بی‌بند و باری دولت اقبال و شریف امامی

ظاهرا در آن دوره‌ای که شما در اتاق بازرگانی بودید، وضع اقتصادی به‌شدت بد بود؛ چون یک جایی اشاره کردید که بسیاری از بازرگانان و صاحبان صنایع واقعا به مرز ورشکستگی رسیده بودند و خیلی‌هایشان ورشکست شده بودند.

 این داستان درست نزدیک به یک سال پیش از اینکه من بروم به وزارت اقتصاد رخ داد و ما دچار یک نوع بحران کوچک اقتصادی شدیم؛ می‌گویم کوچک به خاطر اینکه اصولا سرچشمه بحران در فعالیت‌های صنعتی است.

در مورد ایران که صنعتش آن قدر معنی نداشت و نقش بزرگ را تجارت بازی می‌کرد، صادرات یا واردات، آنجا برای ما مهم بود و دولت به خاطر گشادبازی‌هایی که زمان دکتر منوچهر اقبال و جعفر شریف امامی کرده بودند، مقدار هنگفتی به خارج بدهکار شده بود.

به خاطر بی‌بند و باری گذشته، یعنی بی‌توجهی مطلقی که به مساله تورم، عدم تعادل پرداخت‌های خارجی و غیره داشتند، مملکت را به آنجا کشانده بودند.

به جایی رسیده بودند که امکان پرداخت وام‌هایشان با مشکل روبه‌رو می‌شد. این موقعی بود که دکتر امینی آمد سر کار و با صندوق بین‌المللی پول مذاکره کرد و آنها قبول کردند که از نظر ارزی یک مقدار کمک بکنند که وضع ارزی راه بیفتد، ولی به شرط اینکه دولت هم یک برنامه جدی بگذارد که در واقع جلوی این خون‌ریزی ارزی را بگیرد.