گفتوگو با رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران درباره خروج از وضعیت بحرانی اخلاق در جامعه ایرانی
باید صبر کنیم؛ صبر تلخ!
آقای موسوی اخیرا آمارهایی از وضعیت اخلاق اجتماعی در ایران منتشر شد که بهت و حیرت بسیاری از شهروندان را در پی داشت. پرسش ما این است که جامعهشناسی و شاید به تعبیر بهتر مددکاری اجتماعی در ایران صرفا مشاهدهگر تغییرات الگوهای رفتاری در اخلاق عمومی است یا اینکه برنامهای برای پیشگیری از بروز آسیبهای اخلاقی – اجتماعی، تنظیم و احیانا بهبود آنها هم دارد. به بیان دیگر میخواهیم بپرسیم که چرا این همه زمان باید بگذرد و آمارها نشاندهنده یک وضعیت بحرانی باشند تا حساسیت علوم اجتماعی درباره آنها برانگیخته شود؟
ببینید واقعیت این است که آمارهای اعلام شده از سوی مرکز پژوهشی ایسپا بوده و صرفا در تهران انجام شده است. به بیان دیگر ضمن اینکه باید بگویم این آمارها قابل اعتنا و قابلتوجه است، باید بگویم که ما تا کنون سنجش دقیقی از وضعیت اخلاق اجتماعی در جامعه ایرانی نداشتهایم. به یک معنا میتوانم بگویم که لایههای درونی جامعه ایرانی از این نظر برای ما و تقریبا همه جامعهشناسان ایران ناشناخته و تاریک است. این موضوع تحتتاثیر چند عامل متفاوت است. واقعیت این است که برخی از مسوولان از ارائه این آمارها ناخشنود میشوند. آن را سیاهنمایی میدانند و آستانه تحمل کافی برای استخراج اطلاعات واقعی از جامعه، انتشار و تحلیل آن را ندارند. دلیلش هم به چرخش دولتها برمیگردد، چون عمده دولتها دوست ندارند که آمارهای آسیبهای اجتماعی در زمان قدرت آنها منتشر شود زیرا جناحهای مقابل آنها با تمسک به همین آمارها سعی در نقد همان دولت میکنند. همه این عوامل باعث شده تا به یک گونه ما با آمارها سر دشمنی داشته باشیم، درحالی که تحلیل دقیق اجتماعی نیازمند وجود آمارهای دقیق است. این موضوع باعث شده تا همواره علوم اجتماعی از واقعیات جامعه عقب بمانند و امکان کاملی برای تحلیل و اصلاح آنها نداشته باشند.
البته آمارهای موجود هم نشاندهنده یک وضعیت بحرانی هستند.
بله ضمن اینکه باید بگویم که این آمارها کم شماری هم دارند و همیشه بیانگر واقعیت نیستند. دلیلش هم این است که ما نظام ثبت دقیقی برای بحرانها و آسیبهای اجتماعی نداریم زیرا اعتیاد، دروغگویی، خیانت و... از جمله مواردی نیستند که مانند ازدواج و طلاق ثبت شوند. از سوی دیگر نظام رصد دقیقی هم نداریم که بتوانیم واقعیات اجتماعی را در یک ویترین شیشهای ببینیم. اما با این همه کمتر کسی هست که نداند در جامعه ما دروغگویی از یک ضدارزش به یک ارزش تبدیل شده است. دروغ در جامعه ما کارکرد دارد، پیشبرنده است و کسی هم منکر نیست. افزون بر آن ما در جامعهمان مدارا نداریم،شادابی نداریم،اعتماد نداریم و در مقابل زندگیهای کاری و خصوصی ما آلوده به بسیاری از ضدارزشها ماننده زیرآبزنی، چاپلوسی، ریاکاری، ارتشا، اختلاس، فساداخلاقی، تعرض به حقوق دیگران، خشونتخانگی، همسر آزاری، کودکآزاری، سالمندآزاری و.... است. اینها حتی اگر بحرانی هم نشده باشند در مرز بحران هستند. اصولا یک قانون نانوشته وجود دارد و آن اینکه هر زمان نهادهای امداد اجتماعی مانند بهزیستی و کمیته امداد بزرگتر شوند یعنی وضعیت اخلاق در جامعه بدتر شده است.
نسبت جامعهشناسی، مددکاری یا روانشناسی و یا هر علم دیگری که به این موضوع مربوط میشود با آن چیست؟ تحلیلی است یا درمانی؟ اصولا امیدی وجود دارد؟
حتما تحلیل و راهکار دارند. اما ببینید این علوم صرفا میتوانند راهکارهای بلندمدت، فرآیندمدار و چندجانبه ارائه کنند. راهکارهای این علوم کوتاهمدت نیست. باید صبر کنیم. صبر تلخ! باید از نهادهای جامعهپذیری افراد شروع کنیم. از خانواده، مدرسه، رسانهها و...
اما آیا اعتمادی به این نهادها وجود دارد؟
موافقم که با کاهش اعتماد به نهادهای تربیتی جامعه مواجهیم اما بیاعتمادی ناشی از چیست؟ ناشی از عملکرد آنها است. اصلاح عملکرد، در طول زمان، اعتماد را برمیگرداند. عملکرد ما در بسیاری از موارد اشتباه بوده است. ما اصولا نباید در حریم شخصی و خصوصی زندگی افراد وارد میشدیم اما متاسفانه شدیم. این موضوع نتیجه عکس بهدنبال دارد. بایذ مدیریتش میکردیم اما به جای مدیریت اعمال نظر کردیم. در خیلی از موارد هم مانند ممنوعیت ماهواره و ویدئو و.. هم دیدیم که راهکارهای سلبی جواب نداد. نتیجه چه شد؟ ما فقط اعتماد را متزلزل و ضعیف کردیم. این آسیبها و وضعیت بغرنج اخلاقی در جامعه ما نتیجه یک شب نیست که یک شبه هم درست شود. شکاف میان مسوولان و مردم باید پر شود. وقتی میان دو مسوول رده بالا یک حرف به دو گونه گفته میشود،یعنی یکی از آنها دروغ میگوید. این یعنی رسمیت یافتن ضدارزشها. متاسفانه در کشور ما همه «آمر» به اخلاق هستند اما «عامل» به اخلاق چه؟ چند نفر عملا در رفتار و منش خود به اخلاق پایبند هستند؟ ما نیازمند اصلاح اورژانسی رفتارهای بسیاری از شخصیتهای تاثیرگذار کشورمان هستیم تا اعتماد آرام آرام به مدیریت جامعه برگردد.
ارسال نظر