دکه مطبوعات
Time
پایان یک سفر
مجله تایم در شماره ۲۵ دسامبر سالجاری خود به موضوع پناهجویان پرداخته است. این مجله در این شماره به سرگذشت خانوادههای سوریهای پرداخته که از جنگ داخلی به اروپا پناه بردهاند. درد آوارگی و نبود یک برنامه منسجم به گفته این مجله مهمترین مشکلات سازماندهی پناهجویان است. این مجله مینویسد: پناهجوی هفت ساله سوری، وائل الصالح تازه سال دوم دبستان خود را در شهر تسالونیکی یونان آغاز کرده است اما او هنوز بیشتر چیزهایی را که همکلاسیهای وی میگویند متوجه نمیشود. اما زمانی که معلم او میگوید که وقت نقاشی است او خود را به قلم و کاغذ میرساند تا تصویر مورد علاقه خود را بکشد: یک خانه بلند و رنگی که محصور در میان درختان سبز است و خورشید نیز به روی آنها لبخند میزند. ماریا لیری، معلم وائل میگوید: او دستکم ۵۰ نقاشی با محتوای مشابه از ماه اکتبر به این سو کشیده است. وقتی از او میخواهیم که نقاشی او را تفسیر کند، میگوید: او واقعا آرزو دارد تا هرچه سریعتر صاحب خانه شوند.
خانواده وائل نزدیک به ۵ سال است که از این سو به آن سو میروند. یعنی از زمانی که مادرش روی تخت او پرید و او را به آرامی به آغوش کشید تا از بمباران دیرالزور در سال ۲۰۱۲ جان سالم به در برند. به این ترتیب آنها در اردوگاه پناهندگان و پناهجویان موقت در سراسر ترکیه و یونان پراکنده شدند. از ماه اوت اما خانواده ۷ نفره آنها در یک آپارتمان سه خوابه زندگی میکنند که در نزدیکی مدرسه و رو به خیابان واقع شده است. خرج و مخارج آنها نیز توسط سازمان ملل تامین میشود. حالا برای اولین بار بود که وائل، درونگرای افسرده داستان ما خود را از مصیبتهای بیرحمانهای که در اطرافش بود جدا میکند و میتواند به مدرسه برود. معلم او میگوید: کارهای زیادی است که باید انجام بدهد. اما او باهوش و مصمم است. به او ثبات و آرامش بدهید، کارهایش را بدون شک خوب انجام خواهد داد.
اما گویی آرامش و ثبات در آینده وائل دیده نمیشود. پس از دو سال تلاش برای راهیابی به یکی از کشورهای بزرگ اروپایی، والدین او فهمیدند که به آنها عنوان پناهجویی در یونان اعطا شده است. آنچه قرار بود برای آنها مایه جشن شود، به سرعت تبدیل به عامل ترس شد. یکی از وکلا به آنها گفته بود اگر برگههای پناهجویی به دست آنها برسد، در صورت امضا با آنها مانند سایر شهروندان یونانی رفتار خواهد شد. در این شرایط آنها باید آپارتمانی را که در آن زندگی میکنند، تخلیه کرده و از ۵۵۰ یورویی که در ماه به آنها تعلق میگرفت، صرفنظر میکردند. مینه الصالح، پدر وائل که ۳۹ ساله و کشاورز است، به سختی یونانی صحبت میکند. او براساس این سیستم از پناهجویی باید در یونان بهدنبال شغل بگردد، جایی که میزان نرخ بیکاری ۲۱ درصد است. او میگوید: «ما چارهای جز ترک اینجا نداریم. باید برویم». اما کجا؟ جواب میدهد: «آلمان. جایی که در آن میتوان شغل پیدا کرد. ما دوباره میخواهیم پناهجو شویم.»
واقعیت این است که یک خانواده از پناهجویان سوری که تقریبا دو سال منتظر بودند که در اروپا پناهندگی بگیرند دوباره به مسیر طی شده بازگشتهاند تا بتوانند در جایی بهتر پناهندگی بگیرند. در این شرایط این سوال مهم و فوری مطرح میشود که اتحادیه اروپا برای مدیریت کردن مساله هجوم مهاجران و پناهجویان چه اقداماتی انجام داده است، در حالی که از سال ۲۰۱۵، موجی عظیم از پناهجویان وارد قاره سبز شدهاند. در آن سال اروپا شاهد صحنههای هرج و مرجی از ورود هزاران مهاجری بودند که بهدلیل نبود امنیت در مرزهای کشورشان از سمت سواحل و دریاها خود را به قاره سبز میرساندند. آنگلا مرکل صدراعظم آلمان که با تصاویری از گرسنگان سوری که در خاک اروپا زندگی میکردند، به شدت تهییج شده بود قول داد هر سوری که بتواند خود را به آلمان برساند میتواند برای پناهندگی در آن کشور اقدام کند و این دقیقا مغایر با قانون اتحادیه اروپا است که میگوید هر پناهجویی که وارد خاک اتحادیه اروپا شد باید برای همان کشور اول در جهت پناهندگی اقدام کند. افزایش ناشی از عبور مهاجرین از مرزهای شرقی کنترلهای مرزی را تحتتاثیر قرار داد این نگرانی را بهوجود آورد که افراطیون خود را در میان پناهجویان جا بزنند و با هویتهای جعلی وارد پایتختهای کشورهای اروپایی شوند.
شمار ورودیهای جدید خود به تنهایی یک عامل تهدید خارجی به حساب نمیآمد، حتی در اوج ورود مهاجرین در سال ۲۰۱۵، وقتی که یک میلیون نفر وارد سواحل ایتالیا و یونان شدند، تازهواردان حتی به نصف یک درصد از جمعیت اروپا هم نمیرسیدند. با این حال جنبشهای پوپولیستی با برجسته کردن مشکلات دموگرافیکی پس از ورود مهاجرین به اتحادیه اروپا، موجب رواج شعارهای ضدمهاجرتی شدند و تظاهراتهای سراسری در برخی از کشورهای اروپایی ترتیب دادند. این بحران نقش اساسی در برگزیت در سال ۲۰۱۶ ایفا کرد و در سایر کشورهای اروپایی مانند هلند، آلمان و فرانسه، پوپولیستها رقابت نفسگیری با سایر احزاب جریانهای اصلی در آن کشورها داشتند. حتی زمانی که این نیروهای جدید در اروپا نمیتوانستند وارد پارلمان کشورهای اروپایی شوند، آنها احزاب راست میانه را به داخل پارلمان هل میدادند. نتیجه چنین رویکردی توجه به ملیگرایی در بین جریانهای اصلی شد و رقابت برای ملیگرایی هویت اصلی جریانهای رقابتی شد.
ایوان کراستوف، یک محقق علوم سیاسی در وین و نویسنده «پس از اروپا» که کتابی در باب آینده اتحادیه اروپا است، میگوید: «این بحران بهنوعی تبدیل به ۱۱ سپتامبر اروپاییها شد.» او میافزاید: «این موجب شد تا جهان متوجه شود که نگاه اتحادیه اروپا چقدر تغییر کرده و به جهان چگونه مینگرد.» بحران هنوز تمام نشده است. اگرچه میزان ورودیهای مهاجرین به اتحادیه اروپا با کاهش روبهرو شد اما در سال ۲۰۱۷ نیز افزون بر ۱۶۳ هزار نفر وارد اروپا شدند. در این میان ۳ هزار نفر نیز در جریان مهاجرتهای خطرناک به خاک اروپا جان خود را از دست دادند. اتحادیه اروپا هنوز نتوانسته است یک راهحل جامع برای این بحران پیدا کند. دو سال پس از انتشار تصویر کودکی که در سواحل ترکیه جان سپرده بود، مهاجران همچنان جان خود را در مدیترانه از دست میدهند. ۲۰۰ هزار نفر از این مهاجرین نیز همچنان در برخی انبارها و کمپهای نامساعد در یونان و ایتالیا زندگی میکنند و هنوز منتظر تصمیم نهایی اتحادیه اروپا هستند. جرالد کناس، بنیانگذار موسسه پایداری اروپا در برلین که یک سازمان تجزیه و تحلیل سیاست است، میگوید: اگر رهبران اروپایی نتوانند بر این مشکل ظاهرا قابل حل فایق آیند، این ۲۸ کشور احتمالا در آیندهای نزدیک با بحرانهای بیشتری دست و پنجه نرم خواهند کرد. او میافزاید: به راستی اگر موفقیتی در کار نباشد، هر قدمی که تاکنون برای حل این مشکل برداشته شده است از بین خواهد رفت.
در اوایل سال ۲۰۱۶، سه خانواده به دهها هزار نفر دیگری که از دریای اژه عبور کرده بودند، میپیوندند. این یکی از بزرگترین مهاجرتهای دستهجمعی در تاریخ مدرن به حساب میآید. در ۱۸ ماه گذشته «تایم» آنها را تحت عنوان «پروژه پیدا کردن» خانه رصد کرده است که از هر سه این خانواده هر کدام صاحب یک فرزند دیگر شدهاند. از آغاز حرکت آنها از سواحل ترکیه، این خانوادهها به این امید که به نیم میلیون مهاجر دیگری که به اروپا سفر کردهاند، بپیوندند، سفرشان را طرحریزی کرده بودند. در عوض آنها در میان ۶۰ هزار مهاجر دیگری قرار گرفتند که مجبور به اقامت در یونان شدند. زیرا قوانین مهاجرتی تغییر کرد. در این شرایط مرزها به روی این مهاجران برای عبور از کشورهای شرقی و رسیدن به اروپای غربی تغییر کرده بود. آنها امیدوار بودند براساس اصلاحیه سال ۲۰۱۵ قوانین اتحادیه اروپا، روزگاری در کمپهای یونان به سر کنند و در نهایت به کشور ثانی منتقل شوند. برای کاهش فشار روی یونان، کشوری که دچار تنگنای اقتصادی شدیدی است، اتحادیه اروپا برنامهریزی کرده بود که پناهجویان در دیگر کشورها توزیع شوند. زیرا براساس قانون اصلی مهاجرتی اتحادیه اروپا، هر مهاجری وارد کشوری که از خاک اتحادیه اروپا شد، فقط باید برای پناهندگی در آن کشور اقدام کند.
طرح «برنامه جابهجایی» همانطور که بارها گفته شده است اصلا مورد توجه قرار نگرفت، چه در میان مهاجران و چه در میان کشورهایی که قرار بود میزبان آنها باشند. در این برنامه به پناهجویان گفته نمیشد که قرار است به کجا فرستاده شوند و همچنین برای اجرای این طرح ۲ سال زمان در نظر گرفته شده بود. در همین زمان بود که دولت یونان مهاجران را به کمپهای موقت فرستاد تا بتواند برای پناهجویان جای مناسبی برای سکنی پیدا کند. علاوهبر اینکه این برنامه مورد تنفر هر طیفی بود، بسیار غیرموثر هم از کار درآمده بود. در آن زمان براساس آمارهای ارائه شده تا ماه سپتامبر سال ۲۰۱۶، تنها ۲۱ هزار ۵۳۱ پناهجو توانسته بودند جابهجا شوند و واقعا براساس این سیستم پیدا کردن فضایی مناسب در یونان برای استقرار ۶۳ هزار پناهجوی دیگر مقدور نبود. همین مشکل برای ایتالیا هم وجود داشت. آنها توانسته بودند افزون بر ۱۰ هزار نفر را جابهجا کنند اما همچنان ۳۵ هزار نفر دیگر باقی مانده بودند و توان پیدا کردن فضای مناسب برای این همه پناهجو مقدور نبود. کتی لاینگ، نویسنده و محقق در امور مهاجرتی که دانشآموخته دانشگاه ادینبورو نیز هست، به تایم میگوید: واقعا سخت است کسی را در هر سطحی از مقامات اروپایی پیدا کرد که بگوید برنامه جابهجایی با موفقیت عمل کرده است. اتحادیه اروپا در این زمینه نبود امکانات لازم را مهمترین عامل شکست این طرح میداند.
هر سه خانوادهای که «تایم» آنها را رصد میکرده، از قضا جزو کسانی بودند که براساس این برنامه، جابهجا شده بودند. اما جابهجاییهای صورت گرفته خلاف خواسته آنها بود. تایم در طول سال، لحظه به لحظه از حرکت این سه خانواده گزارشهایی تهیه کرده است. اولین خانواده از میان سه خانواده متشکل از نورالهدی ۲۵ ساله، سوف الارسان، ۲۷ ساله و فرزند دختر آنها به نام رهاف در برنامه جابهجایی به آلمان فرستاده شدند. اما هنوز بعد از ۶ ماه زندگی در خانههای موقت، هنوز نمیدانند که تصمیم نهایی دولت در ارتباط با آنها چه خواهد بود. افزون بر این نمیدانند اگر با اقامت آنها موافقت شود این اقامت برای چند سال خواهد بود. آلمان پس از اینکه در سال ۲۰۱۵ درهای خود را به روی پناهجویان باز کرد با یک بازخورد منفی سیاسی در داخل کشور روبهرو شد.
مرکل هنوز نتوانسته نظر مساعد سایر گروهها را برای تشکیل یک دولت جلب کند؛ زیرا تبلیغات منفی دست راستیها روی موضوع مهاجرت و پناهجویان موجب شد، آرای حزب مرکل به شدت سقوط کند. همین امر تصمیم در مورد پناهجویان را با تاخیر مواجه کرده است. یکی از بنبستهای موجود در تشکیل دولت جدید نیز تعیین تعداد پذیرش مهاجران از سوی آلمان بوده است. بهرغم اینکه حزب مرکل حاضر به پذیرش تعداد بیشتری از پناهجویان است، اما سایر احزاب میگویند که جنگ تقریبا در سوریه تمام شده و نباید به میزان زیاد پناهجو پذیرفت. خانواده وائل نیز در طرح جابهجایی به سمت لیتوانی فرستاده شدند اما آنها را بهدلیل نامعلوم و امنیتی نپذیرفتند و مجبور شدند برگه اقامت در یونان را پر کنند، هر چند آنها از همان ابتدا هم قصد نداشتند در این کشور باقی بمانند. سومین خانواده نیز به استونی فرستاده شد اما آنها از آنجا به آلمان حرکت کردند تا بتوانند در جای بهتری زندگی کنند، اما هنوز تکلیف آنها مشخص نشده است.
ارسال نظر