شطرنج هستهای آمریکا و ایران؛ اهداف نهایی چیست؟

زوی بارل، تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه، در روزنامه هاآرتص نوشت: پس از اولین دیدار میان هیاتهای ایران و ایالات متحده که روز شنبه در مسقط برگزار شد، جو امیدبخشی به وجود آمد. مقامات هر دو طرف از «بحثهای سازنده» و توافق بر سر برگزاری ملاقات مجدد در روز شنبه آینده خبر دادند. به گفته منابع خبری، استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا در خاورمیانه، در جریان این نشست چند کلمه «مستقیم» با عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، ردوبدل کرده و پیشنویس توافقی را به او ارائه داده است که برای بررسی و تحلیل بیشتر به دولت ایران ارجاع شد. در پی این نشست، دونالد ترامپ نیز بیانیهای صادر و اعلام کرد که مذاکرات «بهخوبی پیش میرود». بااینحال، تمامی این تحولات هنوز بههیچوجه به معنای تحقق یک توافق میان دو کشور نیست.
جدول زمانی مذاکرات
برای عباس عراقچی که ریاست هیات ایرانی را در مذاکرات مربوط به توافق هستهای در دوران دولت بایدن بر عهده داشت، وضعیت کنونی نوعی «دِژا وَو» (یادآوری گذشته) به شمار میرود. این شرایط یادآور یاد جو امیدوارکنندهای است که در آوریل ۲۰۲۱ (فروردین ۱۴۰۰) حاکم بود. در آن زمان، به نظر میرسید دو طرف در آستانه دستیابی به یک توافق تاریخی قرار دارند؛ بهطوریکه دو ماه بعد، حسن روحانی، رئیسجمهور وقت ایران اعلام کرد که اگر اراده سیاسی وجود داشته باشد و عباس عراقچی اختیارات لازم را دریافت کند، دولت ایالات متحده میتواند تحریمها را همان روز لغو کند. در سال ۲۰۲۱، این ایران بود که جدول زمانی مذاکرات را تعیین میکرد و این به تحولات سیاسی داخلی کشور بستگی داشت. اما اکنون، ایران در شرایطی قرار گرفته که بین دو زمان مانده است. یکی از این زمانها، مهلتی است که ترامپ برای شروع مذاکرات عنوان کرده است.
زمان دوم، آخرین تاریخی است که کشورهای امضاکننده برجام میتوانند فرآیند بازگشت خودکار تحریمها (مکانیسم ماشه) را که در توافق اولیه پیشبینی شده، اجرایی کنند. این تاریخ ۲۵ اکتبر (۳ آبان ۱۴۰۴) است، اما آمادهسازی برای این فرآیند به ۹۰ روز زمان نیاز دارد. میتوان فرض کرد که اگر مذاکرات با سرعت بیشتری پیش رفته و نتایج عملی به همراه داشته باشد، رئیسجمهور ترامپ ممکن است موافقت کند که مهلت تعیینشده را به تعویق بیندازد. در این صورت، کشورهای اروپایی باید متقاعد شوند که ادامه مذاکرات، از دست دادن فرصت یکباره برای تمدید تحریمها را توجیه میکند. عبارت مبهم و کلیدی در این زمینه «نتایج عملی» است. ماهیت و تفسیر این نتایج، موضوع اصلی بحث در مذاکرات پیش رو خواهد بود. گزارشها و بیانیههای صادرشده از سوی هر دو طرف، اجازه نمیدهند که نتیجهگیری دقیقی در مورد آنچه ایالات متحده به دنبال آن است و آنچه ایران حاضر به توافق بر سر آن است، صورت گیرد. ایران بر نسخهای تاکید دارد که طبق آن، مذاکرات تنها به بخش هستهای محدود خواهد بود و هیچ موضوع دیگری، از جمله برچیدن برنامه تولید و استقرار موشکهای بالستیک یا حمایت ایران از گروههای مقاومت در منطقه، در دستور کار قرار نخواهد گرفت.
چرا ترامپ از ویتکاف استفاده میکند؟
در مقابل، دولت آمریکا تاکنون در چندین جبهه مختلف صحبت کرده است. از یک سو، استیو ویتکاف، نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا، توضیح داده که هدف رئیسجمهور ایجاد مکانیسم نظارتی موثر بر برنامه هستهای ایران است. از سوی دیگر، مایک والتز، مشاور امنیت ملی، اعلام کرده است که کل برنامه هستهای و شبکه موشکهای بالستیک ایران باید برچیده شود. ترامپ تا به امروز موضعی مبهم را حفظ کرده و به نظر میرسد منتظر است محدودیتهای احتمالی یک توافق را درک کند تا بتواند هدفی را در چارچوب آن تعیین کرده و موفقیت را بر اساس آن تعریف کند.
با توجه به رفتار ترامپ که استیو ویتکاف را به عنوان رئیس تیم مذاکرهکننده منصوب کرده و نه والتز، و همچنین عزم نمایشی او برای دستیابی به توافق، میتوان فرض کرد که شرایط اساسی برای رسیدن به هر توافقی ممکن است محدودتر از شرایط توافق اصلی باشد. ترامپ در دوره قبلی ریاستجمهوری خود، جان بولتون، مشاور امنیت ملی و مایک پومپئو، وزیر امور خارجه را که هر دو خواهان اقدام نظامی علیه ایران بودند از سمتهای خود برکنار کرد. این دو مقام ارشد همچنین از حامیان اصلی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بودند و در تلاشهای مستمر او برای قانع کردن ترامپ به خروج از توافق هستهای، نقش مهم و تعیینکنندهای داشتند. در مقابل، استیو ویتکاف با ماموریتی متفاوت وارد میدان میشود و احتمالا با نتانیاهو در خصوص تفسیر تهدید هستهای ایران و روشهای مقابله با آن همنظر نخواهد بود. نتانیاهو باید بهخوبی درک کرده باشد که در مورد ایران، ترامپ او را «منصوب» کرده است تا حمله نظامی را هدایت کند؛ اما در نهایت ترامپ خواهد بود که شرایط را تعیین خواهد کرد.
ایران که یک سال کامل پس از خروج ایالات متحده از توافق هستهای منتظر ماند تا نقض این توافق از سوی واشنگتن رخ دهد، همواره تاکید کرده که آماده است در هر زمان به شرایط و محدودیتهای تعیینشده در آن توافق بازگردد؛ مشروط بر آنکه تحریمها لغو شده و تضمینهایی داده شود که ایالات متحده دیگر آن توافق را نقض نخواهد کرد. به نظر میرسد این موضع میتواند مبنای ادامه مذاکرات باشد، اما در دل این رویکرد چالشهایی نهفته است که تهدیدی جدی برای هر توافقی که دو طرف به دنبال آن هستند، ایجاد میکند. ترامپ بهطور قاطع از بازگشت به توافق قدیمی امتناع کرده و ابتکار عمل خود را بهعنوان تلاشی برای دستیابی به یک توافق جدید معرفی میکند؛ توافقی که باید از نظر او بهتر و قابلاعتمادتر از توافقی باشد که باراک اوباما آن را امضا کرده بود. هنوز مشخص نیست که آیا ایران حاضر است تنها با ایالات متحده یک توافق جدید امضا کند؛ بدون آنکه بستهای بینالمللی که تضمینهای لازم برای لغو تحریمها را فراهم میآورد، در آن گنجانده شود.
توافق موقت؟
یکی از سوالاتی که همچنان بدون پاسخ باقی مانده، این است که دو طرف چگونه قصد دارند به توافق نهایی برسند. آیا ایالات متحده و ایران برنامه دارند که این فرآیند را در یک حرکت سریع و در یک جدول زمانی کوتاه انجام دهند و همه مسائل را در مقابل همه مسائل مبادله کنند؟ یا اینکه قصد دارند روند مذاکرات را به یک فرآیند طولانی و پیچیده تبدیل کنند که شامل مراحل مختلفی باشد، بدون اینکه نتیجه نهایی آن تضمین شده باشد؟
گزارشهایی که در دو روز اخیر منتشر شده، نشان میدهد در قالب حسننیت و اعتمادسازی، ایران خواسته است به میلیاردها دلار موجود در حسابهای خود در بانکهای مختلف در سراسر جهان دسترسی پیدا کند. در همین راستا، گزارشها حاکی از آن است که ایالات متحده ممکن است یک توافق کوتاهمدت و محدود را پیش برده و بهعنوان پایهای برای دستیابی به توافق جامع و نهایی در آینده عمل کند. این گزارشها ممکن است به ساختار مراحل مختلف توافق اشاره کنند، اما باید با شک و تردید به آنها نگریسته شود؛ چرا که تاکنون اهداف نهایی این مذاکرات بهطور دقیق مشخص نشدهاند.