گاهی اوقات طرف گفت‌‌‌وگوی شما ایده‌‌‌ای ندارد که باید چه کار کند و نمی‌تواند چیزی را که به دنبالش است پیدا کند. یا شما می‌‌‌خواهید ایده‌‌‌ خودتان را به اشتراک بگذارید.

در چنین مواقعی، پیشنهادهای خودتان را مطرح می‌‌‌کنید.

برای پیشنهاد کردن، سه قانون وجود دارد:

۱- به جای اینکه طرف گفت‌‌‌وگو را به سمت ایده‌‌‌ای که دارید هدایت کنید، خود پیشنهاد را مطرح کنید.

۲- پیشنهادتان را با دلیلی که برای مطرح کردنش دارید معرفی کنید: «طبق تجربه من...» یا «قضاوت من این است که...»

۳- از او طوری واکنش بخواهید که بداند بدون اینکه جریمه می‌شود می‌تواند پیشنهاد را رد کند.

گفت‌‌‌وگوی اشتباه:

- دارا: فرصت موجود را به من یادآوری کن.

- بن: برای داشتن ارتباطات عالی و عملکرد خوب، باید استعدادها را تجمیع کرد و نقاط ضعف را به حداقل رساند.

- دارا: پس به این ترتیب، آیا دادن بازخورد شخصی بهترین راه برای جلب همکاری افراد است؟

- بن: نه، فکر نمی‌‌‌کنم.

- دارا: پس استراتژی اثرگذارتر برای رواج صداقت و ارتباطات خوب در تیم شما چیست؟

- بن: (از اینکه به سمت یک پاسخ مشخص سوق داده شده، کمی معذب می‌شود) خب، فکر می‌‌‌کنم اینکه همه در یک جا کار کنند.

- دارا: عالیه! بیا این گزینه را در لیست بگذاریم.

- بن: خوبه. (اما در واقعیت این‌‌‌طور نیست و کمی آزرده‌‌‌خاطر است)

گفت‌‌‌وگوی درست:

- دارا: می‌‌‌خواهم قضاوتم را در این مورد بیان کنم. اشکالی ندارد؟

- بن: نه، حتما.

- دارا: خب، من فکر می‌‌‌کنم هدف تو این است که رامونا و بقیه اعضای تیم را وادار به مشارکت با هم کنی، استعدادهای آنها را ترکیب کنی و نقاط ضعفشان را به حداقل برسانی. درست می‌‌‌گویم؟

- بن: بله، کاملا.

- دارا: خب، با توجه به این موضوع، قضاوت من این است که یکی از کارهایی که می‌‌‌خواهی انجام دهی این است که به آنها کمک کنی به شکل حقیقی و محترمانه با هم حرف بزنند.

پس یک گزینه می‌تواند این باشد که یک جلسه تیمی برگزار کنی و هر چیزی را که اینجا با هم کشف کردیم، در آن جلسه به شکل آشکار و صادقانه مطرح کنی. واکنشت به این ایده چیست؟

- بن: فکر می‌‌‌کنم عالی باشد. فقط کمی ترسناک به نظر می‌‌‌رسد. و نگرانم که رامونا فکر کند همه ما علیه او دست به یکی کرده‌‌‌ایم.

در این مکالمه، شما تلاش نمی‌‌‌کنید طرف مقابل را متقاعد کنید که حق با شماست.

در واقع، اگر کاری کنید که طرف گفت‌‌‌وگوی شما با نظر مستقیم شما مخالفت کند، اثرش بیشتر از این است که خودش به نتیجه و نظر خاصی برسد.

اگر پاسخش این است که «نه، این جواب نمی‌‌‌دهد» می‌توانید صادقانه و با اشتیاق قلبی بگویید: «خب! منظورت به طور خاص از اینکه جواب نمی‌‌‌دهد، چیست؟»

وقتی در مورد یک گزینه می‌‌‌گویید به طور خاص، طرف گفت‌‌‌وگوی شما با یک چیز ملموس دست به گریبان است که به او کمک می‌کند قدم بعدی را پیدا کند.

وقتی طرف مقابل یک پیشنهاد را رد می‌کند، سه احتمال وجود دارد: اول، می‌توانید به یک موضوع مهم پی ببرید که به شناسایی گزینه‌‌‌های بهتر دیگر کمک می‌کند.

- دارا: می‌‌‌خواهم یک پیشنهاد بدهم. چه می‌شود اگر این فرآیند را با عذرخواهی از رامونا، وقتی که وسط حرفش می‌‌‌پری شروع کنی؟

- بن. امکان ندارد. این کار جواب نمی‌‌‌دهد.

- دارا: خب، منظورت به طور خاص از اینکه جواب نمی‌‌‌دهد چیست؟

- بن: این‌‌‌طوری او برداشت می‌کند که حق با خودش بوده و ما اشتباه کرده‌‌‌ایم.

 در نتیجه حس قربانی بودنش بابت اینکه جسارت داشته و حرفش را زده و حالا تنبیه شده، تقویت می‌شود. نگرانم زبانش سر من دراز شود.

- دارا: تا به حال این تجربه را داشتی که از رامونا عذرخواهی کنی و او زبانش را سر تو دراز کند؟

- بن: بله، اوایل یک بار به خاطر نظر آزاردهنده‌‌‌ای که داده بودم عذرخواهی کردم و او آن را در جلسه جلوی همه مطرح کرد. دوباره این اشتباه را تکرار نمی‌‌‌کنم.

- دارا: گرفتم. خب خوب است که این اطلاعات را در نظر داشته باشیم.

دوم، ممکن است طرف مقابل شما بفهمد که مخالفتش بر اساس یک فرضیه بررسی‌‌‌نشده است و با زیر سوال بردن این فرضیه، به یک پیشرفت مهم برسد.

- دارا: تا به حال این تجربه را داشتی که از رامونا عذرخواهی کنی و او زبانش را سر تو دراز کند؟

- بن: نه، ولی همسرم هر وقت از او عذرخواهی می‌‌‌کنم، همین کار را می‌کند.

- دارا: جالبه، اما رامونا همسر تو نیست. بهتر نیست این گزینه را در مورد او در نظر داشته باشی؟

- بن: متوجهم که در مورد رامونا بر اساس تجربیات کاملا غیرمرتبطی که داشتم، فرضیه‌‌‌سازی کرده‌‌‌ام.

سوم، با برخورد خوب به خاطر اینکه پیشنهاد شما را رد کرده، می‌توانید حمایت خود را نشان دهید.

- دارا: می‌‌‌خواهم یک پیشنهاد بدهم. چه می‌شود اگر این فرآیند را با عذرخواهی از رامونا، وقتی که وسط حرفش می‌‌‌پری شروع کنی؟

- بن: امکان ندارد.

- دارا: خب، بیا این گزینه را از روی میز برداریم.

اینجا می‌توانید صریح باشید، اما بسیار مهم است که این کار را با دقت انجام دهید.

مطمئن شوید که فقط پیشنهاد می‌‌‌دهید، حکم نمی‌‌‌کنید. از عبارت‌‌‌هایی مثل «نظرت در مورد... چیست» و «این چطور؟» و «این ایده هم هست» استفاده کنید.

وقتی گزینه‌‌‌ها را پیشنهاد می‌‌‌دهید، به زبان بدن، تن صدا و رفتار کلی طرف توجه کنید.

 اگر پیشنهاد شما به هر طریقی اثرگذار باشد، تغییر انرژی – چه مثبت و چه منفی – را می‌توانید تشخیص دهید.

به محض اینکه دو یا سه گزینه پیش روی خود داشتید، می‌توانید سراغ دومین وظیفه از مرحله چهارم ۴ اقدام بروید: کمک کردن به طرف

برای انتخاب.

منبع: کتاب می‌توانی دیگران را تغییر دهی