«اکونیرو» در میزگردی با صاحبنظران بررسی کرد
ورود صنایع به نیروگاهسازی؛ راهحل یا چالش جدید؟
دولت اما موضوع ایجاد نیروگاه توسط صنایع انرژیبر مانند فولاد را به عنوان یک برنامه اصلی دنبال میکند و اعتقاد دارد این صنایع میتوانند بخشی از چالشهای صنعت برق را حل کنند. حال سوالات مختلفی در این خصوص مطرح میشود که آیا اصولا سپردن صنعتی بسیار تخصصی به صنایع دیگر منجر به احداث نیروگاه میشود و دستاوردهای لازم را به همراه خواهد داشت؟ آیا این ماموریت جدید صنایع را از رسالت اصلی خود دور نمیکند؟ گذشته از اینها چه تضمینی وجود دارد که صنایع در پیک مصرف مالک برق تولیدی خود باشند؟ «اکونیرو» به منظور واکاوی این موضوع میزگردی با حضور نوید ایزد پناه، کارشناس صنعت فولاد و عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران و سید صادق نیکو سپهر، کارشناس صنعت برق ترتیب داده که در ادامه میآید.
در دنیا به هنگام بحران برق، دولتها سراغ پرمصرفها میروند اما در کشور ما محدودیتها در بخش صنایع اعمال میشود. چرا کشور ما متفاوت از دنیا عمل میکند؟
نیکو سپهر: نکته اینجاست که الگوی یکنواختی در تمام دنیا وجود ندارد و نمیتوان راهحلها را به سایر کشورها تعمیم داد. از طرفی در مورد ایران هم راهحل مساله یک پله فراتر از اقتصاد انرژی است و مسائل دیگری هم در میان است که باید مدنظر قرار بگیرد. نکته دیگر اینکه ما در شرایط فعلی بار کششپذیر برای بخش خانگی نداریم و شاید در یک برههای با فرهنگسازی بتوانیم مصرف را در این بخش کاهش دهیم، اما در شرایط کنونی نمیتوان ظرف یک ماه از مشترکان خواست 20درصد صرفهجویی کنند. حتی در برخی از استانها شاهد رعایت الگوی مصرف هستیم و اعمال محدودیت جدید بر این مصرفکننده بسیار سخت است؛ بنابراین اگر چه ممکن است از نظر اقتصادی انتقال محدودیتها به صنایع موفق نباشد اما از بین راهحلهای پیشرو این اقدام منطقیترین راه به نظر میرسد.
برخی عنوان میکنند که صنایع انرژیبر مانند فولاد، سیمان، آلومینیوم و... به دلیل ارزانی برق مصرفی به بهرهوری و کاهش مصرف بیتوجه هستند. نقدی به این نظر دارید؟
ایزد پناه: در تمام دنیا بخشی از ارزش افزوده صنایع انرژیبر با کمک انرژی حاصل میشود اما اگر بخواهیم به طور ویژه در مورد موضوع برق اظهارنظر کنیم، میتوان گفت صنعت فولاد کشور ما جزو صنایع مدرن به شمار میرود و از حیث مصرف برق فاصله چندانی با صنایع فولادی اروپا ندارد و شاید اهمیت و اجبار به صادرات باعث شده تا خطوط صنایع فولاد بسیار بهروز باشد. این اتفاق را در صنعت سیمان هم شاهدیم کما اینکه 70درصد سیمان کشور در دهه 80 با تکنولوژی روز ساخته شده و حتی معدود کارخانههای قدیمی هم بهینه شدهاند. بنابراین اینکه صنایع انرژیبر ما فراتر از استانداردهای جهانی مصرف میکنند، آدرس درستی نیست.
نکته دیگر اینکه در همه جای دنیا به صنایع بزرگ و معدنی انرژی ارزانتر میدهند زیرا تولید ناخالص که ایجاد میکنند، بسیار فراتر از سوبسیدی است که دریافت میکنند و از طرفی به دلیل مصرف بالای انرژی پیک یکنواختتری به شبکه میدهند. به طور نمونه در کشوری مانند ژاپن در مناطق کممصرف برق به صنایع فولاد و آلومینیوم برق مجانی میدهند چرا که اگر در شب مصرف را کم کنند، خیلی از نیروگاهها در طول روز به پیک مورد نظر نمیرسند؛ بنابراین این موضوع نشان میدهد که راهحل رفع مشکل سیاستهای کنونی نیست و باید به صنایعی که ارزش افزوده ایجاد میکنند، برق ارزانتری داده شود و بالعکس به بخش خانگی با قیمت بالاتری برق فروخته شود.
وزارت صمت و وزارت نیرو توافقنامهای قبل از آغاز فصل گرما داشتند که شرکتها را برای اعمال محدودیتها به چند بخش تقسیم کردند. به نظر شما این توافق گارانتی حل مشکلات خاموشی است؟
نیکوسپهر: پیک مصرف سال گذشته ما از 96هزار مگاوات فراتر رفت و پیشبینیهای دمایی برای امسال ارقام بالاتری را نشان میدهد. من به اینکه با اعمال محدودیتهای صنایع بتوان 10 تا 16هزار مگاوات را مدیریت کنیم، خوشبین نیستم.
صرف نظر از اینکه آیا این محدودیتها کافیست یا خیر، شما این راهکار را به عنوان راه نجات میدانید؟
نیکو سپهر: اگر چه بخش صنعت ارزش افزوده خلق میکند، اما در صنعت یارانه زده برق ایران که خود را متولی خدمات اجتماعی میداند، سالهاست که قیمت برق در بازار سرکوب شده و توسعهای در این صنعت اتفاق نیفتاده است و حتی صندوق توسعه ملی امروز به بخش برق تسهیلات نمیپردازد. اینکه آقای ایزدپناه عنوان میکنند که باید به صنایعی که ارزش افزوده خلق میکنند، به میزان نیاز برق تخصیص داده شود، مربوط به زمانی است که تمام این چرخه به درستی عمل کند، اما در شرایطی که با کسری 10هزار مگاواتی مواجهایم، مجبوریم این فشار را به صنعت تحمیل کنیم. در کل سال 350 میلیارد کیلوات ساعت مصرف شبکه بوده که یکسوم یعنی 110 میلیارد کیلووات ساعت مربوط به صنعت بوده و متاسفانه روش غیراقتصادی محدودیتهای برق صنایع تنها راه پیش رو است.
با توجه به اینکه طبق برنامه قرار است شهرکهای صنعتی نیم روز در هفته قطعی برق را تجربه کنند، تا چه اندازه به این میزان محدودیت بسنده شده است؟
ایزدپناه: اعداد و ارقام نشان میدهد که قطعی برق فراتر از نیم روز است و ما حتی از طریق اتاق بازرگانی موضوع توافق وزارت صمت و وزارت نیرو را از معاونان وزارت صمت پیگیری کردیم که عنوان کردند توافقی در این خصوص انجام نشده و صرفا پیشنهاد توانیر عملیاتی شده است. نکته دیگر اینکه وجود یک برنامه که کارها منطبق بر آن انجام شود، حتما کمک میکند. به طور مثال اگر شهرکی قرار باشد دوشنبه محدودیت برق را تجربه کند، مدیران شرکتها از راههای مختلف فعالیتشان را با این تعطیلی سازگار میکنند اما چنانچه این تعطیلی ناگهان از دوشنبه به سایر روزهای هفته منتقل شود، باعث سردرگمیمیشود و در این شرایط عملا بیبرنامگی بهتر از برنامهای است که نادرست اجرا شود.
مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی را اعلام کرد که از اردیبهشت سال گذشته تا آخر تیر ماه شاهد یک روند کاهشی در تولید فولاد بودیم، اما کارشناسان وزارت نیرو نه تنها برکاهش تولید صحه نگذاشتند، بلکه اعتقاد داشتند که ظرف این مدت حتی تولید افزایش یافته است. در این خصوص چه نظری دارید؟
نیکو سپهر: نیروگاهها با تمام ظرفیت در پیک تولید برق میکنند و البته شرایط دمایی باعث کاهش تولید میشود. بعد از پایان مهر ماه نیروگاهها برنامههای تعمیرات دورهای را در پیش میگیرند و از آبان ماه نیروگاهها از مدار خارج میشوند اما به برخی از واحدها به دلایلی نظیر راندمان بالاتر برخی نیروگاهها یا جبران عدمدسترسی نیروگاههای نیمه شمالی کشور به سوخت در زمستانهای سخت، اجازه خروج از مدار و انجام تعمیرات نمیدهند؛ بنابراین نیروگاههایی که نتوانستهاند تعمیرات را از آبان ماه انجام دهند، نیمه اسفند ماه اورهال را انجام میدهند، اما مشکلات تامین برخی قطعات، تامین مالی یا گرم شدن زود هنگام هوا باعث میشود تا اوایل اردیبهشت هم با خاموشی همراه شود که نمونه این اتفاق را در سال 1400 شاهد بودیم. کما اینکه در سال 1400 بعد از خاموشی در اوایل اردیبهشت، نیروگاهها زمانی که وارد مدار شدند، مشکل حل شد و مجدد در تیرماه خاموشیهای جدید آغاز شد. این آمار افزایش تولید ممکن است به خاطر جابهجاییهای خاموشی پیش آمده باشد.
ایزدپناه: من فکر میکنم دو موضوع در این اظهارنظر با هم خلط شدهاند؛ ما تقریبا در سال گذشته 14درصد رشد ظرفیت صنعت فولاد داشتهایم و طبیعی است که باید در مهر ماه که وضعیت هوا بسیار مساعد است، نسبت به مدت مشابه سالهای گذشته شاهد رشد 14درصدی تولید فولاد باشیم. بنابراین این اتفاق نه به خاطر انرژی بیشتر بلکه به خاطر استفاده از افزایش ظرفیت در ماههایی که مشکل انرژی نبوده ایجاد شده است؛ با وجود این اگر چه در طول سال میزان تولید افزایش یافت، اما در تابستان 1401 نسبت به تابستان 1400 فولاد کمتری تولید شد، اما کارشناسان وزارت نیرو بدون توجه به اصل مساله (افزایش ظرفیت 14درصدی فولاد) عنوان میکنند که با وجود تمام مشکلات در سال 1401 نسبت به 1400 فولاد بیشتری تولید کردهایم.
بنابراین در پیک تابستان سال گذشته محصول کمتری تولید کردیم و شوک قیمتی آن در بسیاری موارد و اقتصاد کلان تاثیرگذار بود چرا که صنعت فولاد یک صنعت صادراتی است. اگر قیمت برق را نزدیک به نرخهای جهانی در نظر بگیریم، فولاد 600 دلاری، 12 دلار هزینه انرژی دارد اما ما با عدمتخصیص برق 12 دلاری، کشور را از سود 600 دلاری هر تن فولاد محروم کردهایم و این اتفاق باعث از بین رفتن سرمایهگذاری بسیار بزرگ و مشکلاتی مانند کمبود ارز و جهش نرخ آن میشود؛ بنابراین اینکه من معتقدم در قطع برق باید موضوع ارزش افزوده را در نظر بگیریم، به همین دلیل است.
یکی از سیاستگذاریهای دولت سیزدهم و وزارت نیرو این است که صنایع را به سمت احداث نیروگاه سوق میدهند. نظر شما در این خصوص چیست؟
نیکو سپهر: بنده طرح این موضوع را ناشی از تیزهوشی وزارت نیرو میدانم. در واقع وزارت نیرو امروز با بررسیها تشخیص داده که صنعت تنها بخشی است که میتواند این بار را از روی دوش دولت بردارد و در عوض برخی مشوقها را برای صنایع در نظر گرفته است، اما یادمان باشد که وقتی صحبت از احداث نیروگاه میشود، منظور این نیست که صنایع خودشان نیروگاه بسازند. منظور تعریف گواهی ظرفیت توسط وزارت نیرو است که بر مبنای آن نیروگاهساز نیروگاه بسازد و با صنعت قرارداد ببندد؛ در واقع نیروگاهساز برق را ترانزیت میکند و این میزان ظرفیت ایجاد شده به صنعت تعلق میگیرد؛ در واقع اگر یک شرکت فولادی با یک سازنده نیروگاه قرارداد بلندمدت ارزی ببندد و پیش پرداخت مناسب را فراهم کند، کمتر از دو سال اولین واحد گازی و در طول چهار سال سیکل ترکیبی وارد مدار میشود اما انجام این کار توسط وزارت نیرو بیش از 10 سال طول میکشد؛ بنابراین معتقدم در شرایط کنونی اگر قرار است 10هزار مگاوات کسری جبران شود، هیچکس به اندازه فولادیها توانایی مالی و انگیزه ندارد.
با این وجود من مشکل این قرارداد را ثابت نبودن قوانین و مقررات میبینم. به طور مثال روزی که این تفاهمنامه امضا میشود، خوراک سوخت فولاد 2هزار تومان بوده است و با یک حساب سرانگشتی شرکت فولادی از احداث نیروگاه و به صرفه بودن آن اطمینان حاصل میکند اما بعد از یک سال از گذشت قرارداد خوراک سوخت به 5هزار تومان میرسد و فولادساز برای ادامه کار دچار مشکل میشود. بنابراین اگر وزارت نیرو و مقامهای بالاتر دولت میخواهند فولادساز وارد این عرصه شود، باید بداند که یک شرط مهم ثابت ماندن خوراک نیروگاه است و با فراهم کردن این شرایط، فولادساز میتواند از این ظرفیت استفاده کند.
ایزد پناه: من فکر میکنم در حال تعارف در مورد مساله تامین برق هستیم؛ هیچ کس برای یک لیوان شیر یک گاو نمیخرد و کسی که 10هزار راس گاو دارد، به راحتی قادر است 15هزار راس گاو را هم مدیریت کند. من برخلاف آقای نیکو سپهر معتقدم مجبور نیستیم کار تولید برق را به فولادیها بسپاریم چون ما در کشور نیروگاه دار بخش خصوصی داریم که میتواند این کار را انجام دهد. دولت در چنین فضایی باید روی مکانیزم بازار متمرکز شود تا هر کس در جای خود قرار گیرد و در این صورت مشکل برق حل میشود. در کشور برای تولید برق صنایع حداکثر 10 شرکت نیروگاه دار لازم داریم چون یک نیروگاه دار تیمهای تخصصی تعمیرات، توربین، ژنراتور و ترانس نیاز دارد و از طرفی نیروگاهدار نمیتواند فقط یک نیروگاه داشته باشد چون باید بین نیروگاههای خودش در نقاط مختلف شبکه بالانس به وجود بیاورد تا وقتی با فولادساز یا توزیع شبکه قرارداد تامین برق ببندد، با چند نیروگاه این کار را انجام میدهد و وقتی یک نیروگاه را خاموش میکند، با سایر نیروگاهها برق را ترانزیت کند.
دولت هم در این فرآیند نقش رگولاتور و تنظیمگر را بر عهده میگیرد تا به تولیدکننده و مصرفکننده اجحاف نشود. یک نیروگاهساز حرفهای امروز در مقیاس جهانی هر کیلووات را با کمتر از 500 دلار میسازد اما هیچ فولادسازی هر کیلووات را کمتر از 1000 دلار نمیتواند بسازد و حتما هزینه تعمیر و نگهداری ما دو برابر یک نیروگاهساز حرفهای است و این هزینهها از جیب اقتصاد کشور پرداخت میشود. نکته مهم اینکه اگر توانیر را به عنوان نهاد ناظر میشناسیم، حق تولید، توزیع، خرید، فروش و مصرف ندارد تا تعارض منافع پیش نیاید. شرط دوم این است که نباید در بخش تولید و مصرف انحصار وجود داشته باشد چرا که در این صورت هر کدام از این دو طرف میتوانند قیمت را تعیین کنند و سوم اینکه قدم به قدم به سمت آزادسازی قیمت و استفاده از ابزارهای رگولاتوری پیش برویم. نکته مهم دیگر اینکه برخی از کارشناسان عنوان میکنند که در کنار کارخانهها نیروگاه بسازید در حالی که در نقطهای که آلومینیوم احداث میشود، الزاما نمیتوان نیروگاه برق احداث کرد چرا که موضوع ارتفاع و... بسیار حائز اهمیت است.
بخش خصوصی صنعت برق باید چه راهکار مشخصی برای عبور موفق صنایع از پیک ارائه کند؟
ایزدپناه: ما در گذشته و دهه 80 با چند نیروگاهساز به شکلی که آقای نیکوسپهر عنوان میکنند، قرارداد داشتهایم، اما این موضوع لغو شده است؛ حتی زمای که نیروگاهساز زمانی که برای دریافت تسهیلات به صندوق توسعه ملی مراجعه میکرد، از آنها خریدار تضمینی را میخواستند که ما و دو شرکت فولادی را به عنوان خریدار معرفی کرد، اما توانیر برق این نیروگاهسازها را برای ما قطع میکرد؛ بنابراین آنچه شما در مورد این تفاهمنامه عنوان میکنید، کاملا شبیه همان اتفاق دهه 80 است اما واقعیت امر این است که برخلاف نظر شما این تفاهم نامه از صنایع میخواهد که خودشان اقدام به ساخت نیروگاه کنند.
نیکوسپهر: قرارداد شما خرید انرژی بوده یا سرمایهگذاری؟
ایزدپناه: سرمایهگذاری بوده و بیش از 10 مورد شبیه این اتفاق را میتوانم مثال بزنم.
نیکو سپهر: توانیر به عنوان شرکت مادرتخصصی مجری سیاستهای کلان است و نمیتوان این نهاد را مسوول تمامیمشکلات دانست چرا که به هر حال در گذشته نوع شکلدهی بازار و اقتصاد صنعت دچار مشکل بوده است اما پیشبینی این است که در سال 1402 درآمد توانیر از فروش برق ناشی از مابهالتفاوت اجرای مقررات، به 100هزار میلیارد تومان برسد.
ما امروز در حوزه تولید نیروگاه، سازندگانی داریم که هر مگاوات سیکل ترکیبی را به نرخ 550هزار یورو احداث میکنند و بازار این تعامل هم وجود دارد و بقیه ماجرا به هنر تنظیمگر بر میگردد که این ضمانت را به شما به عنوان خریدار ظرفیت بدهد؛ به این معنا که شما یک سرمایهگذار حرفهای را انتخاب کنید و ظرفیت نیروگاهها را در مدت زمان مشخصی با پرداخت پیش قرارداد مال خودتان کنید و وزارت نیرو و برق منطقهای زیر این قرارداد را امضا و تضمین کند که این برق تحت هیچ شرایطی هایجک نمیشود تا هم دو طرف مطمئن باشند و هم امکان دریافت تسهیلات از صندوقهای توسعه و تامینکنندگان مالی فراهم شود.
ایزد پناه: من یک پیشبینی تقریبا سیاه با وضعیت حاضر از آینده دارم. قیمت برق در دنیا تا 10 سال آینده به کمتر از یک سنت میرسد. کما اینکه کشورهایی مانند اسپانیا و انگلستان مازاد تولید تجدیدپذیر دارند. در واقع قیمت انرژی و مزیت برق تا 10 سال آینده حذف میشود، آن هم در حالی که 10 سال دیگر توجیهی ندارد سرمایهگذاران در کشور با شرایط انرژی کنونی صنعت ایجاد کنند و ترجیح میدهند در کشورهای دیگر سرمایهگذاری کنند و حتی امروز اگر توسعه صنعت فولاد و آلومینیوم را شاهدیم به خاطر اقدامات 20 سال پیش است. در این زمینه کشورهای جنوبی حوزه خلیج فارس در یک دوره تاریخی اشتباه استراتژیکی به نام فروش انرژی داشتند و ما در دورانهای گذشته، به گونهای برنامهریزی کردیم که با استفاده از این انرژی و تولید محصولاتی مانند مس، فولاد و آلومینیوم خلق ارزش کنیم. در واقع امروز ما 40 میلیون تن ظرفیت تولید فولاد و کشور عربستان 10 میلیون تن ظرفیت دارد؛ در حالی که آنها یک برنامه 50 میلیون تنی را دنبال میکنند و به سرعت رشد خواهند کرد. بنابراین معتقدم اگر با این وضعیت ادامه دهیم، 10 سال دیگر شرایط به گونهای پیش میرود که صنایعی مانند فولاد، سیمان و.... دیگر تاب و توان ایستادگی با شرایطی که توانیر ایجاد میکند، ندارند.
انتظار بخش فولاد برای تامین انرژی از دولت چیست؟
ایزدپناه: مشخصا در کمیسیون صنایع اتاق بازرگانی یکی از اصلیترین مباحث، رگولاتوری در تمام بخشهای انرژی اعم از برق، گاز، آب و... است. ما اعتقاد داریم رگولاتوری باید مانند داور زمین فوتبال شرایط بازی منصفانه ایجاد کند. همان قدر که خطرناک است دولت کار اقتصادی کند، به همان اندازه رگولاتوری بخشخصوصی نیز خطرناک است؛ کما اینکه باشگاههای فوتبال نمیتوانند داور را تعیین کنند. بنابراین راز موفقیت در تمامیصنایع از جمله نفت، فولاد، خودرو، و... این است که دولت فقط یک رگولاتور باهوش باشد.