فــــقر و تاثیرات روانشناختی آن بر آیندهنگری
اثر فقر بر هیجان و استرس
برای چند دهه، رابطه میان سطح درآمد و وضعیت روانشناختی افراد بهعنوان پارادوکس استرلین شناخته میشد. مطالعات جدید نشان میدهند که درآمد بیشتر با شادی و رضایت از زندگی بیشتر همراه است. در همین راستا نشان داده شده است که فقر بر سلامت ذهنی اثرگذار است. بهعنوان مثال، کشورهای فقیر نسبت به کشورهای ثروتمند بهطور متوسط ۵/ ۱ تا ۲ برابر بیشتر از افسردگی رنج میبرنند. همچنین برخی از مطالعات عصبشناختی اداعا میکنند که سطح درآمد و موقعیت اقتصادی و اجتماعی فرد با هورمون استرس، کورتیزول، در ارتباط است. بهطور مشخص، میزان کورتیزول در افراد با سطح درآمد کم و موقعیت اقتصادی و اجتماعی پایین، بیشتر است. بهطور مثال میزان این هورمون در کشاورزانی که محصولات آنها ار بین رفته است یا کسانی که به تازگی شغل خود را از دست دادهاند، بالاتر است.
در مجموع، میتوان گفت که فقر بر سلامت ذهنی از جمله افسردگی و استرس و دیگر بیماریهای ذهنی اثرگذار است. اما ممکن است این سوال مطرح شود که این رابطه ممکن است عکس باشد. در مطالعهای، به شرکتکنندگان بهطور غیرمشروط مبالغی معادل با صفر، ۴۰۰ یا ۱۵۰۰ دلار داده شد. در همین حال، میزان شادی، رضایت از زندگی، افسردگی و استرس آنها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که وقتی افراد مبلغ مثبتی دریافت کردند، همه این متغیرها بهبود یافتند. اما هورمون استرس تنها در کسانی کاهش پیدا کرد که مبالغ بسیار بزرگی دریافت کرده بودند. در مطالعه دیگری، کشاورزان کنیایی در دوران خشکسالی، دارای سطح بیشتری از این هورمون بودند. در واقع، اشاره به تمام مطالعات انجام شده در این حوزه، خارج از حوصله این نوشتار است اما تمام آنها بر رابطه علی فقر بر متغیرهای روانشناختی از جمله استرس تاکید دارند. اما حال میخواهیم این سوال را مطرح کنیم که آیا هیجانات منفی و استرس بر ریسکگریزی و تنزیل زمانی اثرگذار است. به عبارت دیگر، آیا هیجانات منفی و استرس یکی از کانالهایی است که فقر، رفتار اقتصادی را تحت تاثیر قرار میدهد؟
اثر فقر بر ریسکپذیری و تنزیل زمانی
در مطالعات بسیار زیادی نشان داده شده است که افراد فقیر، به خصوص در کشورهای در حال توسعه، ریسکگریزتر هستند و به احتمال بیشتری نسبت به افراد ثروتمند پیامدهای آینده را تنزیل میکنند. بهعنوان مثال، نرخ تنزیل زمانی افراد فقیر در آمریکا بسیار بزرگتر از افراد ثروتمند است. بهطور مشابه، مطالعه بر خانوارهای اتیوپیایی و هندی که منبع اصلی درآمد آنها حاصل از کشاورزی است، حاکی از آن است که رابطهای منفی میان سطح درآمد یا ثروت با نرخ تنزیل زمانی (که بهصورت رفتاری در محیط آزمایشگاهی اندازهگیری میشود) وجود دارد. اما نکته قابل توجه آن است که با استفاده از متغیرهای ابزاری نشان داده است که این رابطه علی-معلولی است. به این معنا که فقر دارای اثر علی بر ریسکپذیری و تنزیل زمانی است. بنابراین، این گزاره که تمایل به ریسکگریزی و تنزیل زمانی بیشتر علت فقر است، گزاره درستی نیست.
شوکهای درآمدی منفی یکی از مشخصههای زندگی افراد فقیر است و حساسیت آنها به چنین شوکهایی مخصوصا به دلیل دسترسی کم به بازارهای اعتبارات بیشتر است؛ بنابراین مطالعه اثر شوکهای درآمدی منفی بر انتخابهای اقتصادی موضوع جالبی است. در مطالعه آزمایشگاهی که اخیرا انجام شده است، شرکتکنندگان بهطور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترلی تقسیم شدند. افراد گروه آزمایشی بهطور برونزا با شوکهای منفی درآمدی مواجه بودند. نتایج نشان داد که افراد گروه آزمایشی نسبت به افراد گروه کنترلی که با شوک منفی درآمدی روبهرو نبودند، رفتار کوتاهمدتبینتری از خود نشان دادند. به علاوه، وقتی این شوک به شوک مثبت درآمدی تبدیل شد، هیچ اثر عکسی پیدا نشد. بنابراین، شوکهای منفی درآمدی تنزیل زمانی را افزایش میدهد.
در مطالعه مشابهی، شرکتکنندگان به گروه فقیر (با بودجه کمتر) و ثروتمند (با بودجه بیشتر) تقسیم شدند. از آنها خواسته شد تا در یکسری از تصمیمهای خرید شرکت کنند. طبیعتا آنهایی که بودجه کمتری داشتند با تصمیمهای سختتری مواجه بودند زیرا که توانایی خرید کمتری از کالاهای دلخواه خود را داشتند. از طرفی، اتخاذ تصمیمهای سخت منابع شناختی بیشتری را مصرف میکند و بنابراین میتوان انتظار داشت که افراد گروه فقیر نیازمند اراده و خود کنترلی بیشتری هستند. نتایج نشان داد که فرضیه مورد نظر درست است. به این معنا که فقر از طریق در معرض قرار دادن افراد به استفاده از اراده و خود کنترلی بر تصمیمگیری آنها اثر گذار است. در نتیجه، میتوان انتظار داشت که از این طریق فقر بر تنزیل زمانی اثر گذار باشد.
چرا فقر بر ریسکپذیری و تنزیل زمانی موثر است؟
شرایط اقتصادی و اجتماعی زندگی افراد فقیر ممکن است ریسکگریزی و تنزیل زمانی آنها را تحت تاثیر قرار دهد، حتی اگر ترجیحات ذاتی زمانی و ریسکی آنها با افراد ثروتمند یکسان باشد. بهعنوان مثال، افراد فقیر اغلب اوقات به بازارهای اعتبارات دسترسی ندارند و مجبور به قرضگیری از کانالهای غیررسمی هستند. آنها همچنین با نرخهای بهره بسیار بالا مواجه هستند و قرضدهندگان بیشتر از مقدار مشخصی به آنها قرض نمیدهند. در مطالعهای تجربی نیز این نوع نگاه به فقر مورد تایید قرار گرفته است. به علاوه، افراد فقیر به دلیل برخورداری از تجربههای ناگوار در ریسکگریزی میتوانند به چنین رفتارهایی دچار شوند. مثلا از بین رفتن محصولات کشاورزی باعث میشود که در تصمیمگیری در موقعیتهای ریسکی محافظهکار شوند. در ادامه بحث میکنیم که چگونه فقر باعث به وجود آمدن استرس و هیجانات منفی میشود و چگونه بر ریسکپذیری و ترجیحات زمانی اثرگذار است.
اثر هیجانات منفی و استرس بر ریسکپذیری و تنزیل زمانی
برای مطالعه این روابط، شرکتکنندگان در آزمایشی بهطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در گروه اول، افراد در معرض محرکهایی قرار گرفتند که پتانسیل ایجاد ترس زیاد در آنها را داشت و در گروه دوم این محرکها دارای تاثیر ضعیفتری بر میزان ترس بودند. سپس از افراد هر دو گروه خواسته شد تا در یک موقعیت ریسکی، انتخابی صورت دهند. نتایج نشان داد که افرادی که ترس و استرس کمتری دریافت کرده بودند، در مقایسه با افراد گروه اول ریسکگریزتر رفتار کردند. در مطالعه دیگری، افراد پس از مشاهده فیلم ترسناکی که در آن فردی بهطور غیرانسانی شکنجه میشد، درجه ریسکگریزی بیشتری از خود نشان دادند. به عبارت دیگر، القای ترس و استرس نیز باعث تحریک شدن خصوصیتهای ریسکگریزی در افراد میشود. اگرچه تحقیقات نشان میدهند که القای ترس و استرس در ریسکپذیری افراد تاثیر دارد اما اگر این القائات کوتاهمدت باشد، دارای اثرات بلندمدت بر رفتار ریسکپذیری افراد نیستند.
در همین راستا، چند مطالعه نشان میدهند که اثرات منفی استرس باعث کاهش آیندهنگری افراد میشود. در آزمایشی افراد پس از دیدن فیلمهای ناراحتکننده و ناامیدکننده در مقابل دو انتخاب قرار گرفتند. اگر آنها گزینه اول را انتخاب میکردند بلافاصله پول کمی دریافت میکردند. اگر گزینه دوم را انتخاب میکردند، در آینده پول زیادی دریافت میکردند. نتایج این آزمایش نشان میدهد که افراد گروه آزمایشی در مقایسه با افراد گروه کنترلی (که چنین فیلمی را ندیده بودند)، بیشتر گزینه اول را انتخاب کردند. این نتایج نشان میدهد که ناراحتی و افسردگی، بر صبر اثرگذار است. بنابراین، آیندهنگری را کاهش و تمایل به سرمایهگذاریهای بلندمدت از جمله در آموزش و سلامت را کم میکند. ممکن است این سوال پیشاید که هیجانات منفی و استرس تا چه میزان بر آیندهنگری اثر دارد؟ به این سوال میتوان از طریق نتایج مطالعه اخیری پاسخ داد.
این مطالعه نشان میدهد که استرس از طریق تغییر تمایلات برای برنامهریزی اهداف بلندمدت به رفتارهای عادی، بر آیندهنگری اثرگذار است. منظور از رفتارهای عادی، رفتارهای مبتنی بر مصرفگرایی است. استرس ممکن است بر نزدیکبینی افراد تاثیر گذارد. از آنجا که تصمیمات مصرفی زودتر به نتیجه میرسند، افراد را دچار تمایل ذهنی میکند. با این دیدگاه میتوان به این نتیجه رسید که تصمیمگیری در شرایط محدودیت منابع نیز ممکن است به نزدیکبینی منجر شود و افراد را از انتخاب گزینههای بهتر محروم کند. بهطور مثال، کشاورزان در زمان پیش از برداشت محصول نسبت به زمان پس از فروش محصول، از لحاظ مالی بدتر عمل میکنند. در نتیجه، ممکن است یکی از مکانیزمهایی که افراد فقیر با توجه به محدودیت اطلاعات و منابع مالی دست به تصمیمهای عجولانه و غیرعقلانی میزنند، تمایل آنها به ریسکگریزی و تنزیل زمانی باشد.
ارسال نظر