چگونه زندگی خود را بیمارگونه کنیم!؟
۱- به سلامتی خود هیچ اهمیتی ندهید. اگر میخواهید زندگی بیمارگونهای داشته باشید، اصلا به سلامتی و بهداشت خود بها ندهید. غذاهای ناسالم بخورید، ورزش نکنید، صبحها دیر از خواب بیدار شوید، نوشیدنیهای الکل دار بنوشید، سیگار بکشید، برای معالجه به پزشک مراجعه نکنید، آب کافی ننوشید، منفی باف باشید، سبزیجات را از رژیم غذایی خود حذف کنید و دهها کار دیگر. اما اگر میخواهید که سلامتی خود را پس بگیرید، تمام این جملات را اینگونه بخوانید و تمرین کنید: سلامتی و بهداشت خود را در اولویت قرار دهید، رژیم غذایی سالم داشته باشید، ورزش کنید (حتی فقط پانزده دقیقه در روز)، صبحها زودتر از خواب بیدار شوید، نوشیدنیهای سالم میل کنید، دود و هرگونه مواد مخدر را کم کم ترک کنید (فقط برای اینکه خود را خیلی دوست دارید و میخواهید سالم باشید)، اگر بیمار هستید به پزشک مراجعه کنید، آب کافی بنوشید، سبزیجات را در رژیم غذایی خود جزو اولویتها قرار دهید، هر روز ده دقیقه به همه چیز مثبت فکر کنید و ... کدام را انتخاب میکنید؟ سالم و شاد بودن یا ناسالم بودن را؟
۲- به میل دیگران زندگی کنید. اگر میخواهید زندگی بیمارگونهای داشته باشید، حتما اول ببینید که دیگران چه میخواهند و چه چیزهایی را دوست دارند، سپس تمرین کنید که طبق میل آنها زندگی و رفتار کنید. راستی، میتوانید هر وقت که به میل خود رفتار کردید و خواسته آنها زیر پا گذاشتید، عذاب وجدان بگیرید! اما اگر میخواهید سالم زندگی کنید، باور کنید که دیگران هر لحظه شما را به شکل مطلوب خود میخواهند و برایشان آسانتر است که طبق خواستههای آنان باشید تا اینکه روشهای خود شما را بپذیرند. شما مجبور نیستید به میل دیگران زندگی کنید و برای انجام این امر، لازم نیست که پرخاش کنید و داد بزنید که نمیخواهید به میل آنها باشید. فقط کافی است که خود را پیدا کنید و به سبک خود زندگی کنید، دیگران هم به تدریج یا به شما عادت میکنند یا از اختیار خود استفاده کرده و از شما فاصله میگیرند. کدام را انتخاب میکنید؟ به میل دیگران بودن یا آزاد و به میل خود بودن را؟
۳- یک قربانی باشید. برای داشتن یک زندگی بیمار گونه سعی کنید که هر روز این موارد را که کجا، چه کسانی و چطور به شما ظلم کردهاند، بررسی کنید. آنقدر بررسی کنید تا حال خود را خراب کنید. ولی برای داشتن یک زندگی سالم باید سعی کنید که نقش قربانی را کنار بگذارید، قدرت خود را پس بگیرید، تواناییهای خود را تقویت کنید و باور کنید که تا شما نخواهید، هیچ کس نمیتواند از شما یک قربانی بسازد. کدام را انتخاب میکنید؟ قربانی بودن یا قدرتمند بودن را؟
۴- تمام روزهایتان مثل هم باشد. برای داشتن یک زندگی بیمارگونه میتوانید بدون هیچ تغییری، هر روز همان کارهایی را انجام دهید که دیروز انجام میدادید. آنقدر این کار را تکرار کنید تا دچار روزمرگی، بیمیلی و افسردگی شوید. اما اگر میخواهید سالم زندگی کنید، سعی کنید که هر روز یک کار متفاوت و جدید انجام دهید، به برنامه هفتگی خود نگاهی بیندازید و سعی کنید که هر روز متفاوت از دیروز باشد، حتی با کوچکترین تغییر. کدام را انتخاب میکنید؟ یکنواخت بودن یا پویایی و تنوع را؟
۵- چیز جدیدی یاد نگیرید. افرادی که زندگی بیمارگونهای دارند کمتر سعی میکنند که مهارتها و مطالب جدید یاد بگیرند. اما اگر میخواهید سالم زندگی کنید، برای پویا بودن زندگی و تقویت اعتماد به نفستان سعی کنید که هر روز یک چیز جدید یاد بگیرید. کدام را انتخاب میکنید؟ قدیمی بودن یا نو شدن را؟
۶- دائما در حال عیب جویی در زندگی و در دیگران باشید. برای اینکه زندگی ناسالمی داشته باشید باید بنشینید و دائما عیبهای زندگی و دیگران را بشمارید. حتی میتوانید شمارش عیبهای خود را هم به این تمرین اضافه کنید؛ ولی اگر شما از آن دسته از افراد هستید که میخواهند سالم و شاد زندگی کنند، باید به جای تمرکز بر نقصها و کاستیها، ذهن خود را تربیت و بر نیمه پر لیوان متمرکز کنید. فراموش نکنید که چه بخواهید و چه نخواهید، زندگی همیشه کاستیهای خود را دارد، این شما هستید که انتخاب میکنید توجه خود را به کدام بخشهای آن معطوف کنید. کدام را انتخاب میکنید؟ اینکه دائما در حال عیب جویی و شکایت باشید یا اینکه انرژی ذهن خود را برای پیشرفت خود ذخیره کنید و شاد زندگی کنید؟ برای سالم زندگی کردن باید توجه خود را بر بخشهای سالم بگذارید، نه بر بخشهای ناسالم.
۷- با افرادی معاشرت کنید که به شما آسیب میزنند. آنهایی که زندگی بیمارگونهای دارند غالبا حد و مرز و سبک ارتباطی خاصی برای خود تعریف نکردهاند و با هر کسی معاشرت میکنند. این مساله حتی برای برخی از افراد یک ارزش محسوب شده و حمل بر اجتماعی بودن میشود. درحالیکه افراد سالم هیچ لزومی نمیبینند که حریم زندگی خود را بر هر کسی که از راه میرسد و از هر سبکی هست، باز کنند. افرادی که سالم زندگی میکنند، انسانهای در مجموع سالم (چه از لحاظ روانی، چه شخصیتی، رفتاری و...) را برای معاشرت انتخاب میکنند؛ زیرا خیلی خوب میدانند که خواه ناخواه ما بر زندگی یکدیگر تاثیر میگذاریم.
حالا که برخی از راههای ناسالم زندگی کردن برای شما روشن شد، چه چیزی را انتخاب میکنید، آیا میخواهید همچنان ادامه دهید؟ یا میخواهید سلامتی زندگی خود را پس بگیرید؟
ارسال نظر