رکود اقتصادی جنبه تجارتی داشت

در آن زمان، البته رکود اقتصادی در ایران به خاطر اینکه ما پایه صنعتی نداشتیم و کشاورزی چشمگیری هم در کار نبود بیشتر جنبه تجارتی داشت؛ بنابراین تاجرها و مقاطعه‌کارها بودند که متوقف می‌شدند و آن وقت اثر می‌گذاشتند روی بقیه رشته‌ها، روی کارخانه‌های موجود، یا روی خدمات مختلف ساختمانی و غیره. آنها بیشتر نگرانی‌شان این بود که به چه صورت می‌توانند از این حالت رکودی که پیدا شده بیرون بیایند.

وضع واقعا نگران‌کننده‌ای بود. یعنی فراموش نکنید که در آن زمان چندین نفر خودکشی کردند، به خاطر اینکه امکان پرداخت وام‌هایشان را نداشتند و نمی‌دانستند چه شکلی به زندگی خودشان ادامه بدهند. به هر حال مساله اصلی برای طبقه بازرگان و تا حدودی صنعتگر آن زمان گرفتاری‌های خودشان بود تا مسائل دیگر و اینکه اگر اصلاحات ارضی احیانا اثری روی زندگی آنها بگذارد، ولی آن جنبه کمتر نگرانشان می‌کرد تا تثبیت اقتصادی. ولی وضع اقتصادی به دلایل واقعی دیگری دچار وخامت شده بود، ارتباطی به اصلاحات ارضی نداشت. بعدا در مورد زمان خودم در این مورد صحبت خواهم کرد. اتفاقا این یک عاملی شد، یک آتویی شد برای ما که بتوانیم کارهای صنعتی کشور را شروع کنیم.