«تنش ۱۰۰درصدی» جانشین سیاست «تنش صفر» شد
زلزله سیاسی جمعه سیاه
در جهان سوم رسمی مالوف وجود دارد که براساس آن تمام ناکامیها، ناتوانیها و بیکفایتیها به عنصر خارجی ربط داده میشود و هر جا یک «سکندری» رخ میدهد بلافاصله تئوریهای توطئه دست به کار میشوند و دست این و آن از لابهلای چرخهای اقتصاد بیرون میآید تا نگذارد چرخ زندگی مردم بچرخد. اقتصاد علم عدد و رقم است. اقتصاد را با شعار، بلوف و شاخ و شانه کشیدن کاری نیست. اما در دنیای امروز یک اتفاق اقتصادی به سرعت میتواند پیامدهای سیاسی هم بهدنبال داشته باشد. «کارلوتا گال» و «جک اِوینگ» در گزارش ۱۰ اوت برای نیویورکتایمز به همین نظریه توطئه اشاره کرده و نوشتند: «ظاهرا هیچ نشانهای از عقبنشینی اردوغان دیده نمیشود. او در سخنرانی روز جمعه ۱۹مرداد خود برای مردم همچنان خیرهچشم و گستاخ بود. او قدرتهای خارجی را به ایجاد بحران در اقتصاد ترکیه متهم کرد، میکوشید تا مردم را در برابر قدرتهای خارجی متحد کند و وعده داد که در برابر فشارهای غرب بایستد.» او در این سخنرانی گفت: «آنها که معتقدند میتوانند با دستکاری اقتصادی مردم ما را به زانو در آورند سخت در اشتباهند و ملت ما را نشناختهاند.»
اما ریشه مشکلات کجاست؟ چه شد که «لیر اردوغان» در برابر «دلار ترامپ» روندی نزولی در پیش گرفت و بهشدت ریزش کرد؟ «گال- اوینگ»، گزارشگران نیویورکتایمز، مینویسند: در نگاه اول، بهنظر میرسد همه چیز به دستگیری و بازداشت کشیش آمریکایی «اندرو برانسون»۵۰ ساله، بازمیگردد. به گمان این گزارشگران مناقشه میان آمریکا و ترکیه میتواند تبعاتی دومینووار داشته باشد. به این ترتیب نه تنها اقتصاد ترکیه که اقتصاد کشورهای وابسته به ترکیه را هم متاثر سازد و روابط دو متحد مهم ناتو را دچار بحران سازد. «ریک گلادستون» و «مگان اسپسیا»، دو گزارشگر دیگر نیویورکتایمز در ۱۰ اوت نوشتند: «برانسون حدود ۲۳ سال است در ترکیه زندگی میکند و کلیسایی کوچک در شهر ازمیر را مدیریت میکند.» برانسون ۲۱ ماه است که در حبس خانگی بهسر میبرد و در صورتی که متهم شناخته شود حکم ۳۵ سال زندان برای او بریده خواهد شد.
اما جرم او چیست؟ به نوشته «گال- اِوینگ» او از سوی دولت ترکیه متهم به دست داشتن در کودتای نافرجام ۲۰۱۶ شده است. برانسون در این رابطه تنها نیست. او یکی از ۲۰ آمریکایی است (از جمله یک دانشمند ناسا و یک استاد شیمی از پنسیلوانیا) که پس از کودتای نافرجام در ترکیه به تور ترکها افتادهاند و از آنها بهعنوان گروگان یا طعمه در برابر آمریکا استفاده میشود. روایت دیگر این است که اردوغان پس از کودتا با فشار بر آمریکا خواستار استرداد فتحالله گولن شده بود زیرا به باور اردوغان و نزدیکانش گولن یکی از مغزهای اصلی سازماندهنده این کودتا بود. «گال- اِوینگ» معتقدند مقامهای ترکیه خواستار استرداد گولن شدند اما با پاسخ منفی ایالاتمتحده روبهرو شدند. به این ترتیب، دستگیری این آمریکاییها در راستای معامله با واشنگتن انجام گرفته است. با این حال، بهنظر میرسد مواضع واشنگتن معتدلتر بوده و ساکن کاخ سفید بهدنبال معامله بوده است. ترامپ دستور داده بود که یک بانکدار ترک به نام «محمدهاکان آتیلا» که ۳۲ ماه است در زندانی در آمریکا بهسر میبرد در ازای آزادی آمریکاییهای بازداشت شده در ترکیه آزاد شود. ترامپ حتی پا فراتر گذاشته و به اسرائیل گفته بود که «ابروز اوزکان» هم از زندانهای اسرائیل آزاد شود. «گال- اِوینگ» مینویسند وقتی آمریکا با رویکرد مواجههجویانه، تقابلی و جسورانه ترکیه مواجه شد، نه تنها مبادرت به وضع تحریم علیه دو مقام ترک بلکه وضع تعرفه بر آلومینیوم و فولاد ترکیه کرد. بهدنبال این تحریمها، مقامهای آمریکایی به ترکیه اولتیماتوم دادند که برانسون را که اکنون در بازداشت خانگی در ترکیه است تا روز چهارشنبه ۲۴ مردادماه آزاد کنند.
«آسلی آیدین تاشباش»، محقق ارشد در شورای روابط خارجی اروپا، میگوید قرار بود ترکیه و آمریکا در اجلاس ناتو به توافق یا معاملهای برای آزادی این کشیش دست یابند اما چنین اتفاقی رخ نداد. او مینویسد: «معاملهای میان اردوغان و ترامپ انجام نشد» چراکه ترکها بعدا پا پس کشیده و خواستار ضمانتهای بیشتری شدند. از جمله کاهش جریمه و مجازات بانک دولتی «هالک بانک» به دلیل نقض تحریم ایران. روایت یا نگاه دیگر از سوی «گلادستون- اسپسیا»، گزارشگران دیگر نیویورکتایمز مطرح شد. این دو گزارشگر بر این باورند که تنش میان آمریکا و ترکیه سابقهای قدیمیتر دارد. به گفته برخی مورخان تنش در این روابط به سال ۲۰۰۳ بازمیگردد یعنی زمانی که ترکیه اجازه دسترسی به نیروهای آمریکایی در حمله به عراق را نداد. این روابط با بحران کوبانی در سوریه در سال ۲۰۱۴ به اوج خود رسید یعنی زمانی که ترکیه مرزهای خود را برای کمکرسانی به کردهای سوری بست. در آن زمان شرایط به سویی میرفت که بسیاری از «حمام خون» و «نسلکشی» کردها – در صورتی که جامعه بینالملل کمکی ارائه ندهد- سخن به میان آوردند. در آن زمان بسیاری ترکیه را مقصر و عامل اصلی بحران کوبانی معرفی کردند. سرانجام با فشار آمریکا بود که ترکها مجبور شدند مرزهای خود را باز کنند و به کردهای عراقی اجازه دهند که با تجهیزات نظامی مانند تانک از خاک ترکیه به سوی کوبانی بروند و داعش را عقب برانند. «گلادستون- اسپسیا» میافزایند بحران در این روابط در سال آخر حضور اوباما در کاخ سفید به اوج رسید و ترکیه، ایالاتمتحده را متهم بهدست داشتن در کودتای نافرجام در ترکیه کرد. دلیل دیگر «تمرد» اردوغان این است که وی حمایت آمریکا از کردهای سوری را بر نمیتافت زیرا آنها را «سازمانی تروریست» معرفی میکرد.
این درحالی بود که کردهای سوری متحد اصلی آمریکا در نبرد با داعش در شام بودند. برخی معتقدند وقتی ترامپ در سال ۲۰۱۷ مبادرت به مسلح کردن کردهای سوری کرد، تیر خلاص به روابط دو کشور شلیک شد. در مقابل، در قاموس آمریکاییها مدارای اردوغان با نیروهای داعش امری غیرقابل پذیرش بود. چنین بود که «دیوید ال. فیلیپس»، کارشناس خاورمیانه که مشاور سابق سازمان ملل و وزارتخارجه آمریکا بود و اکنون در دانشگاه کلمبیا تدریس میکند، اعلام کرد: «این ایده که ترکیه سدی در برابر مبارزان افراطگرای اسلامی از جمله داعش است کاملا اشتباه است.» او میگوید: «ترکیه مانند یک متحد عمل نکرد.» تنش در روابط دو کشور با ملحق شدن آنکارا به مسکو بدتر شد و خشم آمریکا را برانگیخت. این خشم زمانی با واکنش مشترک از سوی دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکایی مواجه شد که ترکیه در ماه سپتامبر اعلام کرد که سیستمهای اس-۴۰۰را از روسیه میخرد. این یعنی استقرار تجهیزات نظامی مسکو در حیاط خلوت ناتو. اینجا بود که کنگره آمریکا اعلام کردند تحویل جنگندههای اف-۳۵ به ترکیه متوقف میشود. در هر حال، «گلادستون- اسپسیا» معتقدند ریشه این بحرانها به فتحالله گولن بازمیگردد. او روزگاری مرشد اردوغان بود اما سلطان ترک از او برید و این روحانی ساکن آمریکا را متهم به دخالت در ناآرامیهای داخل ترکیه کرد. اگرچه دولتهای اوباما و ترامپ مخالف استرداد او به ترکیه بودند اما مقامهای ترک، آمریکاییها را متهم به تبانی با او میکنند.
اقتصاد؛ پاشنه آشیل اردوغان
پس از انتخابات ۲۵ ژوئن (۴ تیر ۹۷) در ترکیه، اردوغان رسما قدرت را بهصورت متمرکز در دستان خود گرفت، زیرا اختیارات او بسیار گستردهتر میشد. «گلادستون- اسپسیا» مینویسند حکومت ترکیه به «حکومت یک فرد» تبدیل شده است. آنها بر این باورند که «رفتار مستبدانه» اردوغان نه تنها باعث «غره شدن» او شده بلکه اقتصاددانان خارجی و بسیاری از سرمایهگذاران را ترسانده و این سیگنال را برای آنها فرستاده که وجود چنین فردی در راس سیستم «تهدیدی است بر اقتصاد ترکیه»؛ آن هم کشوری که روزگاری «تنش صفر با همسایگان» را دنبال میکرد و بسیاری به او «رشک» میبردند. بدهیهای به سرعت درحال افزایش و نقدینگی زیاد ترس از «ورشکستگی» و «عجز از پرداخت دیون» را در کشور دامن زده است. محرم اینجه، مهمترین رقیب اردوغان در انتخابات اخیر ریاستجمهوری، در توییتی اعلام کرد: «تحولات اخیر اقتصادی نشاندهنده عملکرد شماست. الان کجا هستیم؟ اگر امروز با ترسها و شکستهای خودمان روبهرو شویم بهتر از فرداست. فردا دیر است.» این نشان میدهد که حتی رقبای اردوغان هم اکنون عملکرد اقتصادی او را هدف گرفتهاند.
«بولنت علیرضا»، مدیر پروژه ترکیه در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (اندیشکدهای در واشنگتن)، میگوید: «ترکیه روزگاری از پولهای وارد شده به کشور نفع میبرد. کشور داشت به سوی عضویت در اتحادیه اروپا حرکت میکرد. روابط با آمریکا خوب بود. اما امروز اردوغان جهانیسازی را رد میکند، بر خلاف مسیر آب شنا میکند، تنش صفر با همسایگان کنار گذاشته شده و نیروهای اقتصادی جهانی که روزگاری متحدین اردوغان بودند اکنون به دشمنان او تبدیل شدهاند.» او به قدرت خود مغرور شده و عملکرد اقتصادی او دیگر مانند گذشته نیست. این دو گزارشگر نیویورکتایمز بر این باورند که بسیاری از اقتصاددانان استدلال میکنند که «برات آلبایراک»، وزیر دارایی جدید ترکیه که از قضا داماد اردوغان نیز هست، اقتصاد را سیاسی کرده است. اردوغان روز جمعه گفته بود: «دولت در این نبرد اقتصادی بازنده نخواهد بود.» کارشناسان میگویند هیچکس در حلقه اطراف اردوغان یافت نمیشود که جرات انتقاد از او را داشته باشد.
«گال- اِوینگ»، دو گزارشگر نیویورکتایمز، مینویسند اگرچه ترکیه هفدهمین اقتصاد دنیا لقب گرفته اما تنشهای تجاری با آمریکا میتواند اقتصاد این کشور را با بحران مواجه سازد. به نوشته آنها، این ترس در میان بسیاری از سرمایهگذاران خارجی وجود دارد که «دولت پوپولیست و اقتدارگرای اردوغان سیاستهای اقتصادی غیرمسوولانهای» را دنبال میکند. این سیاستها نه تنها باعث شده استقلال بانک مرکزی تضعیف شود بلکه موجب عدم اعتماد سرمایهها به این کشور شده و موجب خروج هر چه بیشتر سرمایه از این کشور میشود. یک ماه پیش لیر ترکیه ۷/ ۴ دلار مبادله میشد و روز جمعه ۱۹ مردادماه نرخ برابری دلار به لیر به ۴/ ۶ رسید یعنی هر یک دلار برابر با ۴/ ۶ لیر مبادله شد. لیر ترکیه ظرف یک ماه اخیر ۳۰ درصد از ارزش خود را از دست داده است که نیمی از آن ظرف یک هفته اخیر رخ داد.
«دانیل شِین» و «ایوانا کوتاسووا»، گزارشگران سیانان هم در ۱۰ اوت در همین رابطه نوشتند که نگرانی درمورد اقتصاد شکننده ترکیه و خطر سرایت آن به اروپا موجب مرعوب شدن و عصبانیت سرمایهگذاران شده و لیر ترکیه را به رکوردی بیسابقه رساند. به نوشته آنها اگرچه اردوغان اعلام کرد که از این بنبست اقتصادی خارج خواهیم شد اما «این لفاظی تاثیر اندکی بر بازارها داشت». «شِین- کوتاسووا» در گزارش خود اعلام کردند که سالجاری لیر ترکیه ۴۰ درصد از ارزش خود را از دست داده است. «رودریگو کاتریل»، استراتژیست مالی ارشد در بانک ملی استرالیا میگوید: «سرمایهگذاران بهشدت نگران افزایش تورم و نگران توانایی بانک مرکزی (که استقلالش از سوی سرمایهگذاران محل سوال جدی است) هستند زیرا این باور وجود دارد که بانک مرکزی ترکیه ناتوان از حل بحران است.» بانک مرکزی ترکیه برای پایین نگه داشتن نرخ سود با وجود تورمی که در ماه جولای به ۱۵ درصد رسیده بهشدت از سوی اردوغان تحت فشار است. به نوشته گزارشگران سیانان، اقتصاددانان بر این باورند که بانک مرکزی ترکیه احتمالا مجبور است اقدامات ضربتی و فوری اتخاذ کند. براساس این گزارش، نرخ رشد اقتصادی ترکیه از ۵/ ۵ درصد به ۴ درصد در سالجاری کاهش یافت. اقتصاددانان میگویند اگر اعتماد به بازارها باز نگردد نرخ رشد اقتصادی ممکن است از این هم کمتر بشود. فایننشالتایمز هم در گزارشی اعلام کرد که بانک مرکزی اروپا نگران تحتتاثیر قرار گرفتن بانکهای منطقه یورو بهدلیل انباشت لیر است. دادهها نشان میدهد که بانکهای منطقه یورو وامهایی به مبلغ۱۵۰ میلیارد دلار به ترکیه دادهاند. بانکهای اسپانیا، فرانسه و ایتالیا بیشترین تاثیر را خواهند پذیرفت. به این ترتیب، اگر اردوغان از جنگ تجاری کوتاه نیاید، روند ورشکستگی اقتصاد ترکیه تاثیری دومینووار بر مناطق همجوار از جمله منطقه یورو خواهد داشت.
ترکیه و نگاه به شرق
با توجه به سر شاخ شدن اردوغان با ایالاتمتحده این باور در برخی محافل وجود دارد که آیا ترکیه از غرب بریده و به شرق روی آورده است؟ در این رابطه برخی از محور «ترکیه- روسیه»، برخی از محور «چین- روسیه» و برخی هم از محور «چین، ترکیه، روسیه و ایران» سخن به میان آوردهاند و مینویسند این محور بهدنبال خنثی کردن نفوذ آمریکا در حوزههای پیرامونی است. «فیونا هیل» و «عمر تاسپینار» در مقالهای تحلیلی در مارس ۲۰۰۶ در موسسه بروکینگز از محور «ترکیه- روسیه: محور مطرودین» نام میبرد. آنها معتقدند که ائتلافهایی در برخی نقاط جهان درحال شکلگیری است تا در برابر آمریکا و نفوذ این کشور ایستادگی کند. آنها از «ضدائتلافها»یی سخن میگویند که هدفش به چالش کشیدن یا مهار نفوذ آمریکا در حوزههایی در جهان است که قدرتهای درحال ظهور در آنجا درحال ریشه دواندن هستند. «هیل- تاسپینار»، تحلیلگران بروکینگز، حتی از محور «هند» هم در کنار محورهای بالا سخن میگویند. آنها بر این باورند که ترکیه و روسیه دو قطبی هستند که تاریخی از درگیری، تفاوتهای عمیق ساختاری و دیدگاههای متفاوت دارند. ائتلاف آنها بیش از آنکه برخاسته از نگرش استراتژیک جدید در امور جهان باشد، ناشی از سرخوردگی و دلسردی از ایالاتمتحده است. ترکیه از حمله آمریکا به عراق عصبانی است و «غرولند» مسکو هم بهدلیل دستاندازی واشنگتن و متحدانش به حوزه نفوذ سنتی روسیه است. با این حال، روابط روسیه و ترکیه به آهستگی درحال بهبود است. به این ترتیب، ترکیه و روسیه درحال بسط روابط و بهبود ائتلاف در منطقه اوراسیا هستند. در مقابل، «هال براندز» در ۱۹ آوریل ۲۰۱۸ در مقالهای در بلومبرگ از ائتلاف «مسکو- پکن» سخن میگوید. او مینویسد اگرچه ائتلاف نظامی تمام عیار میان این دو کشور بعید است. با این حال، در مناطقی مانند بالتیک به مانور نظامی مشترک میپردازند تا در برابر غرب عرض اندام کنند. این تحلیلگر بر این باور است که ائتلاف شرق به رهبری مسکو- پکن بهدنبال اقماری است تا در مدار این ائتلاف به گردش در آیند. کشورهایی مانند ترکیه که در آستانه شرق - غرب ایستادهاند، ظاهرا با بریدن از غرب در مدار ائتلاف شرق قرار گرفتهاند.
ارسال نظر