فرار سرمایه از خاک تشنه

 در این گزارش، به بررسی دقیق‌تر این روند، دلایل کاهش سرمایه‌گذاری و پیامدهای آن برای اقتصاد ایران پرداخته‌‌‌‌‌‌ایم. ایران کشوری نیمه‌‌‌‌‌‌خشک و کم‌‌‌‌‌‌بارش است، اما در دهه‌های اخیر، تغییرات اقلیمی، افزایش دمای هوا، رشد جمعیت، توسعه بی‌‌‌‌‌‌برنامه کشاورزی و سوءمدیریت منابع آب، خشکسالی را به بحرانی مزمن بدل کرده‌است. بر اساس داده‌های سازمان هواشناسی کشور، میزان بارندگی در بسیاری از مناطق به کمتر از ۵۰‌درصد میانگین بلندمدت رسیده‌است. این کاهش بارندگی در کنار برداشت بی‌‌‌‌‌‌رویه از منابع زیرزمینی باعث فرونشست زمین، شور‌شدن خاک و نابودی تدریجی ظرفیت‌های تولید کشاورزی شده‌است. استان‌هایی مانند کرمان، یزد، خراسان‌جنوبی و سیستان و بلوچستان بیشترین آسیب را دیده‌‌‌‌‌‌اند و بسیاری از مزارع و باغ‌ها یا به‌‌‌‌‌‌کلی رها شده‌اند یا تولید آنها به‌‌‌‌‌‌شدت کاهش ‌یافته‌است.

تصویر تیره سرمایه‌گذاری

در چنین شرایطی، سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی دیگر یک گزینه جذاب برای بخش‌خصوصی محسوب نمی‌شود. آمار‌ها نشان می‌دهد؛ سهم بخش کشاورزی از کل سرمایه‌گذاری‌های کشور، از حدود ۶‌درصد در سال‌۱۳۹۰ به کمتر از ۴‌درصد در سال‌۱۴۰۲ کاهش ‌یافته‌است. کاهش امنیت تولید، ریسک بالا، نوسانات شدید قیمت، نبود بیمه‌‌‌‌‌‌های کارآمد و نبود سازوکار حمایتی منسجم، باعث‌شده کشاورزان و سرمایه‌گذاران به این نتیجه برسند که بازدهی این بخش قابل‌اتکا نیست. از سوی دیگر، واردات گسترده برخی محصولات اساسی با ارز ترجیحی، مانند گندم، برنج و ذرت، باعث کاهش سودآوری تولید داخلی شده و انگیزه سرمایه‌گذاری را بیش از پیش تضعیف کرده‌است. جذب سرمایه‌گذاری خارجی در بخش کشاورزی همواره با چالش‌هایی همراه بوده، اما خشکسالی و کم‌‌‌‌‌‌آبی این چالش‌ها را تشدید کرده‌اند. 

سرمایه‌گذاران خارجی معمولا به‌دنبال محیط‌های باثبات، زیرساخت‌های مناسب و چشم‌‌‌‌‌‌انداز سودآور هستند، اما ایران با محدودیت منابع آب، فقدان زیرساخت‌های مدرن، تحریم‌های بین‌المللی و نبود تضمین‌‌‌‌‌‌های حقوقی برای بازگشت سرمایه، گزینه جذابی به‌نظر نمی‌رسد. برخی پروژه‌های مشترک کشاورزی که در سال‌های گذشته با کشورهای منطقه آغاز شده‌بودند، به دلیل کمبود آب یا مشکلات حقوقی، به مرحله اجرا نرسیده یا متوقف‌شده‌‌‌‌‌‌اند. به‌عبارت ساده، ایران به دلیل مشکلات آبی و قانونی نتوانسته مثل امارات در کشورهای دیگر کشاورزی کند. کشاورزی قراردادی یعنی یک کشور زمین‌‌‌‌‌‌های کشاورزی کشور دیگری را اجاره یا خریداری کند تا برای خود محصول تولید کند. این روش به کشورهای کم‌‌‌‌‌‌آب کمک می‌کند تا امنیت غذایی خود را تامین کنند، اما ایران تاکنون نتوانسته از این فرصت‌ها استفاده کند.

تبعات ‌‌‌‌‌‌کم‌توجهی به سرمایه‌گذاری

تضعیف سرمایه‌گذاری در کشاورزی تنها یک مشکل بخشی نیست؛ پیامدهای آن بسیار فراتر رفته و می‌تواند کل اقتصاد ملی را تحت‌تاثیر قرار دهد. بر اساس گزارش‌های بانک‌مرکزی، بخش کشاورزی در سال‌های اخیر با رشد منفی یا نزدیک به صفر مواجه بوده‌است؛ درحالی‌که در کشورهای توسعه‌‌‌‌‌‌یافته، سرمایه‌گذاری در کشاورزی هوشمند یکی از ابزارهای اصلی توسعه پایدار محسوب می‌شود. کاهش تولید داخلی، افزایش وابستگی به واردات، رشد کسری تراز تجاری، کاهش اشتغال روستایی، افزایش مهاجرت به شهرها و فشار بر منابع عمومی، تنها بخشی از پیامدهای نادیده‌گرفتن سرمایه‌گذاری در این بخش است. ادامه این روند ممکن است ایران را در آینده به واردکننده دائمی محصولات غذایی بدل سازد و امنیت غذایی کشور را به چالش بکشد.

کاهش تاب‌‌‌‌‌‌آوری اقتصاد روستایی

یکی از آثار مخرب کاهش سرمایه‌گذاری، کاهش تاب‌‌‌‌‌‌آوری جوامع روستایی است. نبود منابع مالی برای به‌‌‌‌‌‌روزرسانی تجهیزات، ناتوانی در استفاده از فناوری‌های نوین و کاهش حمایت دولتی، باعث‌شده بسیاری از کشاورزان خرد، تولید را متوقف کنند یا از فعالیت‌های مولد به سمت مشاغل غیررسمی یا مهاجرت سوق یابند. این روند باعث تضعیف ساختار اجتماعی-اقتصادی روستاها و تشدید نابرابری‌‌‌‌‌‌های منطقه‌ای شده‌است.

فرصت بازسازی

خشکسالی دیگر فقط یک مشکل محیط‌زیستی یا معضل بخش کشاورزی نیست؛ مساله‌ای ملی با ابعاد اقتصادی، اجتماعی و امنیتی است که اگر امروز چاره‌‌‌‌‌‌اندیشی نشود، فردا ممکن است با بحران‌های غیرقابل‌بازگشتی مانند نابودی کامل کشاورزی در برخی مناطق، قحطی پنهان و نا‌رضایتی اجتماعی روبه‌رو شویم. دولت باید با عزمی ملی و در همکاری با دانشگاه‌‌‌‌‌‌ها، تشکل‌های کشاورزی و بخش خصوصی، برنامه‌‌‌‌‌‌ای اضطراری برای نجات کشاورزی طراحی و اجرا کند؛ برنامه‌‌‌‌‌‌ای که هم راهکارهای کوتاه‌مدت برای مقابله با بحران، هم راهبردهای میان‌مدت برای تثبیت وضعیت و هم چشم‌‌‌‌‌‌انداز بلندمدت توسعه پایدار را دربر بگیرد. از سوی دیگر، افزایش آگاهی عمومی درباره مصرف بهینه آب و حمایت از تولید داخلی می‌تواند فشار بر منابع آبی را کاهش دهد و رسانه‌‌‌‌‌‌ها نیز با تبلیغ کشاورزی هوشمند و تشویق سرمایه‌گذاری در این بخش، می‌توانند به تغییرنگرش‌‌‌‌‌‌ها و جلب مشارکت عمومی کمک کنند. امروز زمان تصمیم‌گیری است؛ فردا ممکن است برای جبران خسارت‌‌‌‌‌‌ها بسیار دیر باشد. بازگرداندن اعتماد به سرمایه‌گذاران نیازمند اقداماتی گسترده، دقیق و منسجم است.

نخستین گام، تدوین یک «سند ملی سرمایه‌گذاری در کشاورزی با رویکرد اقلیم‌‌‌‌‌‌پذیر» است که در آن چارچوب حمایتی دولت، سازوکارهای مالی، نقش بخش خصوصی، فناوری‌های مورد‌نیاز و هدف‌گذاری‌های بلندمدت به روشنی تعریف شود. اقدامات مکمل در این زمینه می‌تواند طیف وسیعی از سیاست‌های هدفمند را دربر گیرد. از جمله این اقدامات می‌توان به تخصیص یارانه‌های مشخص برای سرمایه‌گذاری در سیستم‌های نوین آبیاری، توسعه بیمه‌‌‌‌‌‌های کشاورزی بر پایه شاخص‌های اقلیمی جهت کاهش ریسک سرمایه‌گذاری و ایجاد صندوق‌های ضمانت سرمایه‌گذاری با مشارکت دولت و بخش‌خصوصی اشاره کرد. همچنین ارائه تسهیلات ارزان‌‌‌‌‌‌قیمت به پروژه‌هایی که با هدف مقاوم‌‌‌‌‌‌سازی کشاورزی در‌برابر خشکسالی طراحی شده‌اند، می‌تواند نقش موثری در بازگشت اعتماد به سرمایه‌گذاران ایفا کند. در کنار این موارد، آموزش و ترویج کشت محصولات کم‌‌‌‌‌‌مصرف و مقاوم به خشکی و نیز تسهیل فرآیند ثبت و حفظ مالکیت زمین‌‌‌‌‌‌های کشاورزی، از دیگر گام‌های اساسی برای ارتقای امنیت سرمایه و تاب‌‌‌‌‌‌آوری بخش کشاورزی در‌برابر بحران خشکسالی به‌‌‌‌‌‌شمار می‌روند.

بحران یا فرصت؟

خشکسالی اگرچه بحرانی پرهزینه است، اما می‌تواند فرصتی برای بازاندیشی در مدل توسعه کشاورزی کشور باشد. تکیه بر شیوه‌‌‌‌‌‌های سنتی، کشاورزی گسترده و کم‌‌‌‌‌‌بازده، دیگر پاسخگو نیست. ایران نیازمند تحول اساسی در سیاست‌های کشاورزی خود است؛ تحولی که در آن توجه به جذب سرمایه، کارآیی منابع و آمادگی برای شرایط اقلیمی آینده در کانون توجه قرار گیرد. اگر این فرصت برای بازسازی از دست برود، در آینده‌‌‌‌‌‌ای نه‌‌‌‌‌‌چندان دور، نه‌‌‌‌‌‌تنها زمین‌‌‌‌‌‌های کشاورزی، بلکه ممکن است سرمایه، اشتغال و امنیت غذایی کشور نیز از دست برود.