وقتی مدیرعامل، کارآمد اما بدون تخصص است
ما در انجمن باوِر (نهاد آموزشی مهارتهای رهبری سازمانی شرکت مککینزی) بارها با چنین مدیرانی مواجه شدهایم؛ کسانی که گاهی به دلیل فقدان تخصص یا تجربه مرتبط با حوزه فعالیت سازمان خود دچار تردید در تواناییهایشان میشوند. بسیاری از آنها مدیرانی کارآ با کارنامهای سرشار از موفقیت بودهاند، ولی اطرافشان پر از متخصصان نرمافزار، هوشمصنوعی یا پزشکی بوده است که پیشبرد امور شرکت را بر عهده داشتهاند. یکی از آنها گفت: «من احساس میکنم که به اینجا تعلق ندارم.»
این چالشی است که مایکل فیشر در سال ۲۰۱۰ و هنگام انتخاب شدن به عنوان مدیرعامل موسسه غیرانتفاعی تحقیقات پزشکی بیمارستان کودکان سینسیناتی با آن مواجه شد. او توضیح میدهد: «من هدایت یک مرکز آموزشی پزشکی را به عنوان مدیرعامل آن بر عهده دارم. با این حال، پزشک نیستم، دانشمند نیستم، پرستار نیستم و حتی دوران حرفهای خود را در این حوزه سپری نکردهام.» بیمارستان آنها سالانه ۱.۷ میلیون بیمار را مداوا میکرد.
فیشر در چنین مرکز بزرگی، برای افزایش اعتماد به نفس و اعتبار خود، به دقت به خواستهها و نیازهای ذینفعان گوش میداد. او به سختی تلاش میکرد که با گوش دادن و مشارکت، نیازهای بیماران و خانوادههای آنها و همچنین پزشکان، پرستان و پژوهشگران را درک کند. بیمارستان کودکان سینسیناتی تحت هدایت فیشر حتی موفقتر از قبل عمل کرد. او پس از چند سال هدایت این بیمارستان آموزشی، احساس میکرد که همچنان جای رشد و بهبود بیشتری دارند. البته نگران بود که نتواند برخی تغییرات بزرگی را ایجاد کند که تصور میکرد سازمان آنها را در رسیدن به بالاترین پتانسیلهایش یاری خواهد کرد.
فیشر در این باره توضیح میدهد: «ما از تمام جهات مراقبتهای پزشکی، پژوهشی و مالی عملکرد خوبی داشتیم، ولی میدانستم که همچنان با تمام قدرت حرکت نمیکنیم. مطمئن نبودم که به چنین سازمان و صنعتی تعلق دارم و نسبت به تواناییهای خود برای مدیریت چنین سازمان بزرگ و پیچیدهای نیز تردید داشتم.» فیشر این سخنان را در جمع مدیران عامل حاضر در انجمن باور مطرح میکرد.
او از تردیدهایش میگفت و البته از هراسش از اینکه مهارتهای لازم و حمایت مورد نیاز برای ایجاد تحولی جسورانهتر در مرکز پزشکی را نداشته باشد. او توضیح میدهد: «همینطور که جلسات رسمی انجمن و زمانهای استراحت و صرف غذا سپری میشد، این احساس فزاینده را داشتم که همتایان من در سایر شرکتها میخواهند که بر افکار و احساسات خود مسلط شوم و جاهطلبی بیشتری داشته باشم.» یکی از مربیان دوره که پیشتر مدیرعامل یکی از ۵۰ شرکت برتر جهان در فهرست فورچون بود، به فیشر گفت: «آنچه نیاز داری، لگد خوردن است! زمان در حال گذر است و باید مصممتر و قاطعتر هر کاری را که نیاز است در چند سال باقیمانده از دوران مدیرعاملی خود به انجام برسانی.»
فیشر زمانی که انجمن باور را ترک میکرد، پرانرژیتر از همیشه بود. او به زودی چند نفر را در تیم مدیریت ارشد خود تغییر داد و عمیقتر از پیش نه تنها روی افزایش تواناییهای مدیریت هر یک از اعضای تیم سرمایهگذاری کرد، بلکه عملکرد و فضای تعاملاتی آنها را نیز بهبود داد. آنطور که فیشر آموخت، برخورداری از حس تعلق به معنای داشتن حس سالمی از اعتماد به نفس به خود و همچنین به تیم خود است. این احساس باید چنان عمیق و ریشهدار شود که باور داشته باشید لیاقت کسانی که با شما کار میکنند را دارید؛ آن هم نه فقط به دلیل کارهایی که میکنید، بلکه به خاطر خودتان و به خاطر تواناییهای ویژهای که دارید.
فیشر هنگام بازگشت به کار خود، رویاها و چشمانداز بسیار وسیعتری برای سازمان داشت. او چند بیمارستان کودکان دیگر را به مشارکت خواند و شبکهای برای بهبود ایمنی بیماران ایجاد کردند. او انرژی بیشتری به دست آورده بود و تمام توان خود را برای گسترش این پروژه صرف کرد. زمانی که شغل خود را به عنوان مدیرعامل بیمارستان کودکان سینسیناتی ترک میکرد، بیش از ۱۴۰ بیمارستان کودکان در سراسر آمریکای شمالی به پروژه افزایش ایمنی بیماران پیوسته بودند. او به عنوان رئیس این کمیته مشترک، بیمارستانها را تشویق کرد به جای رقابت در شاخصههای ایمنی، شروع به همکاری در اشتراک دادهها و تجربیات موفق خود کنند. در نتیجه، در بازهای ۱۰ ساله ۲۰هزار کودک از آسیبهای شدید ناشی از خطاهای پزشکی در امان ماندند و البته سیستم پزشکی نیز صدها میلیون دلار در هزینههایش صرفهجویی کرد.
فیشر چند سال پس از حضور در انجمن باور، تعهد خود به سلامت روانی کودکان و بزرگسالان را افزایش داد. بخشی از اقدام جدید او یک سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیون دلاری در یک مرکز متمایز سلامت روان و افزایش چشمگیر بودجه پژوهشی و همکاریهای نهادی آنها بود. او میگوید: «در پایان، تنها چیزی که نیاز بود، افزایش اعتماد به نفسم و استفاده از ارزش، مهارتها و توانایی مدیریتی بود که داشتم.»
برگرفته از کتاب: مسیر رهبری سازمانی/نوشته جمعی از شرکای ارشد شرکت مشاوره مککینزی