خاطرات فرزانه کابلی از یک کار نوستالژیک؛
«علی کوچولو» چگونه انتخاب شد؟

این هنرمند در گفتوگو با ایسنا درباره این مجموعه و انتخاب کودکی که در آن ایفای نقش میکرد توضیح داده است: «وقتی برای بازی در مجموعه «علی کوچولو» انتخاب شدم، از من خواستند بچهای را معرفی کنم که هم بچهها با او سمپات شوند، هم بتواند بازی کند و هم زیبا باشد. پیدا کردن چنین بچهای خیلی سخت بود. قبل از آن فیلم سینمایی «بچه مردم» را بازی کرده بودم که اقتباسی از یکی از داستانهای آقای جلال آلاحمد بود و من آنجا نقش همسر دوم آقای سیروس گرجستانی را بازی میکردم. در فیلم، ایشان از ازدواج اولشان بچهای داشتند که با ما زندگی میکرد و این بچه تصور میکرد من او را دوست ندارم چون مادر واقعیاش نیستم.
امید آهنگر بازیگر آن بچه بود که آن زمان زیر۶ سال داشت و روزی پشت صحنه به من گفت: خانم کابلی فکر نکنم شما بتوانید این نقش را بازی کنید چون خیلی مرا دوست دارید!» او با یادآوری خاطرهای از یکی از صحنههای فیلم ادامه میدهد: «در یکی از صحنههای فیلم، آقای گرجستانی جلوی چشم این بچه مرا به باد کتک و بد و بیراه میگرفت. ایشان شلاقی به زمین میزد و من در واکنش به این کار، مدام گریه میکردم و این بچه شروع به گریه کرد. آنقدر اشک ریخت که او را بهآرامی از صحنه دور کردند و کارگردان اصلا کات نمیداد چون نمیخواست حس بچه به هم بخورد.
با اینکه سخت بود اما با دیدن این صحنه، حس کردم امید آهنگر برای بازی در نقش «علی کوچولو» مناسب است.» کابلی اضافه میکند: «وقتی او را معرفی کردم، گروه سازنده، به گفته خودشان ۲۰۰ بچه را دیده بودند و هیچ یک را انتخاب نکرده بودند. امید آهنگر را بسیار پسندیدند. بچه باهوشی بود و آنچه را از او میخواستند، به خوبی دریافت میکرد، حسش خوب بود و زیبا هم بود. قبلا قرار بود اسم سریال رضا کوچولو باشد که بعدا به علی کوچولو تغییر کرد. برای بازی در این سریال هر روز به استودیویی در خیابان بهار میرفتیم که پر از فروشگاههای لباس بچه و اسباببازی بود. این کار، فقط عکس بود. در حقیقت ما بازی میکردیم و آقای جلالی، روحشان شاد، برای هر حرکت ما عکسهای بسیاری میگرفت. به هر حال علی کوچولو انتخاب شد و هر روز به سختی از من جدا میشد که از او عکس بگیرند چون همیشه در کیفم شکلات، آبنبات، آجیل و... داشتم و به او میدادم و او پیش من میماند تا اینکه گروه سازنده گفتند روزهایی که کار ندارید، لطفا نیایید چون این بچه عملا کار نمیکند و دوست دارد پیش شما باشد!
به هر حال بچه بود و شیطنت میکرد و میدانست به او نیاز دارند و بعضی روزها میگفت برایم بادبادک درست کنید، روز دیگری میگفت برایم هلیکوپتر بخرید و تا نمیگرفت، سر کار نمیرفت. بچه خیلی شیرینی بود. به جز او دو بچه دیگر هم بودند که نقش دوستانش را بازی میکردند. وقتی هر سه با هم بودند، دیگر ما را به خدا میرساندند!» این بازیگر با اشاره به ماندگاری علی کوچولو، میگوید: این کار به خوبی پیش رفت و نتیجهاش عالی شد. یکی دیگر از کارگردانهای این مجموعه خانم شهلا اعتدالی بود که الان آمریکا هستند و امیدوارم سلامت باشند. این سریال متعلق به چندین سال پیش است ولی انگار هنوز تمام نشده. بعد از آن چندین فیلم سینمایی، تئاتر و سریال بازی کردم ولی این یکی عجیب در ذهن مردم مانده است و هنوز هر جا میروم، میگویند مامان علی کوچولو! شما نوستالژی بچگیهای ما هستید. البته بعضیهایشان هم ماشالا سنشان بالاست. و من همیشه با عشق پاسخگوی این همه مهرشان هستم.
واکنش مردم
اما تنها در ایران نیست که کابلی را «مامان علی کوچولو» مینامند. او تجربههای شیرینی در خارج از کشور دارد که این گونه توضیحشان میدهد: «زمانی برای اجرای یکی از برنامههای حرکات موزون با هنرجویانم به رم در ایتالیا رفته بودیم. وقتی از آسانسور بیرون آمدیم، یک مادر و کودک از آسانسور پیاده شدند. مادر به کودکش گفت ندو! همین که متوجه شدم ایرانی هستند، با آن خانم به فارسی صحبت کردم. خوشحال شدم که یک هموطن را در رم دیدهام و میخواستم به او بگویم من هم ایرانی هستم. همین که آن خانم مرا دید، گفت: «وای خانم کابلی! شما مامان علی کوچولو! اینجا چهکار میکنید!» زمان دیگری هم در وست وود آمریکا، دو خانم ایرانی در یک کتابفروشی با دیدن من گفتند: «وای مامان علی کوچولو!». یعنی این کار به همه جای دنیا رفته و مورد توجه مردم قرار گرفته است.»
کابلی ادامه میدهد: «موسیقی بسیار زیبایی که روی این سریال گذشتهاند، کار آقای بابک بیات است و از خانمی که شعر آن را خوانده بود، خواستند تا صدایش بچگانه باشد. سریال حدود دو سال در پخش گیر کرد اما بعد که اجازه پخشش را دادند، بارها و بارها بازپخش شد و جالب است که برخی از دوستان، آهنگ این کار را در اینستاگرام برای من میفرستند. در یکی از اجراهایی که با هنرجویان بسیار کوچکم در تالار وحدت داشتم، روی موسیقی «علی کوچولو»، حرکت گذاشتم که برای تماشاگران بسیار جذاب بود.» کابلی درباره ورودش به حوزه بازیگری توضیح میدهد: پیش از انقلاب ما که در زمینه حرکت فعالیت داشتیم، زیرمجموعه وزارت فرهنگ و هنر و استخدام رسمی بودیم که بعد از انقلاب به اداره تئاتر منتقل شدیم.
آن زمان رئیس اداره تئاتر آقای مجید جعفری بودند که از اینجا سلام و ارادت خود را به ایشان میفرستم. ایشان از ما امتحانی گرفتند برای بازیگری تئاتر. چون باید پست ما از بخش حرکت به بازیگری تغییر میکرد. در طبقه پنجم تالار وحدت که قبلا مخصوص باله و رقصهای گروهی فولکلور بود، از ما امتحان بازیگری گرفتند. روزنامهای به ما دادند که بخوانیم و خود آقای جعفری دم در سالن نشسته بودند و ما که ته سالن بودیم، باید طوری روزنامه را میخواندیم که ایشان صدایمان را بشنوند و کلام به کلام متوجه شوند.
همه خواندیم و بعد از مدتی گفتند اداره تئاتر آن زمان فقط یک پست بازیگری دارد و بقیه پستهایی مانند منشی صحنه، تدارکات، مدیر صحنه و ... است. شاید باورتان نشود که همان یک پست بازیگری را به من دادند! البته برای کسی مهم نبود که چه پستی بگیرد. فقط مهم این بود که به اداره تئاتر منتقل بشویم تا بتوانیم با گروههای مختلف کار تئاتر بکنیم. همه جوان بودیم و فیزیک خوبی داشتیم و کارگردانهای بزرگ و خوبی در اداره تئاتر کار میکردند و میتوانستند برای انجام کارهایی که از ما ساخته است، با ما کار کنند.