چرا «مقیاس‏‏‌پذیری» مختص موفق‏‏‌ترین شرکت‏‏‌هاست؟

 سرجیو سالگادو، استادیار مالی در دانشکده وارتون، می‌‌‌گوید: «در دینامیک‌‌‌های شرکتی، ما با یک پرسش اساسی مواجهیم: آیا شرکت‌‌‌های بزرگ‌‌‌تر بهره‌‌‌وری بیشتری دارند، یا فقط تکنولوژی‌‌‌های مقیاس‌‌‌پذیرتری در اختیارشان است؟» سالگادو و دیگر همکارانش در دانشگاه پنسیلوانیا، با تمرکز بر تفاوت‌‌‌ شرکت‌‌‌ها در مقیاس‌‌‌پذیری یا «بازگشت به مقیاس‌‌‌پذیری»، روش‌‌‌هایی را که شرکت‌‌‌ها کالا تولید می‌‌‌کنند و توسعه می‌‌‌یابند، بررسی کرده‌‌‌اند و دیدگاه‌‌‌هایی را برای سیاستگذاران، سرمایه‌‌‌گذاران و رهبران کسب و کار مطرح کرده‌‌‌اند. هابمر، استاد اقتصاد دانشگاه پنسیلوانیا، می‌‌‌گوید: «در یک دیدگاه سنتی، ما شرکت‌‌‌های بزرگی مثل آمازون را بهره‌‌‌ورتر از شرکت‌‌‌های دیگر می‌‌‌دانیم. اما مساله دقیقا این نیست. آمازون منحصر به فرد است، چون مقیاس‌‌‌پذیر است و این چیزی است که در تکنولوژی آنها نهادینه شده است.»

 مقیاس‌‌‌پذیری و بهره‌‌‌وری، عامل رشد شرکت‌‌‌ها

هابمر و سالگادو و همکارانشان، با بررسی شرکت‌‌‌های کانادایی طی حدود دو دهه، به این نتیجه رسیدند که مقیاس‌‌‌پذیری و نه فقط «بهره‌‌‌وری کل» توضیح‌‌‌‌‌‌دهنده این است که چرا برخی شرکت‌‌‌ها به میزان قابل توجهی بیشتر از بقیه رشد می‌‌‌کنند.

بهره‌‌‌وری با افزایش درآمد شرکت‌‌‌ها رشد می‌‌‌کند و در شرکت‌‌‌های بزرگ به یک سطح ثابت می‌‌‌رسد. اما مقیاس‌‌‌پذیری آنها همچنان افزایش می‌‌‌یابد. در واقع، ۵درصد شرکت‌‌‌های برتر، از «بازدهی به مقیاس» حدود ۱۰درصد بالاتر از همتایان کوچک‌‌‌تر خود بهره می‌‌‌برند که به آنها اجازه می‌‌‌دهد حتی با بزرگ‌‌‌تر شدن، به شکل کارآمدی گسترش یابند. بازدهی به مقیاس (RTS)، میزان تغییر بازدهی کسب وکارها را نسبت به افزایش مقیاس تولید آنها می‌‌‌سنجد. یعنی هر چقدر دروندادهای یک کسب و کار مثل نیروی کار و سرمایه بیشتر شود، بازدهی آن با نسبت بیشتری افزایش می‌‌‌یابد. این دیدگاه توضیح می‌‌‌دهد که چرا در یک صنعت یکسان با منابع یکسان، برخی شرکت‌‌‌ها رشد می‌‌‌کنند و برخی دیگر زمین‌‌‌گیر می‌‌‌شوند.   پژوهش‌‌‌های قبلی نشان داده‌‌‌اند که استفاده نابرابر از منابع بین شرکت‌‌‌ها، منجر به ناکارآمدی‌‌‌ می‌‌‌شود و اندازه شرکت و سودآوری آن‌‌‌ را تحت تاثیر قرار می‌‌‌دهد و در مقیاس بزرگ‌‌‌تر، بر رشد اقتصادی هم اثر می‌‌‌گذارد. این مطالعه یک قدم فراتر رفته و پیشنهاد می‌‌‌کند که تفاوت‌‌‌ در مقیاس‌‌‌پذیری، کلید فهم این دینامیک‌‌‌هاست. پژوهشگران داده‌‌‌های بیش از ۴.۳ میلیون گزارش عایدی شرکت‌‌‌های کانادایی از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۹ را تحلیل کردند - بیش از ۹۰درصد از تولیدات بخش خصوصی این کشور. این مجموعه داده گسترده به آنها امکان داد تا بهره‌‌‌وری و مقیاس‌‌‌پذیری را در صنایع مختلف و شرکت‌‌‌هایی با اندازه‌‌‌های مختلف، اندازه‌‌‌گیری کنند.

 چرا برخی شرکت‌‌‌ها مقیاس‌‌‌پذیرترند؟

جالب است که شرکت‌‌‌هایی که به مقیاس‌‌‌پذیری بالا دست یافته‌‌‌اند، تمایل دارند به‌‌‌صورت استراتژیک‌‌‌ برای دروندادها (مانند مواد اولیه) هزینه کنند و این موضوع در نهایت به رشد قوی‌‌‌تری منجر شده است. مقیاس‌‌‌پذیری فقط به معنی سرمایه‌‌‌گذاری مالی بیشتر نیست، بلکه یعنی شرکت‌‌‌ها چگونه از این سرمایه‌‌‌گذاری‌‌‌ها برای تولید بازدهی بیشتر (محصولات یا خدمات) استفاده می‌‌‌کنند. این مطالعه نشان داد حتی در صنایع مشابه نیز شرکت‌‌‌ها از نظر مقیاس‌‌‌پذیری کاملا با هم متفاوت هستند. به گفته هامبر، «ما دریافتیم که بزرگ‌‌‌ترین شرکت‌‌‌ها با هزینه‌‌‌های کمتری می‌‌‌توانند توسعه پیدا کنند. عملیات آنها برای مقیاس‌‌‌پذیری به شکلی کارآمد ساختاربندی شده که این مساله برای شرکت‌‌‌های کوچک‌‌‌تر همیشه این‌‌‌گونه نیست.» به‌‌‌طور متوسط، شرکت‌‌‌هایی که بازدهی به مقیاس بالاتری دارند، ۷ درصد بیشتر از شرکت‌‌‌های دیگر با دروندادهای یکسان، بازدهی تولید می‌‌‌کنند. این موضوع تاکیدی است بر اینکه یک رویکرد پایدار و مستمر نسبت به تولید، به‌‌‌جای استفاده از تاکتیک‌‌‌های موقت، اغلب باعث مقیاس‌‌‌پذیری می‌‌‌شود.

 دیدگاه‌‌‌های مهم برای اقتصاددانان و سیاستگذاران

این مطالعه، به جز توضیح دلیل موفقیت شرکت‌‌‌ها، دیدگاه‌‌‌های مهمی در اختیار اقتصاددانان و سیاستگذاران قرار می‌‌‌دهد.شرکت‌‌‌هایی که مقیاس‌‌‌پذیری بالا دارند، نه تنها سریع‌‌‌تر رشد می‌‌‌کنند و مدت بیشتری در کسب و کار باقی می‌‌‌مانند، بلکه دستمزدهای بالاتری نیز به کارکنان خود می‌‌‌دهند که می‌‌‌تواند شکاف‌‌‌های ثروت را کاهش دهد. با این حال، این مطالعه نشان می‌‌‌دهد که صاحبان کسب و کارهای ثروتمندتر، بیشتر تمایل دارند در شرکت‌‌‌هایی سرمایه‌‌‌گذاری کنند که به راحتی رشد می‌‌‌کنند (مقیاس‌‌‌پذیری بالا)، نه کسب و کارهایی که صرفا کارآمد هستند. این انتخاب می‌‌‌تواند نابرابری ثروت را تحت‌تاثیر قرار دهد، چون شرکت‌‌‌های مقیاس‌‌‌پذیر معمولا در طول زمان بازدهی بالاتری دارند. برای سیاستگذاران، این مطالعه به هزینه‌‌‌های نادیده گرفته شده ناشی از محدودیت‌‌‌های مالی یا توانایی دسترسی یک شرکت به منابع مالی می‌‌‌پردازد. این محدودیت‌‌‌های مالی، شرکت‌‌‌های مقیاس‌‌‌پذیر را بیشتر تحت‌تاثیر قرار می‌‌‌دهد؛ به این معنی که سیاست‌‌‌های تامین مالی ممکن است به حمایت از کسب و کارهای مقیاس‌‌‌پذیر برای کمک به موفقیت‌شان نیاز داشته باشند.

هامبر می‌‌‌گوید: «اگر آمازون صرفا در مقیاس بزرگ سودآور باشد، محدودیت‌‌‌های مالی اهمیت پیدا می‌‌‌کنند. بسیاری از شرکت‌‌‌ها ممکن است هرگز آغاز به کار نکنند، چون کارآفرینان بالقوه نمی‌‌‌توانند از این مانع اولیه عبور کنند.» سالگادو هم می‌‌‌گوید: «تحلیل کمّی ما نشان می‌‌‌دهد که تفاوت‌‌‌ها در RTS اثرات مهمی بر موانع مالی دارد.»  پیامدهای این مطالعه بسیار گسترده هستند. برای سرمایه‌‌‌گذاران، عامل مقیاس‌‌‌پذیری با تمرکز بر شرکت‌‌‌هایی که از روش‌‌‌های تولید رشد-محور استفاده می‌‌‌کنند، می‌‌‌تواند به استراتژی‌‌‌های سرمایه‌‌‌گذاری بهتر منجر شود. برای سیاستگذاران، این سوال مطرح می‌‌‌شود که چگونه مالیات‌‌‌ها، مشوق‌‌‌ها و سیاست‌‌‌های تامین مالی را می‌‌‌توان برای حمایت از مقیاس‌‌‌پذیری مورد استفاده قرار داد؛ به‌‌‌ویژه برای شرکت‌‌‌هایی که ممکن است تحت محدودیت‌‌‌های مالی سنتی به مشکل بخورند.

به طور خلاصه، این پژوهش نشان می‌‌‌دهد که مقیاس‌‌‌پذیری، و نه فقط بهره‌‌‌وری، یک محرک مهم برای رشد در بالاترین سطح است.

منبع: Knowledge Wharton