شادکاری (قسمت صد و نهم)
شادکاری از طریق گفتوگوهای شغلی
رویاها
دومین گفتوگویی که باید بین مدیران و کارکنان صورت پذیرد گفتوگو درباره رویاهاست. رویاهای هر فرد، آن چیزهایی است که او میخواهد به آنها دست یابد و از طریق کار کردن آنها را تحقق بخشد. واژه «رویا» در این جا کاملا هوشمندانه و هدفمند انتخاب شده است. رویا با هدف کاملا متفاوت است و اغلب مدیران فقط از اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت ایشان سوال میکنند و جوابهایی که کارکنان به این نوع سوالات میدهند، عناصری مرتبط با مسائل حرفهای و کاری و نه فردی و انسانی است. اما هنگامی که صحبت از رویاهای فرد به میان میآید، او به این نتیجه میرسد که او بهعنوان یک انسان که دارای احساسات، ایده آلها و رویاهای خاص خودش است، نگاه میشود و نه صرفا یک کارمند، کارگر یا زیردست. در پاسخ به این سوال حساس است که کارکنان اجازه پیدا میکنند بیشتر گوینده و تولیدکننده باشند نه شنونده و دنبالکننده نظرات و ایدههای روسای خود. در واکنش به سوالات مطرح شده در مورد رویاهاست که افراد به مقام مافوق خود نه بهعنوان یک رئیس یا مدیر، بلکه بهعنوان یک انسان نگاه میکنند و در نتیجه میتوانند به او اعتماد کنند.
تنها در این شرایط افراد و اعضای تیمهای کاری اجازه مییابند تا از پیله محافظهکاری خود خارج شوند و آنچه در دل دارند و آن «من غیر جدی و غیر کاری» را به نمایش در آورند و این فرصت بی نظیر و فوق العادهای را برای مدیران و روسا پدید میآورد تا کارکنان را به همان مسیری هدایت کنند که در رویاهای شان به دنبال آن هستند و همین حرکت به سمت مسیر رویایی نهایت رضایتمندی، معناداری و انگیزه کارکردن را در افراد به وجود میآورد و روابط بین مدیران و کارکنان را به روابطی معنادار، پایدار و پربازده تبدیل میکند. اگر مدیری از کارمندان خود بخواهد بهعنوان مثال، پنج رویایی که در آینده به دنبال تحقق آن هستند را نام ببرد، در واقع این امکان را به آنها میدهد تا «من واقعی» خود را بیرون بریزند و آن چیزی که در رویاهای شان و از طریق کار کردن به دنبال رسیدن به آن هستند، را معرفی کنند و این همان نقطهای است که مدیران هوشمند باید روی آن سرمایهگذاری کرده و به افراد برای رسیدن به آن نقطه کمک کنند.
برای به ثمر نشستن این رویاپردازیها و کمک به کارکنان برای رسیدن به آنها، کافی است از هر کدام از کسانی که بهطور مستقیم به شما گزارش میدهند، بخواهید تا روی یک ورق کاغذ، بین سه تا پنج ستون بکشند و در بالای هر ستون، عنوان یکی از رویاهایی را که از طریق کارکردن به دنبال تحقق آن هستند بنویسند و در ادامه هر ستون، مهارتهایی را که برای تحقق آن رویا مورد نیاز است ذکر کنند. پس از ذکر این مهارتها افراد درمی یابند برای عملی ساختن رویاهای خود به کسب چه مهارتهایی نیاز دارند و چه گامهایی را باید با کمک مدیران بردارند. در این میان، وظیفه و کارکرد اصلی مدیران چیزی نیست مگر کمک به افراد برای اندیشیدن در مورد اینکه چگونه میتوان این مهارتها را کسب کرد و کدام پروژهها و مراحل را برای به ثمرنشستن این رویاها باید پشت سر گذاشت. (ادامه دارد)
ارسال نظر