولید (به‌نام امنیت غذایی) نیز دام فریبنده ای است که چارچوب تصمیم‌گیری وتدبیر را به‌شدت محدود‌کرده ومنابع دیروز و نیاز امروز را فدای آرمان‌های دست‌نیافتنی فردا می‌کند.

۹- تحلیل‌های کلان و سیستماتیک امنیت غذایی نیازمند آن است که: ۱-امنیت غذایی، ۲- امنیت آب، ۳- انرژی و ۴-محیط‌زیست را چهار رکن تحلیل خود قرارداده و همبست‌های (Nexus) آن‌را به‌طور همزمان و مرتبط تحلیل کنیم تا بتوانیم تصویری دینامیک از وضعیت موجود و گزینه‌های پیش‌رو با هزینه‌ها و فرصت‌های آن بررسی و بهترین گزینه را انتخاب کنیم.

در تجزیه وتحلیل فوق سعی شد از منظر کلان و تحلیلی سه فاکتور اصلی تاثیرگذار میدانی بیان واثرات آن بر باورهای کنونی وتحول در نگرش به مقوله امنیت غذایی وپیچیدگی‌های نوظهور آن بیان شود. بدیهی است در این شرایط پیچیده، ایران به‌دلیل قرارگرفتن در منطقه غرب آسیا و تاثیر شدید تغییرات اقلیمی در منطقه خشک خاورمیانه، از یک‌سو و موقعیت سیاسی امنیتی آن، برای تعیین شاخص‌های راهبرد امنیت غذایی مناسب، نیازمند بازبینی جدی فرصت‌ها و تهدیدهاست.

بدیهی است پرداختن به این امر نیازمند فرصتی مجزاست که آن ‌را به مقاله بعدی موکول می‌کنیم تا بر تکیه بر چارچوب جهانی گفته‌شده در فوق به‌صورت موشکافانه‌تری آن‌را به گفت‌وگو بگذاریم. / منبع: The State of Food Security and Nutrition in the World(SOFI) ۲۰۲۴. FAO.

* ‌دکترای سیستم‌های کشاورزی، نماینده دائم و سفیر سابق ایران در سازمان‌های فائو FAO و برنامه جهانی غذاWFP