از دانشگاه آریامهر تا ذوب‌آهن

 برای اینکه پولی که به شما می‌دادند هیچ ایرادی در آن نبود، به خصوص اینکه به شما می‌گفتند آقا شما هر مقدار که به عنوان صنعت مکانیزم خودتان دارید انجام می‌دهید یا می‌توانید بکنید، مالیات آن را معاف می‌کنیم. چند تا از دوستانم که ارث برده بودند، هرکدام چهارصد، پانصد هکتار برای خودشان نگه داشتند. از آن چهارصد، پانصد هکتار به مراتب بیشتر گیرشان می‌آمد تا تمام پولی که قبلا به عنوان اصلاحات ارضی می‌گرفتند(باخنده).

ولی گفتم گرفتاری کار سر این بود که اینها حاضر نبودند مالیات خودشان را درست بدهند. این یک طرف قضیه بود. یک طرف دیگر قضیه هم این بود که ما یک مقدار ملک وقف داشتیم، در مورد وقف هم وضع به این صورت بود که آن کسی که متولی بود، درآمدش از این بود که به عنوان اینکه متولی اینجاست، با کسی که می‌آید این ملک را اجاره می‌کند یا بهره‌برداری می‌کند بسازد(ساخت و پاخت کند و) یک مقدار از درآمد را بین خودشان تقسیم و باقی پول‌ها را بدهند به هر کسی که واقف اصلی بود.