جاده جدید امپراتور
فصل ۶: ضعیفها، قدرتمند هستند
ماهاتیر محمد، نخستوزیر مالزی، در جولای ۲۰۱۸ با گریزی به توسیدید، مورخ بزرگ یونانی و برای خلاصه کردن چالشی که چین با آن روبهروست یک جمله مهم بر زبان آورد: «قدرتمند هرآنچه را بخواهد به دست خواهد آورد و ضعیف آنچه را که آنها بخواهند واگذار میکند.» او افزود: «آنها قدرتمندتر هستند و ما نمیتوانیم با آنها به مبارزه برخیزیم. چگونه از ثروت و قدرتشان بهره ببریم؟» این سوالی است که بسیاری از کشورهای درحالتوسعه با آن دستوپنجه نرم میکنند و این برای هیچ کجا بهاندازه آسیای جنوب شرقی فوریت ندارد. به شکلی هوشمندانه، این سوال قدرتی که کشورهای کوچکتر دارند را پنهان میسازد آنگاه پای مغازله آنها با چین و رقبایش به میان میآید. قدرت کشورهای کوچک در این است که به طور مثال، چین را با رقبایش به جان هم میاندازند و از نزاع میان آنها بهره میبرند. آسیای جنوب شرقی به عنوان یک ساختار جغرافیایی ابتدا از سوی خارجیها تعریف شد. از «هوارد مالکو»، کشیشی از بوستون، ماساچوست، اغلب به عنوان اولین کسی نامبرده میشود که از این عبارت [آسیای جنوب شرقی] در کتاب خود «سفرهایی در آسیای جنوب شرقی» که در سال ۱۸۳۹ منتشر شد، یاد کرد. این مفهوم طی جنگ دوم جهانی تقویت شد یعنی زمانی که فرانکلین روزولت و وینستون چرچیل «فرماندهی آسیای جنوب شرقی» را ایجاد کردند. بعدها آژانسهای دولتی بریتانیا و ایالات متحده تعاریف خود از منطقه، اعضا و مرزهای آن را مورد بحث قرار داده و در آن بازنگری کردند اما ایده اصلی ثابت ماند.
پس از جنگ و استعمارزدایی، این منطقه خود را تعریف کرد. تحول چشمگیر همانا ایجاد «انجمن ملل آسیای جنوب شرقی» یا آسهآن (ASEAN) در سال ۱۹۶۷ از سوی اندونزی، مالزی، سنگاپور، تایلند و فیلیپین است. از آن زمان پنج کشور دیگر هم به آن پیوستند و تنها کشور بازمانده در منطقه «تیمور شرقی» است که هنوز عضو ناظر است. این انجمن هدفش در اصل خنثی کردن شورشهای کمونیستی در منطقه بود و بهتدریج یک تمرکز اقتصادی ایجاد کرد. اگر چشم بچرخانید و به نقشه «آسهآن» بنگرید، آن را همچون دُمِ وال خواهید دید. تایلند ستون فقرات سرزمین اصلی آسیای جنوب شرقی است، دومین اقتصاد بزرگ منطقه و دروازهبان ارتباط زمینی میان دریای چین جنوبی در شرق و خلیج بنگال در غرب است. «آسهآن» در محاصره کامبوج، لائوس و میانمار است که سه کشوری هستند که اقتصادشان به سرعت درحالرشد است و سرنوشتشان بهشدت با چین درهمتنیده است. در فضای دریایی، اندونزی همچون مرکز و نیروی محرکه منطقه است. این کشور بهتنهایی تقریبا دو پنجم کل جمعیت «آسهآن» و یکسوم GDP آن را در اختیار دارد. برای کشورهایی که از بیرون به درون منطقه مینگرند، کشش و جذابیت این منطقه غیر قابل مقاومت است. اگر «آسهآن» یک اقتصاد واحد بود، پنجمین اقتصاد جهان در سال ۲۰۱۸ میشد. «آسهآن» یک نیروی عظیم صادراتی است و زادگاه برخی از کشورهایی با درآمد متوسطِ درحالرشد که در حال تبدیلشدن به بازارهای نوظهوری در حد و اندازه خودشان هستند. حتی کشورهایی که مایل به تجارت با «آسهآن» نیستند نمیتوانند آن را نادیده بگیرند. «آسهآن» با قرارگرفتن در میان بزرگترین اقتصادهای آسیا، میزبان دومین خط شلوغ حملونقل دریایی در جهان، یعنی تنگه مالاکا است که تقریبا صدهزار کشتی - که حامل یکچهارم از کالاهای تجاری و قابل معامله جهان هستند - از طریق آن بهصورت سالانه عبور میکند.
رقابت برای دسترسی و تاثیرگذاری بر «آسهآن» چندوجهی است اما قویترین کشمکش میان چین و ژاپن است. چین در حال بازی شمال- جنوب است: از «یونان» [Yunnan] به پایین میآید؛ استانی جنوبی که «اووِن لاتیمور»، محقق آمریکاییِ مسائل چین، روزگاری آن را «چرخش» به آسیای جنوب شرقی مینامید. نزدیکی چین هم «نعمت» است و هم «نقمت». در کنار بنادر، چین میتواند زیرساختهای زمینی را هم بسازد- کابلهای فیبر نوری، خطوط لوله، راهآهن و جادهها- و زنجیره تامین خود را به سوی جنوب گسترش دهد. با افزایش دستمزد چینیها، چشمانداز جایابی یا مکانیابی فعالیتهای زیرساختی در ویتنام- جایی که دستمزدها کمتر است- جذابتر میشود.