دیپلماسی انرژی؛ نقشه‌راه صلح در خاورمیانه

وبگاه شورای آتلانتیک در گزارشی نوشت: در صورت اجرای هوشمندانه، شفاف و با مشارکت همه‌‌‌‌‌جانبه، ایجاد یک دالان گازی منطقه‌ای می‌تواند ژئوپلیتیک متلاطم خاورمیانه را به سازوکاری با منافع مشترک تبدیل کند. در منطقه‌ای که سال‌ها با جنگ‌های نیابتی، تحریم‌های اقتصادی و شکاف‌‌‌‌‌های فرقه‌‌‌‌‌ای شناخته شده‌است، نشانه‌هایی از تحولی آرام دیده می‌شود. بازگشایی پرونده روابط ایران و آمریکا با محوریت ازسرگیری مذاکرات هسته‌‌‌‌‌ای، بستری است برای شکل‌گیری فصلی نو، با این‌حال فراتر از مباحث فنی هسته‌‌‌‌‌ای، چشم‌‌‌‌‌انداز مهم‌تری در حال شکل‌گیری است: آینده همکاری‌های جهانی در حوزه انرژی.

نقشه‌راه «دالان صلح گازی»

در قلب این فرصت، میدان گازی پارس‌جنوبی قرار دارد؛ سهم ایران از بزرگ‌ترین میدان گاز طبیعی جهان که در مرز دریایی با قطر و در آن‌‌‌‌‌سوی مرز با نام «گنبد شمالی» شناخته می‌شود. این میدان حدود ۱۴‌تریلیون مترمکعب گاز طبیعی و ۱۸‌میلیارد بشکه میعانات گازی در خود جای داده و بیش از ۴۰‌درصد از ذخایر اثبات‌‌‌‌‌شده گاز ایران و نزدیک به ۸‌درصد از کل ذخایر جهانی را تشکیل می‌دهد. با وجود این ظرفیت عظیم، پارس‌جنوبی به دلیل تحریم‌های بین‌المللی، ضعف سرمایه‌گذاری و زیرساخت‌های فرسوده، به‌‌‌‌‌طور کامل بهره‌‌‌‌‌برداری نشده‌است، اگرچه تهران در مارس ۲۰۲۵ طرحی ۷‌میلیارد دلاری را برای تثبیت فشار در این میدان آغاز کرد، اما مقیاس این پروژه به مشارکت‌‌‌‌‌های بین‌المللی، فناوری نوین و دسترسی گسترده به بازارهای جهانی نیاز دارد. در اینجاست که مسیر دیپلماسی و انرژی تلاقی می‌کند. 

مطابق طرح پیشنهادی، ایران متعهد می‌شود برنامه هسته‌‌‌‌‌ای خود را تحت‌نظارت کامل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار دهد، حمایت از گروه‌های نیابتی را متوقف سازد و بخش گاز طبیعی خود را به سرمایه‌گذاران خارجی باز‌کند. در مقابل، تهران می‌تواند به بیش از ۱۲۰‌میلیارد دلار دارایی بلوکه‌‌‌‌‌شده دست‌یابد، اقتصاد خود را احیا کند و صادرات گاز را در مقیاسی بزرگ به کشورهای همسایه و اروپا آغاز کند. طرح موسوم به «دالان صلح گازی» قرار است میدان پارس‌جنوبی را از طریق عراق و سوریه به دریای مدیترانه متصل‌کرده و با پیوندهایی به ترکیه و شبکه انرژی اروپا، به محور انتقال گاز منطقه‌ای تبدیل شود.

چرخش راهبردی به‌سوی بازار

ایران که پس از روسیه دومین دارنده ذخایر اثبات‌‌‌‌‌شده گاز طبیعی در جهان است، سال‌های اخیر تا حد زیادی از اقتصاد جهانی انرژی دور شده‌است. بخش انرژی داخلی کشور با ناترازی، قطعی‌‌‌‌‌های دوره‌‌‌‌‌ای و یارانه‌های سنگین روبه‌رو است. در زمستان ۲۰۲۴–۲۰۲۳، اوج تقاضای گاز به بیش از ۸۰۰‌میلیون مترمکعب در روز رسید، در حالی‌که عرضه در حدود ۷۰۰‌میلیون باقی‌ماند؛ موضوعی که به خاموشی‌‌‌‌‌های نوبتی و توقف فعالیت صنایع انجامید.

سرمایه‌گذاری خارجی در پارس‌جنوبی می‌تواند این نابرابری را کاهش داده، نیاز داخلی را تامین‌کرده و مازاد تولید را به صادرات اختصاص دهد. این امر همچنین فشار بر یارانه‌های سنگین دولتی را کاهش می‌دهد که سالانه حدود ۶۳‌میلیارد دلار برای خزانه کشور هزینه دارد. تغییر راهبرد به‌سوی توسعه بازار می‌تواند به ایران در مدرن‌‌‌‌‌سازی زیرساخت‌های انرژی، بازگشت به شبکه تجارت‌جهانی و ترمیم تصویر بین‌المللی این کشور کمک کند. موفقیت در این مسیر می‌تواند زمینه جذب سرمایه‌گذاری آمریکا و شورای همکاری خلیج‌فارس، گسترش تجارت منطقه‌ای و کاهش توجیه اقتصادی برای نفوذ منطقه‌ای را فراهم کند.

این مسیر، نسخه‌‌‌‌‌ای به‌‌‌‌‌روزشده از پروژه‌ای است که پیش‌‌‌‌‌تر با عنوان «خط لوله دوستی» بین ایران، عراق و سوریه مطرح‌شده بود؛ طرحی که در سال‌۲۰۱۱ پیشنهاد شد اما به‌دلیل جنگ داخلی، تحریم‌ها و موانع سیاسی متوقف ماند. اکنون با افزایش نیاز بازارهای جهانی به‌جایگزینی برای گاز روسیه و تلاش منطقه برای ثبات، منطق ژئوپلیتیک این پروژه بیش از هر زمان دیگری تقویت شده‌است.

خط لوله دوستی، خوانده شده به این نام از سوی دولت‌های درگیر می‌تواند به‌مثابه طناب نجات اقتصادی برای کشورهای جنگ‌‌‌‌‌زده و پلی برای نزدیکی میان قدرت‌های رقیب منطقه‌ای عمل کند. از منظر اقتصادی نیز درآمدهای ترانزیتی و سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی مرتبط، می‌تواند سالانه‌میلیاردها دلار به کشورهای عبوری چون عراق و سوریه وارد‌کرده و نقش مهمی در بازسازی این کشورها ایفا کند.

مزایای این دالان گازی محدود به منطقه نیست. برای ایالات‌متحده، حمایت از چنین ابتکاری می‌تواند به احیای نقش رهبری واشنگتن در منطقه‌ای که نفوذش در آن کمرنگ‌شده، منجر شود و در صورتی‌که طراحی، تامین مالی و بهره‌‌‌‌‌برداری از این پروژه توسط شرکت‌های آمریکایی و متحدان انجام گیرد، منافع اقتصادی بلندمدتی از طریق تعرفه‌‌‌‌‌ها، قراردادهای خدماتی و سهامداری حاصل خواهدشد. با بهره‌‌‌‌‌برداری کامل، «خط لوله صلح گازی» می‌تواند سالانه تا یک‌میلیارد متر‌مکعب گاز طبیعی انتقال دهد؛ معادل حدود یک‌پنجم نیاز فعلی وارداتی اروپا. چنین ظرفیتی می‌تواند با مسیرهایی چون نورداستریم رقابت‌کرده و به تنوع‌‌‌‌‌بخشی و تاب‌‌‌‌‌آوری بیشتر بازار انرژی اروپا کمک کند.