اکونومیست copy

دعوا بر سر ماهیت بنیادین آمریکا است. ترامپ می‌گوید در حال مبارزه با هدررفت، کلاهبرداری و سوء‌استفاده است، اما مخالفانش هشدار می‌دهند او در حال تخریب بنیان‌های دولت فدرال است. او مدعی است صلح را به جهان و بهروزی را به خانه باز خواهد گرداند؛ اما مخالفان هشدار می‌دهند او پایه‌های اتحادهایی که غرب را قدرتمند کرده‌اند، به لرزه درآورده است. او می‌گوید عظمت را دوباره به آمریکا برمی‌گرداند؛ اما مخالفان هشدار می‌دهند که او کشور را به سمت ایجاد «بحران قانون اساسی» یا حتی «استبداد ترامپی» سوق خواهد داد.

هر اقدام ترامپ نشان می‌دهد او معتقد است قدرت تنها در اختیار شخص اوست و هر حرکت او حاکی از آن است که به دنبال انباشت بیشتر قدرت است. او با تکیه بر احکام اجرایی، به قوه مقننه بی‌توجهی می‌کند و با خودداری از پرداخت پول‌هایی که توسط کنگره تخصیص داده شده است، قدرت خود را به رخ می‌کشد. با توجه به اینکه برخی از احکام اجرایی او در تضاد با قانون اساسی هستند، به نظر می‌رسد او قصد دارد قدرت نظام قضایی را نیز به چالش بکشد.

به هر طرف که بنگرید، شرایط همین است. دستگاه‌های مختلف دولتی دچار آشفتگی شده‌اند تا ترامپ بتواند تسلط شخصی خود بر آنها را اثبات کند. در رابطه با امور خارجه، او تلاش می‌کند تا از تعهدات بین‌المللی که به ارث برده است، رهایی یابد. آمریکا در حال خروج از نهادهایی مانند سازمان بهداشت جهانی است. او از تهدید به اعمال تعرفه برای افزایش نفوذ بر کشورهای دیگر استفاده می‌کند. درحالی‌که او تابوی برقراری رابطه با روسیه را شکسته است، طوری برخورد می‌کند که گویی اتحاد آمریکا با اروپا قابل‌معامله است.

ترامپ حق دارد برای مقابله به بوروکراسی، اهدافی برای خود تعیین کند. او وظیفه دارد سیستم را پاک و کارآمد سازد. دستگاه‌هایی مانند وزارت دفاع نیازمند اصلاح هستند. همچنین، دلایل او برای پیگیری صلح در اروپا و خاورمیانه موجه است. با وجود این، حکمرانی تنها معطوف به اهداف نیست و وسیله تحقق آن‌ها نیز اهمیت دارد و  این موضوعی است که منتقدان ترامپ را نگران کرده است.

 «شوک درمانی» نظام بوروکراسی ممکن است پیش از آنکه به نتایج مطلوب برسد، آسیب‌های زیادی ایجاد کند. آزمودن وفاداری و سلامت کارکنان دولت می‌تواند امور فنی اداره یک اقتصاد مدرن و پیچیده را سیاسی کند و ارجحیت بخشیدن به تصمیمات ناگهانی رئیس‌جمهور به حاکمیت قانون خدشه وارد می‌کند. در همه این موارد، ترامپ از خود بی‌رحمی بی‌ملاحظه‌ای نشان داده است. متاسفانه او براین باور است که قدرت «حق» می‌آورد. البته همین باور می‌تواند برای او مشکل ایجاد کند. مثلا درباره دادگاه‌ها، او فعلا توانسته است جان سالم به در ببرد. اما در نظام فدرالی که ایالت‌ها دارای حقوق قانونی هستند و اکثریت شهروندان و سرمایه‌گذاران کماکان به حاکمیت قانون اعتقاد دارند، دادگاه‌ها قدرتمند هستند، اگرچه کُند عمل کنند. ممکن است دیوان عالی برخی از خواسته‌های او را بپذیرد، اما قطعا به همه آنها تمکین نخواهد کرد و هرگونه سرپیچی از فرمان دیوان عالی منجر به ایجاد بحران قانون اساسی خواهد شد.

حتی اگر بحران قانون اساسی رخ ندهد، واقعیت تلخ خود را نمایان خواهد کرد. صرف نظر از ادعاهای ترامپ، اعمال تعرفه‌ و کسری بودجه منجر به افزایش تورم خواهند شد. بازارها این را به خوبی می‌دانند، همان‌طور که می‌دانند که اگر سیستم قضایی وسیله‌ای برای پارتی‌بازی و انتقام‌جویی شود، چگونه کسب‌‌وکارها متضرر خواهند شد.

در حوزه سیاست خارجی، ترامپ مختار است تلاش کند تا نظم جهانی را دوباره بسازد و ممکن است قبل از آنکه کسی بتواند او را متوقف کند، نفوذ آمریکا را بطور فاجعه‌باری به چین و روسیه واگذار کند. اما در مقابل در خانه دعوا در جریان است و فاصله زیادی تا نابودی نظم مبتنی بر قانون اساسی وجود ندارد. در این مقطع پرتلاطم، جمهوری‌خواهان باید به خاطر وطن‌پرستی و منافع خودشان هم که شده، مزایای مهار رئیس‌جمهور را در نظر داشته باشند؛ زیرا اگر در آینده رئیس‌جمهوری دموکرات به قدرت برسد، می‌تواند از قدرتی که ترامپ برای جایگاه ریاست‌جمهوری انباشته است علیه آنها استفاده کند.